با نزدیک شدن به سالروز قیام ها در شهریور ماه گذشته، خامنه ای درمانده فرماندهان سپاه مردمکش پاسداران را ردیف کرد تا ضمن رجز خوانی های همیشگی و روحیه دادن به نیروهای زهوار در رفته حکومت، بر واقعیتی بنام خواست ملی برای « سرنگونی » خاک بپاشد.
برای نمونه می توان به پاسدار سلامی، فرمانده کل سپاه، علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، مهدی سیاری، جانشین فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران، اسماعیل کوثری، از سرکردگان ارشد سپاه پاسداران، اشاره نمود که به مناسبت های گوناگون طی روز گذشته در صحنه حاضر شدهاند.
پاسدار کوثری در این رابطه می گوید: « پارسال همه رسانهها علیه ما شدند و خیلیها ترسیده بودند و خیال کردند که الآن دیگر نظام تمام شد؛ حتی بعضی از نماینده ها». (سایت حکومتی عصر ایران ۲۳ تیر ۱۴۰۲)
دراین راستا مخرج مشترک تمامی عربده کشی ها از سوی فرماندهان سپاه همان ترجیح بند« کار نظام تمام » است، میباشد. بدین سان خامنه ای ناخواسته و از زبان بالاترین فرماندهان سرکوبگر خود، براین واقعیت که در زیر پوست شهرهای میهن ، حقیقتی بنام خواست «سرنگونی » نهفته است، اعترف می نماید.
در نمونهای دیگر پاسدار فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در سخنانی به ریزش و سرخوردگی نیروهای رژیم طی گذشت 10 ماه از قیام ها اعتراف کرده و می افزاید: « احمقهای داخلی که مدتها از قٍبُلِ انقلاب خورده بودند خود را لو دادند، چون مطمئن بودند نظام سقوط میکند».
سخن از ریزش در میان نیروهایی است که خامنه ای طلسم شکسته طی سه دهه گذشته با سرازیر نمودن دلارهای نفتی و حمایت های بیدریغ حکومتی، آنان را سازماندهی و به ابزاری برای سرکوب، خون ریزی، جنگ طلبی و مردم کشی و حفظ قدرت مطلقه خود تبدیل نموده است.
اما بحران سرازیر شده بدرون حکومت بحدی است که بکرات رسانههای اجتماعی از، تمرد در رده های مختلف ارتش، سپاه بسیج و نیروهای امنیتی، فرار از خدمت، آتش زدن کارت های خدماتی، لباس های فرم، خود زنی و یا استعفا ، گزارش دادهاند.
بدین سان باید اذعان نمود که یکی از تبعات ناشی از قیام ها در شهر های میهن، همان برهم خوردن « تعادل » دیکتاتوری میباشد.
ولی فقیه که تمامی ابزارهای سرکوب را در اختیار دارد، به یقین براین امر و این حقیقت که « آب » ریخته شده، هرگز به « جوی » ولایت باز نخواهد گشت ، واقف میباشد.
سخن از قیامی شکوهمند در تاریخچه یک رژیم سرکوبگر می باشد که در منطق خود بر پوچی، بی آیندگی، تزلزل و نبود هرگونه پایگاه اجتماعی برای حکومت مهر تائید زده و در منطق خود جامعه را به دو قطب « انقلاب » و « ضد انقلاب » تجزیه نموده است.
فرمانده کل سپاه ، پاسدار آدم کش سلامی در سخنان خود این واقعیت را اینگونه به تصویر کشده است: «ما سال گذشته در چهارراه چهارراهبرد عملی دشمن قرار گرفتیم؛ تشدید تحریم، انزوابخشی سیاسی با تکیه بر اغتشاشات، سیاست عملیات روانی جهانی مانند بمباران اتمی دائمی و خط اغتشاشات داخلی» . ( خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۴ تیر ۱۴۰۲)
بدین سان مشاهده می شود که بدلیل نبود هرگونه پایگاه اجتماعی، عمق تنفر جامعه از دیکتاتوری مذهبی و یا وجود نیروی پیشتاز در صحنه با فعالیت های کانون های شورشی، خامنه ای کودککش تنها راهکار را در بکارگیری دستگیری های کور، صدور احکام زندان، اعدام و نیز هرچه بیشتروارد نمودن نیروهای سرکوبگر حکومت مانند سپاه، بسیج و تمامی ظرفیت های امینتی جستجو میکند.
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید