هوگر: چند نکته مهم در غیاب شعار مردم‌فریب رضاشاه روحت شاد 


شعارها و نحوه قیام جوانان و نسل نو در ایران به‌گونه‌ای است که انگار تئوری‌های دمکراسی و حقوق بشر را در دانشگاه دمکراسی جهانی آموخته‌اند...
جوانان و نسل نو می‌دانند چه چیزی ندارند و باید برای چه مسائلی قیام کنند. درواقع آن‌ها می‌دانند که چه می‌خواهند و به چه چیزی نیاز ندارند، بنابراین از شعارهای فرافکنانه و بی‌فایده‌ای همچون رضاشاه روحت شاد که توصیه اتاق‌های فکر قرارگاه‌های سرکوب سایبری و میدانی سپاه تروریستی پاسداران است گذر کرده‌اند و یا شعارهایی همچون نیروی انتظامی یا ارتشی گرامی حمایت حمایت، دیگر در خیابان شنیده نمی‌شود، چون کسانی که در صحنه و در میادین و خیابان هستند برای به دست آوردن حقوق اساسی خود و اعاده حق پایمال‌شده‌شان پا به میدانی گذاشته‌اند که پرمخاطره و صعب‌العبور‌است، بنابراین رضاشاه روحت شاد به چه دردشان می‌خورد و در کجای معادلات مبارزاتی آنان جای دارد؟!
آنچه که امروز بیش از هر زمان دیگری باید برای نسل نو روشن شود، ضرورت پیاده شدن دمکراسی با همه تبعات آن است، آزادی‌های حداقلی و نیاز به انتخاب میان بد و بدتر دیگر مطرح نیست، در جنگ مرگ و زندگی باید زندگی را با تمام آزادی‌ها و لذت‌های آن به دست آورد و میله‌های زندان و مانع‌های زندگی آزاد را باید درهم کوبید...
اپوزسیون در شرایطی آگاهی نسل نو را می‌بیند که خود از دهه چهل شمسی در این راه مبارزه نموده است و اکنون لازم است سفارشات لازم را به نسل نو در حین قیام و پس‌ازآن یادآوری کند، ضمن اینکه درس‌های لازم را از قیام خلاقانه و آزادی‌خواهانه جوانان در حافظه ذخیره نماید و بکار گیرد.
بنابراین ضرورت انتقال تجربه و تئوری‌های دموکراتیک و آزادی‌خواهانه فی‌مابین نسل جوان و اپوزیسیون تنها راه عبور از این شرایط و ورود به مرحله‌ای نو در ایران و خاورمیانه است.
تغییر حاکمیت مطلق تاج بر سر، به عمامه به سر، نباید با تکراری معکوس دوباره موجب از دست رفتن فرصت زندگی و امیدهای نسل نو شود...
جوانان باید بدانند که تغییر دسته حاکمیتی اگر همراه با تغییرات اساسی و حصول حقوق اولیه و آزادی‌های عمومی نباشد درگیر شدن در چرخه‌ای باطل است که نهایتاً به استثمار مجدد ملل دربند منجر خواهد شد.
ملیت‌های حاشیه و غیرمتمرکز بیشترین آسیب را از عدم آگاهی دموکراتیک مرکز دیده و با درک ستم مضاعف در هر دو سیستم پادشاهی و مذهبی، خواهان برابری و دمکراسی واقعی هستند. دفاع از روح و حیثیت مهسا امینی با شروع اعتصابات گسترده و اعتراضات عملی و محکم مناطق کوردنشین در ایران به دعوت اپوزیسیون کوردستانی که منجر به بسط و توسعه اعتراضات و تبدیل به قیام سراسری شد این حقیقت را برای همه ملت‌های داخل ایران روشن کرد که آزادی ایران از چنگال استبداد تاریخی در گرو آزادی و عدالت برای ملت‌های حاشیه و غیرمتمرکز است. تا زمانی که ملت‌های کورد _لور_بختیاری، تورک_ترکمن، عرب، بلوچ، مازنی و گیلکی نتوانند از حقوق برابر در همه زمینه‌ها برخوردار شوند، ایران از چنگال استبداد رهایی نخواهد یافت و با وجود فاشیسم مذهبی و فاشیسم ستم شاهی این مهم محقق نخواهد شد...