جامعه بینالملل سرانجام در اقدامی متحدانه و با ۲۹ رأی مثبت و تنها ۸ رأی منفی، دیکتاتوری وی فقیه را از کمیسیون مقام زنان نمود.
بهیقین این اقدام مرهمی است بر درد و رنج میلیونها زن ایرانی که اکنون با حکومتی وحشی، قرونوسطایی و سرکوبگر در کوچه و خیابانها برای حریت بشری و برابری مبارزه میکنند.
پیشتر نیز خانم مریم رجوی خطاب به ملل متحد تأکید کرده بودند: «رژیم آخوندها دشمن زن ایرانی و دشمن بشریت و لکه ننگ در تاریخ ایران است و باید از هر جایگاه و کرسی بینالمللی که به نام ایران اشغال کرده بیرون انداخته شود».
اخراج رژیم آخوندی از کمیسیون مقام زن در ملل متحد در حالی است که خامنهای درمانده تلاش دارد تا با اهرم سرکوب، اعدام، ترور، گروگانگیری و هرچه بیشتر امنیتی نمودن جامعه، حاکمیت و فرهنگ زنستیز و منحوس خود را حتی بر جامعه جهانی نیز تحمیل نماید.
براین منطق و با نیمنگاهی به اوجگیری سرکوب خونین علیه معترضین بهویژه زنان، کودکان و نوجوانان از سوی دیکتاتوری ولیفقیه، اکنون زمان آن فرارسیده تا سازمان ملل متحد نیز عطف به جوهر، روح و منشور خود، موضوع «اخراج کامل» رژیم آخوندی از خانواده ملل متحد را در دستور کار قرار دهد.
برای این خواسته بهحق نیز شورای ملی مقاومت در تازهتری اطلاعیه خود تأکید کرده است: «خانم رجوی از اخراج رژیم از کمیسیون مقام زن استقبال کرد و خواستار اخراج آن از سایر ارگانهای ملل متحد بهویژه یونیسف شد».
یک دلیل برای ضرورت اخراج دیکتاتوری مذهبی همان وجود واقعیتی بنام جنایت علیه بشریت بهویژه طی گذشت سه ماه از قیامها در شهرهای میهن میباشد.
قتل زنان، کودکان و معترضین، صدور احکام اعدام، حبسهای طویلالمدت، سر به نیست کردن زندانیان سیاسی و عقیدتی، شکنجه درملأعام، شلیک بر سروصورت قیام آفرینان، بویژه کودکان و نوجوانان، تحقیر و توهین علیه معترضین، بهویژه زنان آزاده میهنمان به دلیل آخوند ساخته «کم و یا بیحجابی»، فرمان آتش به اختیار به نیروهای سرکوبگر و بسیج ضد مردمی، اسیدپاشی بر سروصورت زنان و دختران جوان، راهاندازی گشتهای سرکوب مانند «ارشاد»، اعمال خشونت بیحدواندازه در معابر و خیابانها، وجود قوانین سرکوبگرانه، قرونوسطایی و یا تبعیض مضاعف علیه زنان، تماماً در پازل واقعیتهای موجود در ایران آخوند زده میباشند.
نماینده خامنهای در اصفهان با بیشرمی آخوندی ضمن «بیعفت» نامیدن زنان میهنمان، در تازهترین سخنان خود یکبار دیگر ضمن تکرار سیاستهای ولیفقیه بر ضرورت اجرای «آتش به اختیار» علیه زنان میهنمان تأکید کرده است.
وی در این رابطه میگوید: ««انشاءالله مسئولین به وظیفهٔ انقلابی خود عمل کنند و الا مردم متدین وظیفهٔ آتش به اختیاردارند.» (سایت حکومتی حوزه ۲۲ آذر ۱۴۰۱)
بدینسان مشخص میشود که موضوع سرکوب بهویژه سرکوب سیستماتیک علیه زنان به دلیل آخوند ساخته «حجاب اجباری» که نمونه اخیر آن را در قتل عامدانه مهسا امینی، دختر کرد ایرانی در شهریورماه تجربه کردهایم، از سوی نیروهای «خودسر» حکومت نبود، بلکه ریشه در سیاست راهبردی ولیفقیه کودک کش دارد.
فرمان آتش به اختیار نیز ترجمان همان ایجاد ترور و وحشت در جامعه از سوی گزمگان خامنهای میباشد که وی آن را پایهگذاری نموده است.
ولیفقیه طلسم شکسته که اکنون در تله انقلاب دموکراتیک مردم ایران دستوپا میزند، پیشتر در سخنانی تأکید کرده بود: «هرکجا فرماندهی مرکزی دچار اختلال شد شما آتش به اختیار هستید».
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید