برگزاری چهارمین روز از کهکشان مقاومت با موضوع « جنبش دادخواهی» برسر خون های بناحق ریخته شده در دیکتاتوری ولی فقیه، به یقین گامی بزرگ و پیروزمندانه برای جهانی شدن این خواست ملی و اجرای عدالت می باشد.
شرکت و حضور گسترده شخصیتهای حقوق بشری، وکلا، مدافعان حقوق انسانی و همچنین زندانیانی سیاسی از بند رسته مبین واقعیتی بنام ضرورت باز شدن پرونده جنایات حکومت در یک دادگاه ذیصلاح بینالمللی بخاطر اعدام های دستجمعی، نسل کشی و سربه نیست نمودن های قهری در دیکتاتوی مذهبی حاکم بر میهن مان میباشد.
دراین راستا طاهر بومدرا، مدیر بنیاد عدالت برای قربانیان قتلعام سال ۶۷ تاکید کرده است: « خمینی در نامه یا در واقع در فتوایی بهپسرش احمد مینویسد: همه را بکشید و کسی را باقی نگذارید و این دستور بهوضوح فراخوان به جنایت علیه بشریت بود و فیالواقع باید آن را یک نسلکشی نامید».
سخن از جنایتی سازمان داده شده است که خمینی ضد بشر طی یک نامه چند خطی و بدون تاریخ ، ماشین کشتار علیه ۳۰ هزار زندانی بی گناه مجاهد و مبارز در سال ۶۷را راه اندازی نمود.
در این راستا و بعنوان نمونه می توان به شهادت بیش از بیست تن از مجاهدین در اشرف۳ ، اشرف نشانان و یا طیفی از زندانیان سابق سیاسی در دهه ۶۰ ، ارائه اسناد معتبر و غیر قابل انکار، ارائه ماکت زندان گوهر دشت با دقیق ترین اطلاعات از وضعیت زندان ، سلول ها ، اسامی نفرات و یا سالن مرگ ،در دادگاه حمید نوری ، از شکنجه گران و عاملان قتل عام های دستجمعی در سال ۶۷ اشاره نمود که تماما بخشی از کارزار جهانی جنبش دادخواهی را تشکیل می دهند.
پروفسور آریل دولیتسکی رئیس کارگروه سازمان ملل که در این اجلاس بین المللی سخنرانی می کرد ، بر این واقعیت که موضوع به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷در چارچوب « نسل کشی » قرار دارد، تاکید و می گوید : «آنچه در سال۶۷ در ایران اتفاق افتاد جنایت علیه بشریت است و همچنین میتواند یک نسلکشی باشد، چرا که میتوان عناصر یک نسلکشی را در آن دید».
بدین سان مشخص می شود که از بعد قضایی بینالمللی و کنوانسیون های دفاع از حقوق بشر، قتل عام سال 67 بدرستی بعنوان « نسل کشی» تعریف گردیده، امری که در منطق و روند طبیعی خود الزاما به بازگشایی این پرونده خونین در دادگاه های جهانی راه خواهد برد.
نسل کشی نیز در قوانین بینالمللی بعنوان « اقدام و مبادرت به نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت یک گروه نژادی، قومی، ملی، مذهبی یا ایدئولوژیکی » تعریف گردیده است.
سخن از واقعیتی انکارناپذیر است که بستری واقعی برای یک اقدام حقوقی از سوی ملل متحد، سازمان های مدافع حقوق بشر و نیز مقاومت ایران برای رسیدن به عدالت و کشاندن آمران و عاملان این جنایت سازمان داده شده را فراهم می نماید.
همچنین باید به آمران و عاملان این جنایت در دیکتاتوی ولی فقیه اشاره نمود که اکنون بر مسند بسیاری از قوا و یا ارگان های رژیم مشغول به فعالیت می باشند.
بعنوان نمونه رئیس جمهور رژیم ، آخوند جلاد ابراهیم رئیسی ، آخوند حسینعلی نیری و یا مصطفی پور محمدی از جمله آنان هستند که در آن دوران سیاه ، بخشی از « هئیت مرگ» برای راه اندازی ماشین جهنمی اعدام ها را تشکیل می دادند.
آنچه که مسلم است جنایت علیه بشریت و نسل کشی هرگز شامل مرور زمان نمیشود ، لذا پیگیری این پرونده خونین و بازگشایی آن در دادگاهی صالح، به یقین دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز نخواهد داشت.
دراین راستا خانم مریم رجوی تاکید نموده اند: « جنبش دادخواهی بخش جداییناپذیر قیام برای سرنگونی است.
آنها شما را در هر کوی و برزن صدا میزنند و از زمانیکه در فردای پیروزی دادگاه خلق از سردمداران رژیم حسابسی کند، بیتردید فرا میرسد. بله آن روز بهزودی فرا خواهد رسید و دنیا به چشم خواهد دید که مردم ایران در برابر خونریزی مستبدان دینی از پا ننشستهاند».