قیام ایران – شکاف در باند خامنه‌ای

 

با گذشت بیش از پنجاه‌وشش روز از آغاز قیام سراسری علیه دیکتاتور ولی‌فقیه و باوجود سرکوب خونینی که خامنه‌ای در شهرهای ایران به راه انداخته است، اما همچنان شاهد رشد و تداوم انقلاب دموکراتیک در میهن اشغال‌شده می‌باشیم.

سخن از واقعیتی است که اکنون نه‌تنها متولیان و رسانه‌های حکومتی بدان اعتراف داشته، بلکه بسیاری از تحلیلگران و ناظران بی‌طرف نیز بر آن مهر تائید زده‌اند.
ولی‌فقیه طلسم شکسته در راستای سرکوب خونین اکنون با ماکزیمم توان خود وارد صحنه گردیده و با در اختیار گذاشتن قدرت مطلقه به سپاه پاسداران، عملاً حکومت‌نظامی اعلام‌نشده‌ای را در شهرها برپا نموده است.

وی با به‌کارگیری سه نیروی سرکوبگر سپاه، ارتش و انتظامی به انضمام مجموعه عظیمی از دوایر اطلاعاتی و امنیتی تلاش دارد تا بحران را از سر گذارنده و بدین‌سان جامعه دردمند ایران را به محاق بکشد، اما ابعاد خشم و اعتراضات به‌حق مردمی به حدی است که تاکنون این سیاست نه‌تنها به بار ننشسته، بلکه درروند منطقی خود به بروز ریزش، شقه و شکاف و به‌ویژه در باند ولی‌فقیه راه برده است.

درحالی‌که خامنه‌ای در آخرین سخنان، از «خواص» در درون نظام ملتمسانه درخواست کرده بود تا علیه قیام آفرینان و به‌ویژه کانون‌های شورشی و سازمان مجاهدین موضع‌گیری نموده و مرزبندی نمایند، اما داده‌های قطره‌ای از سوی دوایر پروپاگاندای حکومتی سخن از سکوت عامدانه از سوی این بخش از حاکمیت رادارند.

ابعاد ریزش و نارضایتی در درون حاکمیت علیه سیاست‌های سرکوبگرانه خامنه‌ای به حدی است که وی اکنون آخوند گوش خوار اژه‌ای، رئیس قصابیه خود را به صحنه فرستاده تا بدین‌سان شمشیر سرکوب، حتی علیه این بخش از حاکمیت را از نیام بیرون بکشد.

وی طی سخنانی در مشهد ازجمله اعتراف کرده است: «در جریان قضایای اخیر، یک عده حیا و انسانیت را کنار گذاشتند و بی‌ادبی‌ها کردند و کلماتی بر زبان راندند که مصداق بی‌حیایی است».
آخوند دژخیم اژه‌ای سپس می‌افزاید: «تصور می‌کردند که همه‌چیزتمام شده است و در این اثنا یک عده از خواص نیز تحت تأثیر قرار گرفتند». (سایت حکومتی انتخاب ۱۹ آبان ۱۴۰۱)
 
این اعترافات که مهر تائیدی بر شقه و شکاف در رأس حاکمیت را به نمایش می‌گذارد، به‌یقین ماحصل و ازجمله تبعات برای خون‌ریزی، شکنجه، شلیک بر سروصورت معترضین، قتل‌عام و به‌ویژه کشتار کودکان و نوجوانان می‌باشد.

ابعاد جنایات و وحشی‌گری از سوی نیروهای سرکوبگر خامنه‌ای اکنون به حدی است که حتی نزدیک‌ترین یاران و مزدبگیران رژیم نیز امکان تائید سرکوب و خون‌ریزی را ندارند.

به‌یقین می‌توان اذعان نمود که سیاست سرکوب خونین اکنون به ضد خود تبدیل‌شده، بطوریکه علائم و نشانه‌های آن را حتی در رسانه‌های رژیم می‌توان رؤیت نمود.
به‌عنوان نمونه یک رسانه حکومتی در مطلبی خطاب به متولیان رژیم نوشته است: «بخشی از کارگزاران دولت حرف‌های ناپخته می‌زنند، مبانی علم سیاست را نخوانده‌اند و اینکه دولت می‌توانست با تیر جنگی مردم را بزند و نزده را نوعی مرحمت می‌دانند (ناظر به سخنان سخنگوی دولت) نظام سیاسی خود را وارد مرحله خطرناک سنت‌های الهی کرده است. داور نهایی در آخرت باخداست». (سایت حکومتی خبر آنلاین ۲۰ آبان ۱۴۰۱)
این مطلب که فوراً از سایت خبر آنلاین حذف گردید، در ادامه می‌افزاید: «روز قیامت خدای سبحان قبل از رسیدگی اعمال بندگان، نسبت به خون‌های ناحق ریخته شده داوری خواهد کرد، پس با ریختن خونی حرام، حکومت خود را تقویت مکن».

بدین‌سان می‌توان نتیجه‌گیری کرد که یکی دیگر از تبعات تداوم قیام و خیزش در شهرهای میهن، همان بروز شکاف عمیق در رأس حاکمیت، در درون نیروهای سرکوبگر مانند بسیج ضد مردمی، ارتش و به‌ویژه در میان آخوندهای دانه‌درشت، رسانه‌های حکومتی و یا حوزه‌های علمیه در شهرهای قم و مشهد می‌باشند.

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید