درحالیکه خامنهای طلسم شکسته دست به سرکوب و کشتار خونین بیسابقهای علیه قیام آفرینان در شهرهای میهن زده و در حالیکه صدور احکام اعدام و حبسهای طویل المدت علیه اسیران قیامی اکنون به «اوجب واجبات» در دیکتاتوری ولی فقیه تبدیل گردیده است، اکنون شاهد اوجگیری درخواست بهحق از سوی ورزشکاران، رسانهها، شخصیتها، مدافعان حقوق انسانی و جامعه بینالملل باهدف بایکوت و حذف فدراسیون فوتبال آخوندی از جام جهانی در قطر میباشیم.
در این راستا باید تأکید نمود که ورزش همواره از دیدگاه و فلسفه فکری دیکتاتورها سکویی برای ماشین پروپاگاندا و قدرتنمایی تلقی میگردد.
نمونههای تاریخی آن مانند بازیهای المپیک برلین در سال ۱۹۳۶ میباشد که طی آن هیتلر، روح و جوهر ورزش، یعنی «عدالت، برابری نژادی، مذهبی، حقوق بشر و حسن همجواری» را به سود اهداف تبلیغاتی خود مورد سوءاستفاده قرارداد و بدینسان تلاش نمود تا تصویری غلط از یک آلمان یکپارچه، جدید، متحد بر محوریت رهبر و باقدرت را ترویج نماید.
براین اساس نیز اکنون خامنهای که از وجود عمق تنفر ملی در میان ورزشکاران آزاده میهنمان بهخوبی آگاه میباشد، تلاش دارد تا با حضور در جام جهانی قطر و با سوءاستفاده از احساسات جامعه و یا عرق ملی ورزشکاران شریف و دردمند، «قدر قدرتی» یک حاکم خونریز، مستبد و کودک کش را در زرورقی بنام «فوتبال» به رخ جامعه بینالملل و بهویژه کشورهای منطقهای و اسلامی بکشد.
در این رابطه نشریه گاردین در مطلبی ضمن اشاره به واقعیات فوق ازجمله مینویسد: «این حقیقت حتی بر بازیکنان تیم ملی ایران نیز آشکارشده است که رژیم قصد دارد از آنها و فوتبال برای ارائه دادن یک «چهره عادی» از خود و منحرف کردن توجه اذهان عمومی جهان از بحران داخلی سوءاستفاده کند». (سایت مجاهدین خلق ۲۳ آبان ۱۴۰۱)
در راستای ایزولاسیون حکومت از سوی ورزشکاران نیز طی هفتههای اخیر شاهد هستیم که چگونه ورزشکاران ایرانی از هرگونه مشارکت دربازیهای سیاسی رژیم، بهعنوان نمونه خواندن سرود نحس حکومت در پایان تورنومنت ها، خودداری کرده وبدین سان همبستگی خود را با مردم دردمند میهنمان و بویژه خانوادههای قربانیان به بیرون ساطع نمودهاند.
سخن از حکومتی خونریز است که نهتنها ورزشکاران و مدالآوران میهنمان را دستگیر، سرکوب، شکنجه و اعدام میکند، بلکه تنها طی دو ماه گذشته حداقل «۴۰» کودک و نوجوان را به ضرب گلوله در شهرهای بپا خاسته به شهادت رسانده است.
فریاد مردم و معترضین در کوچه و خیابانها مبنی بااینکه «حکومت کودک کش نمیخواهیم»، بهیقین بازتاب این وضعیت ضد انسانی در رژیم آخوندی میباشد.
همچنین این گزارش در ادامه با اذعان به وجود واقعیات فوق در ایران آخوند زده، این سؤال اساسی را مطرح مینماید که «چگونه ممکن است تیم ملی کشوری (حکومتی) که مردم کشورش را قتلعام میکند و بهطور غیرمستقیم با مردم کشورهای دیگر در جنگ است، در جام جهانی شرکت کند».
این همان سؤال کلیدی نسبت به مواضع مشعشع فیفا میباشد که طی آن خواستار گردیده بود تا موضوع «جام جهانی را سیاسی نکنند»!
این مواضع در حالی بیان شده است که در بسیاری از نمونههای تاریخی مانند تحریم بازیهای المپیک برلین، ملبورن، هلسینکی، مسکو و یا پکن در راستای موضوعاتی مانند نقض حقوق بشر، تبعیض نژادی، قومی، مذهبی و یا جنگ، اساساً سیاست در رأس تصمیم گیری برای حذف بسیاری از کشورها قرار گرفته بوده است.
در پاسخ به موضعگیری اخیر فیفا نیز سپ بلاتر، رئیس اسبق فیفا به قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری ولی فقیه اشاره کرده و از جمله میگوید: «باید (رژیم) ایران از جام جهانی حذف شود و تعجب میکنم چرا اینفانتینو چنین واکنشی نداشته. اگر من همچنان رییس فیفا بودم ایران را حذف میکردم».