م. شوق :باید به دنیا بگویم- برای بزرگزن مجاهد، عذرا علوی طالقانی
باید به دنیا بگویم
از تو
اما
ضمیر مفرد «تو»
در هنگام خطاب
به «شما» بدل میشود
شاید از آن روی
که شما
آفرینندگان یک سلسلهاید
باید به دنیا بگویم
از شما، بانویی
که در کیف دستیتان
رهایی دختران فردا را داشتید
ودر کوله پشتیتان
گلولههای دوشکایی
که به سوی دیروز پرزنجیر شلیک شده است
باید به دنیا بگویم
شما
در دورانی
به جهان مبارزه شتافتید
که چریکها ششماهه میمردند
هنوز دنیا
بخوبی آگاه نیست
از زنانی که خود را متولد کردهاند
بر روی تخت شکنجه
و زیستهاند
در میانه ی هراس ساواک
و ترکشهای نارنجک
یا فرمانهای توپخانه در میدان جنگ
و فرود موشکها
چه میلادی بود
میلاد شما
شکوه ارادهتان در زمانهای متولد شد
که من
آموزگاری را
بزرگترین حرفهی زنان میدانستم
و از مادران ما بجز خدمت خانه و دعاهایشان
انتظاری نمیرفت
چنان رخداد نوینی هستید
که شاعر در توصیف شما
به مورخ بدل می شود
و مرثیهی درگذشتتان
میلادنامه ای.
هرگز نخواهم توانست
این شعر را به پایان ببرم
زیرا
گسترهی وجود شما
دریایی ست
و از اینروست که
این شعر را
آغاز دیوانی نام نهادم.
م. شوق19 تیر۱۴۰۲