ویروس ولایت – شیب تندی بنام بحران مسکن

 

با گذشت یک سال و نیم از بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، شاهد هستیم که چگونه شیرازه‌های کشور در تمانی زمینه‌ها، بویژه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در حال از هم پاشیده شدن می‌باشند.

یک نمونه برای این روند ضد انسانی که میلیون‌ها خانوار و قشر ضربه خورده را هدف قرارداده، همان شیب تند بحرانی بنام مسکن می‌باشد. این روند در حالی است که پیشتر آخوند بی سواد ابراهیم رئیسی در سخنانی، ساخت «۴ میلیون» مسکن در سال را، بخشی ازبرنامه ای دولت نحس سیزدهم اعلام کرده بود.

با نیم نگاهی به آمارهای قطره‌ای از سوی حکومت، اکنون بخوبی می‌توان به پوچ بودن، هوچی گری و شکست این سیاست صرفاً تبلیغاتی از سوی رژیم آخوندی رسید.
ابعاد بحران مسکن در حالی است که مرکز آمار حکومتی در تازه‌ترین داده‌ها اعتراف کرده است که «هزینه اجاره مسکن در ایران ۳۵ تا ۵۰ درصد هزینه‌های یک خانوار ایرانی را به خود اختصاص می‌دهد».
بدین‌سان و با یک حساب سرانگشتی اگر درآمد یک کارگر ساده برای یک خانوار 4 نفره را در سقف 2 و نیم میلیون تومان ملاک قرار دهیم، شاید بتوان عمق فاجعه را قدری بهتر درک نمود.

یک رسانه حکومتی در این رابطه به بروز پدیده نوین دیگری بنام «خانه قمرخانم» یا همان «خانه‌های اشتراکی» اذعان کرده و ازجمله می‌نویسد: «مشکل مسکن در تهران خروجی‌های زیان‌بار اجتماعی زیادی ازجمله پشت‌بام خوابی، موتور خانه‌نشینی، گور خوابی و اتوبوس خوابی داشته و حالا به خانه‌های اشتراکی رسیده است». (سایت حکومتی خرداد نیوز ۱۰ اسفند ۱۴۰۱)

به‌یقین این پدیده شوم که در هیچ جای جهان سابقه ندارد، ریشه در بهای خرید و یا اجاره مسکن دارد. ابعاد گرانی در بازار مسکن اکنون به حدی است که برای نمونه بهای هر مترمربع در بزرگ شهرهای کشور تا سقف 50 میلیون تومان نیز گزارش‌شده است.
به همین منوال نیز باید به رشد بیمارگونه اجازه خانه‌ها اشاره نمود.، تا بدین‌سان پازل این بحران اجتماعی و فرهنگی روشن‌تر گردد.

این گزارش در ادامه قدری به عمق پدیده نوظهور «خانه‌های اشتراکی» رفته و سپس می‌افزاید: «در منطقه شوش با بالاترین تعداد خانه‌های اشتراکی، یک واحد آپارتمان ۷۰ متری که برای یک خانواده با فرزندان مناسب باشد، به قیمت ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۳ میلیون تومان اجاره ماهیانه وجود دارد».

در چنین بستری است که می‌توان ابعاد بروز فقر و فلاکت در دیکتاتوری فاسد و غارتگر آخوندی را محک زد، زیرا بروز چنین پدیده‌های شومی به‌یقین خلق‌الساعه نبوده، بلکه ریشه در سال‌ها استثمار، سرکوب، غارت و بروز شکاف عمیق طبقاتی دارد.
کافی است تا سری به مناطق «خوش آب‌وهوا» و یا مناطق «لاکچری» نشین، آقازاده‌ها، وزرا، نمایندگان، مدیران، متولیان و باندهای مافیایی حکومتی در بزرگ شهرهای کشور زده تا بدین سان شکاف عظیم طبقاتی در رژیم آخوندی را لمس نمائیم.

براین منطق نیز کمتر روزی نیست تا شاهد رشد قارچ‌گونه پدیده‌های نوظهوری مانند «گور خوابی، لوله خوابی، ماشین خوابی، استخر و گرمابه خوابی، پشت بام خوابی، چادر خوابی» نباشیم.

یک هموطن دردمند ضمن گذاشتن انگشت براین زخم دردناک می‌گوید: «بعد از این همه سال درس خواندن و کارکردن، اجاره یک واحد خانه در تهران برابر است با حقوق کامل من. آن هم چه خانه‌ای؛ با کمترین امکانات و کوچکترین متراژ.
قبل از این با پنج دختر دیگر در یک خانه ۵۰ متری همخانه بودیم. همه هم کار می‌کردیم، ولی توان گرفتن خانه بزرگ‌تر نداشتیم. شاید برای بعضی‌ها غیرقابل باور باشد. آن‌هایی که در خانه‌های بزرگ و در شمال شهر زندگی می‌کنند هیچ تصوری از زندگی ۵ نفر در یک خانه ۵۰ متری ندارند. انگار بعد از این همه سال درس خواندن و تلاش کردن سهم ما ۱۰ متر از یک خانه اجاره‌ای در این شهر است».