تازه ترین دادهها از سوی دیکتاتوری ولی فقیه سخن از رشد و نمو پدیده شومی بنام فقر مطلق را دارند.
این روند در حالی است که بحران تورم و به تبع آن گرانی سرسام آور و نیز مجموعه بحران های اقتصادی و تولیدی اکنون در ایران آخوند زده بیداد میکنند. براین اساس بهترین بستر برای رشد فقر و به تبع آن فلاکت ( حاصل جمع نرخ بیکاری و تورم ) در کشور فراهم گردیده است.
کاهش قدرت خرید مردم نیز تابع مستقیمی از بحران درآمد برای میلیون ها خانوار ایرانی میباشد. برای نمونه درحالیکه بنابرداده های میدانی شاخص خط فقر در کشور اکنون به رقمی قریب ۱۸ میلیون تومان رسیده، اما دولت نحس سیزدهم با تعیین درآمد ۸ و نیم میلیون تومانی برای کارگران و زحمتکشان، مجموعه بحران های فوق را برای جامعه برنامه ریزی نموده است.
یک رسانه حکومتی دررابطه با رشد و نمو فقر مطلق اعتراف کرده است: « نتایج این بررسی نشان میدهد که خط فقر متوسط کشوری در سال ۱۴۰۰ به طور سرانه یک میلیون و ۶۸۰ هزار تومان بوده که این عدد برای یک خانوار چهار نفره برابر ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خواهد بود. با این اعداد، نرخ فقر یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق در کشور در سال ۱۴۰۰ برابر ۳۰.۴ درصد بوده است». ( سایت حکومتی رویداد بیست و چهار ۸ خرداد ۱۴۰۲)
بدین سان و با یک حساب سرانگشتی می توان این نتیجه را گرفت که تا پایان سال ۱۴۰۰ قریب ۲۵ میلیون ایرانی زیر خط مطلق فقر بسر برده اند. همچنین ارائه این آمار بسیار محتاطانه روند روبه رشد تورم و گرانی برای سال ۱۴۰۱ را در بر نمی گیرد، زیرا حاکمیت تلاش دارد تا با عدم ارائه آمار و ارقام بروز شده، بر مجموعه شکست های آخوند بی سواد ابراهیم رئیسی که اکنون به معضلی برای حاکمیت تبدیل گردیده، سرپوش بگذارد.
این گزارش در ادامه قدری به عمق فاجعه فقر رفته و به دلیل اصلی برای رشد فقر و فلاکت در ایران اینگونه اذعان می کند: « علل فقر در وضعیت کلی، اقتصاد کلان است که باعث فقیرتر شدن همه مردم می شود. اتفاقی که در دهه ۱۳۹۰ در اقتصاد ایران رخ داده و نتایج این مطالعه نیز نشان میدهد که فاصله خانوارهای بالای خط فقر نیز با خط فقر در طول زمان کمتر شده است».
بدین سان شاهد هستیم که تنها طی یک دهه فاصله میان دهک های اول تا دهم بسیار کوچک و کوچک تر گردیده بطوریکه خانوادههای بالای خط فقر هم فاصله چندانی با رفتن به زیر خط فقر نداشته و مدام به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر می شوند. دراین ر استا نیز مرکز آمار رژیم تا پایان سال ۱۴۰۰ از فاصله « ۱۱۰ میلیون تومانی » برای درآمد ماهیان میان دهک اول تا دهک دهم خبر داده است، امری که در منطق خود به معنای بروز شکاف عمیق طبقاتی در کشور می باشد.
روزنامه حکومتی خراسان ( ۶ خرداد ۱۴۰۲) نیز در مطلبی به روند روبه رشد فقر بویژه در میان دهک های ضربه خورده اینگونه اعتراف نموده است: « خط فقر خانوار ۴ نفره تا نیمه سال گذشته ۷.۵ میلیون تومان طبق این گزارش، در سال ۱۴۰۰، خط فقر سرانه کشوری با رشد حدود ۵۰ درصد نسبت به سال ۱۳۹۹ به حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسیده است. در عین حال این میزان برای یک خانوار ۴ نفره حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بوده و پیش بینی می شود که تا نیمه سال گذشته این رقم به ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده باشد».
به یقین تبعات مخرب برای این وضعیت ضد انسانی نیز در هرچه کوچکتر شدن سفره خانوارها ، حذف مواد اصلی غذایی، دارو، درمان، آموزش و پرورش، مسکن، خودرو، خدمات و نیز رفاه می باشد.
ابعاد بحران فقر بحدی است که بنابراین گزارش « خانوار نتوانسته همان سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و کالری میانگین دریافتی از ۲۴۳۱کالری سرانه در روز در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ در سال ۱۴۰۰ رسیده است».
مضافا براین نیز « سهم مسکن از کل هزینههای خانوار به عنوان دیگر کالای ضروری نیز از ۲۳ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۲۷ درصد در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است. بررسی های هزینه های غیرضرور خانوار نیز نشان از کاهش رفاه خانوار دارد؛ سهم آموزش از کل هزینه های خانوار در دهه ۱۳۹۰ بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته» است.