ولیفقیه درمانده در آخرین سخنان خود و در جمع مداحان حکومتی، از واژهای بنام «تبیین» برای برخورد با معترضین استفاده نمود.
در این رابطه نیز بلافاصله شاهد راه افتادن موجی از خوشباوری در میان اصحاب استمالت در دیکتاتوری ولیفقیه میباشیم که گوئیا این رژیم خونریز و کودک کش، دست از سرکوب، کشتار، شکنجه و اعدام برداشته و کمر برای ایجاد فضای گفتگو، نقد و باز شدن جامعه بسته است!
اما هنوز جوهر سخنان خامنهای خشک نشده که روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران بهعنوان متولی مردمکشی و حفظ حاکمیت در دیکتاتوری ولیفقیه، واقعیتهای پنهان در پشت چنین واژههای قلابی را به بیرون ساطع نمود.
این روزنامه وابسته به بیت ولیفقیه در مطلبی (۲۶ دی ۱۴۰۱) ازجمله مینویسد: «برای برقراری امنیت و ایجاد ثبات در جامعه اگر لازم باشد «باطوم» میتواند راهگشا باشد. یعنی همان کاری که در فتنهها و اغتشاشات یکی دو دهه اخیر در کشور انجام شد»!!
ترجمان این جملات به معنای هشدار به جامعهای دردمند و تحت ستم میباشد که از هر فرصتی برای برهم زدن «ثبات» و «امنیت» حکومت استفاده میکند.
یک نمونه این واقعیت را نیز طی چهار ماه گذشته در رشد و گسترش قیامها باهدف سرنگون نمودن رژیم آخوندی تجربه کردهایم. شعار مرگ بر خامنهای کودک کش » که اکنون در محور اعتراضات بهحق مردم قرارگرفته، بهترین ادله برای وجود واقعیتی بنام عمق تنفر از دیکتاتوری ولیفقیه میباشد.
سخن از قیامی بهحق علیه ظلم و استبداد آخوندی است که دیکتاتوری تلاش دارد تا با وحشیگری، قهر و سرکوب سازمان دادهشده، شلاق و شکنجه و استفاده بیحدومرز از خشونت بهویژه علیه زنان و دختران میهنمان، آنهم به بهانه آخوند ساخته «بیحجابی» به تقابل با آن بپردازد.
همچنین دستور استفاده ابزاری از باتوم، آنهم از سوی خشنترین و مردمکش تریم ارگان رژیم به معنای استفاده آشکار از قوه قهریه و صدور نسخه برای سرکوب خونین در کوچه و خیابانها میباشد.
این مطلب در ادامه ضمن اعتراف به واقعیت فوق میافزاید: «اینجاست که باید گفت سخنان رهبری بهدرستی باید فهم شود و بین دوگانه «تبیین» و «باتوم» نمیتوان یکی را تأیید و دیگری را رد کرد. ولی نمیتوان و نباید باتوم را بهعنوان یک ابزار منفی برای همیشه از دستور کار خارج کرد»..
در رابطه با سرکوب عریان در خیابانها و معابر شهرهای کشور نیز بهکرات شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویر و فیلمهای گرفتهشده از صحنههای شکنجه، کتک زدن، استفاده از خشونت بیحدومرز بهویژه علیه زنان و جوانان میهنمان در انظار عموم، گوشهای از بربریت ساری و جاری در ایران آخوند زده را به تصویر کشیدهاند.
در این راستا قتل ناجوانمردانه مهسا امینی، دختر کرد ایرانی که آنهم به دست عوامل سرکوبگر رژیم و با استفاده از «باتوم» بر سروصورت وی صورت گرفت، ماحصل همین سیاست ضد انسانی میباشد.
بدینسان با شروع قیامها در ایران شاهد هستیم که سیاستی بنام «سرکوب خونین» و استفاده از خشونت از سوی نیروهای امنیتی، سیاهجامگان، یگان ویژه، باندهای لات و زورگیر وابسته به حاکمیت، نقابداران بسیج و سپاه مردمکش، چگونه به ضرب و شتم معترضین پرداخته، قیام آفرینان را مورد بدترین دشنامها و رفتار حیوانی قرار میدهند، مردم را تحقیر و توهین میکنند و با مشت و لگد و باتوم بر سروصورت معترضین بهویژه کودکان و نوجوانان میکوبند.
این وضعیت ضد انسانی نیز صدالبته ترجمان همان «تبیین» خامنهای درمانده میباشد.
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید