رضا پچراک: خلق را بازو چنین می‌باید و ایمان چنین

 

خلق را بازو چنین می‌باید و ایمان چنین

 

پیشکش بر قدمگاه رزمندگان کانونهای شورشی 

 بازوان توانمند ارتش آزادیستان خلق قهرمان ایران

ستارگان هماره تابناک خیزش انسان  در برابر اهریمن تباهی و تاریکی

 

 

خلق را بازو چنین می‌باید و ایمان چنین

تا ز هم پاشد بنای ظلم از بنیان چنین

ای بهاران سروهای عشق و ایمان را ببین

سرکش و سرسبز و شورانگیز و جاویدان چنین

گوئی آهوی سپیدی گشته بیدار از نسیم

میخرامد صبحدم بر یال کوهستان چنین

جنگل پوسیده شب میکند جان برگ برگ

میچکد خون پلید از پیکر شیطان چنین

رعشه مرگ است بر بنیان نظم اهرمن

درس تاریخ است محو نظم خودکامان چنین

میخزد چون کژدم جرار در شب ارتجاع

تا کجا اما تواند رفت این حیوان چنین

تا رها گردد وطن از سلطه خونریز شب

شعله ها روئیده اند از سینه ایران چنین

گرچه قلب خلق همچون تیشه ای با هر طپش

می تراشد پیکری زیبا تر از انسان چنین

نسلها باید که در میدان رزم روز و شب

باز خورشیدی بروید سرخ و نور افشان چنین

رزم آزادیست آری اینزمان معیار خلق

می شناسد دوستان بر سر پیمان چنین

خلق را بازو چنین میباید و ایمان چنین

تا ز هم پاشد بنای ظلم از بنیان چنین

 

 

پیروزی از آن عاشقان میهن و انسان است