در سالروز تاریخی ۱۶ آذر، دانشجویان قهرمان، بازاریان شریف، کارگران، جوانان شورشگر، معلمان، کشاورزان، پزشکان و دانش آموزان شجاع در بیش از ۴۵ شهر کشور، زمین را زیر پای خامنهای به لرزه درآوردند.
سخن از شکافی عمیق میان فرودستان و جامعه دردمند با دیکتاتوری فاسد و سرکوبگر مذهبی است که صدالبته ریشههای آن در تبعیض، نا عدالتی، سرکوب، نقض حقوق بشر، ترور، جنگ، سلب حاکمیت مردمی تحقیر، گرانی، بیکاری، فقر، فساد سازمان دادهشده، فلاکت و به زبان ساده «انقلاب از پائین به بالا» میباشد.
خیزش و شعلهور شدن قیام طی سه روز گذشته از سوی جامعه شورشی در حالی به وقوع پیوست که رژیم آخوندی با بسیج تمامی ظرفیتهای نظامی، امنیتی و نیروهای سرکوبگر خود در اوج آمادگی بسر میبرد.
امنیتی نمودن شهرها، حکومتنظامی، ایجاد ایستگاههای بازرسی و کنترل، حضور حداقل «37 هزار» تن از نیروهای گارد ویژه و عوامل سرکوب در شهرهای میهن با هدف کنترل و مدیریت بحران، جلوگیری از گسترش قیامها و یا با گسیل رئیسجمهور و عوامل گوناگون حکومت به دانشگاهها، تماماً در این چارچوب سرکوبگرانه قرار داشتند.
همچنین با نیمنگاهی به مجموعه اعتراضات، تحصنها، اعتصابات و جنگوگریز میان گسلهای اجتماعی با عوامل اطلاعاتی و مهرههای سرکوبگر رژیم، اکنون بهخوبی میتوان به این حقیقت پی برد که اولاً واقعیتی بنام «کنش و واکنش» در جامعه امروز ایران اکنون بهمانند لوکوموتیوی در حال سرعت گرفتن میباشد. این همان اصل سوم قانون نیوتن است که در مکانیک کلاسیک، تأکید دارد: «هر نیرو جفت دارد، نخست کنش و دوم واکنش؛ این دو نیرو دارای اندازهای برابر و یکسان نیستند، اما در راستای مخالف یکدیگر میباشند».
ثانیاً، این روند شتابان برای انقلاب دموکراتیک طی سه ماه گذشته، قدمبهقدم به هرچه نزدیکتر شدن عنصر عینی و عنصر ذهنی انجامیده است.
به عنوان نمونه باید به فراخوانهای متعدد برای برگزاری آئینهای چهلم شهدا و جانباختگان، برای مقاومت و پایداری برای ادامه خیزش و طغیان انقلابی از سوی نیروی پیشتاز جنبش اشاره نمود که تماماً با بازتابهای مثبت از سوی جامعه روبرو گردیده است. ماحصل این واقعیت را ما روزانه و بهکرات در رسانههای حکومت و یا مواضع دوایر اطلاعاتی، امنیتی و سران قوای حکومت مشاهده میکنیم.
برای نمونه نماینده خامنهای در بیرجند اخیراً اعتراف کرده است که «50 نفر از لیدرهای شناساییشدهٔ اغتشاشات اخیر، (از) مجاهدین بودند». در نمونهای دیگر نیز رئیس دادگستری رژیم در استان فارس از دستگیرشدگانی سخن میگوید که «نقش طراحی و هدایت پروژههای تبلیغی به نفع مجاهدین و رهبر آنها را بر عهده داشتند».
فرمانده پلیس اطلاعات انتظامی تهران بزرگ نیز پیشتر از «دستگیری سرلیدر اغتشاشات در بلوار کشاورز توسط پلیس اطلاعات تهران در ارتباط با مجاهدین» خبر داده بود.
همچنین وزارت منفور اطلاعات روز گذشته و در یک خبر کلیشهای از دستگیری «10 تن» از «هستههای عملیاتی مجاهدین» در شهرهای مختلف خبر داده است. این وزارتخانه منفور در ادامه میافزاید: «تمامی اقلام و تسلیحات و ادوات عملیات همچون خمپاره، نارنجک، مواد و تجهیزات ساخت نارنجک دستساز، سلاح کمری و کوکتل مولوتوف، کشف و ضبط شد».
بهیقین نقش کانونهای قهرمان شورشی که اکنون خواب را از مخیّله خامنهای و سران رژیم ربودهاند، در این میان بلامنازع است. این زنان و مردان شجاع میهنمان با به آتش زدن دوایر حکومتی، تصاویر خامنهای کودک کش، قاسم سلیمانی و یا پایگاههای جهل و خرافه و بسیج، پیام ایستادگی، حریت، سرنگونی و پیروزی نهایی را به درون میهن اشغالشده ساطع کردهاند.
در این راستا رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی نیز در تازهترین پیام خود خطاب به دانشجویان و جوانان شورشی تأکید نمودهاند: «هیچگونه سادهاندیشی در جنگ روا نیست. با آمادگی کامل برای دفاع از خود به صحنه بروید و آرایش دشمن را در هم بریزید. کوکتل جواب گلههای موتوری و پاسدار و بسیجی است».
آری خامنهای با خیل عظیمی از وحوش تادندانمسلح خود اکنون در ضعیفترین مختصات ممکن و نیروی پیشتاز جنبش به همراه گسلهای اجتماعی در بلندترین نقطه قراردادند. براین منطق باید پیام انقلاب دموکراتیک یعنی «اعتصاب، شورش و سرنگونی» را هرچه گستردهتر نمود.