رشد و نمو بحران صادرات که اکنون کمر اقتصاد بشدت وابسته کشور را خرد کرده است، در روند منطقی خود به صادرات فرش نیز رسید.
صنعت فرش یکی از قدیمی ترین و ارزنده ترین صنایع و همچنین از جمله بخش های درآمد زا برای هردو دیکتاوری شاه وشیخ بوده است. تاریخ نویسان بکرات آغاز راه اندازی این صنعت ارزشمند را به زمان کورش بزرگ نسبت دادهاند.
براین منطق باید اذعان نمود که فرش دستباف ایرانی قدمتی چندین هزار ساله داشته در تار و پود فرهنگ ملی ما ایرانیان عجین گردیده است. سبک، طراحی، رنگ آمیزی و مهندسی هندسی برای فرش دست باف ایرانی که زبان زد خاص و عام در جهان می باشد، ریشه در فرهنگ و هنر ملی ما ایرانیان، چه پیش و چه پس از ظهور اسلام در ایران دارد.
گذشته از این واقعیت تاریخی نیز باید به روند روبه رشد بحران برای فرش ایرانی بویژه از زمان به قدرت رسیدن دیکتاتوری ولی فقیه اشاره نمود. براین اساس نگاه آخوند های جاهل، غارتگر، فاسد و عقب مانده به این هنر ملی، صرفا نگاهی سود جویانه و صادراتی، با هدف کسب دلار بوده است.
تازه ترین داده ها از سوی اتاق بازرگانی در رژیم آخوندی سخن از افت شدید تولید، سقوط بازار داخلی و همچنین بحران صادرات برای فرش های ایرانی دارند. ابعاد این وضعیت اکنون بحدی است که دیگر خرید فرش برای بسیاری از مردم ایران به یک آرزو تبدیل شده است.
افزایش شدید قیمت تولید، کمبود اجناس، عدم حمایت های دولتی و وجود باند های مافیایی و زیر شبکه های فاسد در دیکتاتوری ولی فقیه در منطق خود بزرگترین ضربات را به صنعت فرش ایران وارد نموده است.
این روند نیز در چرخه مخرب خود به سقوط صادرات فرش راه برده ، بطوریکه یک گزارش حکومتی ( سایت قطره 1 اردیبهشت ۱۴۰۲) در مطلبی تحت عنوان « رقم صادرات خجالت آور است»، به نقل از یک کارگزار رژیم می نویسد : « وقتی در دهه ۶۰ میزان صادرات فرش کشور بیش از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار بود و الان این عدد به ۵۰ میلیون دلار رسیده، این نزول و افول یعنی صادرات چیزی حدود صفر است».
دراین رابطه داده های حکومتی سخن ازآن دارند که فرش ایران در تجارت جهانی از « رده اول به رده چهارم جهان » سقوط کرده است. به یقین این وضعیت بحرانی برای حاکمیت ریشه در دو پارامتر دارد. نخست وجود ایزولاسیون بینالمللی علیه دیکتاتوری ولی فقیه که در منطق خود به پیشی گرفتن دیگر کشورها در زمینه تولید و صادرات فرش راه برده است و دیگر شکست سیاست های راهبردی برای حمایت از تولیدات داخلی.
دراین راستا نیز شاهد هستیم که صنعت فرش با بحران کمبود و حتی نبود « بافتگر» دست و پنجه نرم می کند. همچنین رژیم آخوندی در سال ۱۴۰۰ با « حذف مرکز ملی فرش از ساختار جدید صمت» بهترین بستر را برای فاتحه تولید داخلی مهیا نمود.
بدین سان بدلیل سیاست های مخرب حکومت، نه تنها به تولید داخلی ضربات جبران ناپذیری را تحمیل کرده، بلکه بسیاری از صنعت گران در بخش تولید فرش نیز به جمع لشکر بیکاران اضافه شده اند. تعطیلی کارگاه های تولید فرش طی دو دهه گذشته، سقوط بازار فرش داخلی، بیکاری کسبه از بارزترین شاخص ها برای وجود بحران در این صنعت ملی می باشد.
این کارگزار حکومتی در ادامه ضمن اعتراف به واقعیت های فوق میافزاید : « در غیاب ایران به دلیل مشکلات بینالمللی که بعد از دولت احمدینژاد به بعد با آن مواجه است، رقبا بازار فرش را تصاحب کردند. در حال حاضر کشورهای هند و پاکستان در بازار فرش حضور جدی دارند و اخیرا افغانستان به جمع این کشورها اضافه شده است. پس از این کشورها شاهد حضور ترکیه هستیم».