چون که برخیزی ، افق در پیش است
خونمردگی  این آسمان 
از سترونی کدامین مادر است . 
آنانکه برای سربلندی آن خاک عزیز 
به خدای گونه بخشنده رفتند 
هر قطره از خون نجیب شان 
مشعلی ست فرا راه این تنگنای ناباور . 
نخل هایی هستند که حلاوت حیات پربارشان را 
به خوشه چینانی می بخشند 
که  برزیگر مزارع فردایند . 
برخیز و زمین غصب شده را آزاد کن 
آبیاری کن سوختگان را با پیاله یی چون دریا . 
چه شگفت انگیز است قوس و قزحی 
که کمانه کرده است از گلزار « خاوران »  
برآسمان شما . 
اگر شب پرست نیستی ای همیشه  شب زده 
این بسته دریچه را بگشا . 
چون که برخیزی 
افق 
در پیش است . 
«از کتاب درجستجوی قلب جهان»