خطاب به خامنه ای – « بساط تان را جمع می کنیم» 

 

با هرچه نزدیکتر شدن به سالروز قیام ها،  شاهد هستیم که دیکتاتوری ولی فقیه در وحشت از اوجگیری دوباره اعتراضات، روزانه نه تنها  دست به عربده کشی و  تهدید جامعه، بلکه فراتر از آن دست به راه اندازی انواع و اقسام تمهیدات سرکوبگرانه ، نظامی و امنیتی زده است.

دراین رابطه تازه ترین سخنان از سوی  فرمانده سپاه مردم کش پاسداران مبنی بر وجود حقیقتی بنام «اعلان جنگ » علیه جامعه دردمند ایران، بهترین گواه بر ابعاد قیام ها و عمق تنفر اجتماعی از دیکتاتوری ولی فقیه می‌باشد.

پاسدار سلامی در تازه ترین سخنان خود از جمله می‌گوید : « این ماجرای یک فتنه جهانی بود همه بودند چه چیزی آنها را شکست، کسانی که خود را و سینه خود را به شمشیر می‌زدند اینها چه کسانی بودند آنهایی که ساعت ۳ بعدازظهر از سرکار می‌آمدند لباس کار از تن در می‌آوردند لباس جنگ به تن می‌کردند. به خیابان می‌رفتند در مقابل سپاهی که دشمن آراسته بود آرایش می‌گرفتند» _ سایت مجاهدین خلق 17 مرداد 1402)

واقعیت در لابلای این جملات بدان معنا است که رژیم آخوندی اکنون بدلیل بروز بحران‌های عمیق بویژه وجود  نارضایتی عمیق عمومی از کلیت نظام و همچنین وجود یک مقاومت سراسری در هیبت کانون های شورشی، بشدت به هراس و لرزه سرنگونی افتاده است.

پارس کردن های متولیان و فرماندهان سپاه، بسیج، آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، آخوند دژخیم اژه‌ای و یا نمایندگان ولی فقیه در نمایشات جمعه تماما در راستای دلداری و روحیه دادن به نیروهای بشدت ضربه خورده و از رمق  افتاده  حکومت و نیز با هدف ایجاد رعب و ترس در میان جامعه می‌باشد.

این تنها اهرمی است که رژیم آخوندی با صرف دهها میلیارد دلار در سال تاکنون توانسته حکومت ننگین و قرون وسطایی خود را سرپا نگهدارد. 
سخن از سرکوب خونین به موازات صدور احکام اعدام، دستگیری‌های کور و فله‌ای، شکنجه،  سربه نیست نمودن های قهری، ترور،  پرونده و شیطان سازی علیه نیروی پیشتاز جنبش و فعالان سیاسی و مدنی  می‌باشد که تاکنون نه تنها به بار ننشسته، بلکه در جامعه جوان و پویای ایران، به ضد خود نیز تبدیل شده است.

براین منطق هراس دیکتاتوری حاکم از نیروی پیشتاز مجاهدین خلق  کاملا قابل فهم است، زیرا در آن آینده تیره و تار و سرنگونی خود را می‌بیند. راه اندازی انواع و اقسام طرح و توطئه علیه اعضاء و کادرهای این مقامت در اشرف‌3 ، سناریو های تلویزیونی  ویا بساط نمایش مسخره ای تحت عنوان «شکایت » از یکصد و چهار تن از رهبران و مسئولان سازمان ، ترجمان سوت زدن خامنه ای در تاریکی می باشد.

یک مهره امنیتی حکومت  بتازگی ابعاد نفوذ اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و فرهنگی مقاومت ایران را اینگونه به بیرون ساطع کرده است: «متأسفانه الآن جمهوری اسلامی برای نسل جدید شفاف نیست و نتوانسته این مسأله را برای جوانان شرح دهد. این‌که مجاهدین خلق از نظر ساختاری هنوز زنده است و گروهی می‌خواهند به‌آن بپیوندند، نشان می‌دهد فقط به‌دلیل حمایت آمریکا و انگلیس نیست‌. ما هنوز مجاهدین خلق را شخم نزدیم».!!

بدین سان ملاحظه می شود که  خامنه ای به چه میزان بر واقعیات فوق مهر تائید زده ، تاجائیکه اکنون « بود و نبود » خود را به مانند خمینی ملعون و ضد بشر در آینه « شخم زدن » نیروی پیشتاز جستجو می نماید.

این مهره وزارت اطلاعات در ادامه به دو نکته کلیدی دیگر نیز اعتراف کرده است. نخست اینکه « مسأله سازمان، مسأله امروز » برای حاکمیت می باشند و دیگر اعتراف به این واقعیت انکار ناپذیر که « تاریخ تکرار می‌شود و  مجاهدین بازمی‌گردند».

در لابلای این سخنان آنچه که بخوبی می توان تحلیل نمود همان وجود پایداری، اصالت وصحت و سقم تحلیل ها و مواضع نیروی پیشتاز می‌باشد که همواره در آنها بر یک نکته کلیدی، یعنی « سرنگونی» رژیم آخوندی و برقراری حاکمیت مردمی در هیبت یک جمهوری دموکراتیک تاکید شده است.
بدین سان باید به خامنه ای درمانده، کودک کش، زهر خورده وطلسم شکسته  گفت، سرانجام  به حکم تاریخ « بساطتان را جمع می کنیم».