دیکتاتوری ولی فقیه –بررسی لایحه « عفاف و حجاب» در پستو خانه! 

 

در آستانه سالروز قیام در شهریورماه گذشته و در هراس از جامعه دردمند ایران، دیکتاتوری ولی فقیه در یک شعبده بازی تصنعی، لایحه موسوم به « عفاف و حجاب» را بدون بررسی در صحن علنی مجلس، برای نهایی کردن به شورای نگهبان ارجاع نمود.

ابعاد این فضاحت به‌حدی است که برای نمونه عباس عبدی از مهره های سابق اطلاعاتی و از عوامل باند توسری خورده حکومت‌، در توئیتی می‌نویسد: « ترس از جامعه موجب شد که رسیدگی به لایحه پوشش را از صحن مجلس خارج کنند. سرنوشت نیروهایی که از جامعه خود بترسند و قانون‌نویسی را هم غیرعلنی کنند پیشاپیش روشن است».( سایت مجاهدین پلاس ۲۲ مرداد ۱۴۰۲)

به یقین این اقدام که در نوع خود طی چهاردهه گذشته بی سابقه می‌باشد، ترجمان عجله خامنه‌ای کودک‌کش برای راه اندازی ساز و کاری به‌اصطلاح قانونی علیه آن دسته از زنان میهن‌مان است که تن به تمهیدات سرکوبگرانه رژیم و حجاب اجباری نداده و طی ماه‌های اخیر بر مقاومت های خود نیز افزده‌اند.

لایحه فوق به‌حدی سرکوبگرانه و قرون وسطایی است که حتی صدای نمایندگان رژیم را نیز به آسمان بلند کرده است. 
برای نمونه یک نماینده حکومتی دراین رابطه می‌گوید: « اگر یک دانش‌آموز ده ساله توی مدرسه خلاف این قانون را عمل کرد، شما صبح دانش‌آموزت رو فرستادی برای مدرسه شب باید بری از کلانتری تحویل بگیری این چه به‌هم ریختگی است که ما می‌خواهیم تو جامعه ایجاد بکنیم به نام چی؟».( سایت سیمای آزادی ۲۲ مرداد ۱۴۰۲) 

همچنین واقعیت در لابلای این لایحه آن است که کلیت آن پیشتر از سوی قوه مجریه و قوه قضائیه حکومت به تصویب رسیده بود و صرفا برای نمایش به مجلس حکومتی ارجاع گردیده است.
بدین سان مشخص می شود که به چه میزان شکاف میان سه قوه حکومت پدیدار گردیده تا جائیکه دو قوه دیگر اساسا به  روند و ساز و کارهای پاسدار قالیباف نه تنها اعتنایی نداشته، بلکه آن را اینگونه به چالش نیز می‌کشند.

ابعاد این فضاحت نیز به‌حدی است که پاسدار قالیباف سرانجام ناچار گردید با محمل هایی مانند « اصل ۸۵ قانون اساسی» این آبرو ریزی را ماستمالی نموده و چنین وانمود نماید که گوئیا مجلس تحت امر وی یکدست در پشت این لایحه سرکوبگرانه قرار دارد!

این واقعیت را یک نماینده حکومتی اینگونه به بیرون ساطع نموده است. 
وی می گوید: « چرا قانونی به این مهمی رو که همه آحاد جامعه را دارد تحت تأثیر قرار می‌دهد اصرار داریم که ببریم در پستو بررسی بکنیم، در اصل هشتاد و پنجی نمی‌دونم در کمیسیونی بررسی بکنیم که مذاکراتش پخش نشود کسی در جریان قرار نگیره».

بدین سان مشخص می‌شود که خامنه ای زن ستیز به چه میزان  از ابعاد اجتماعی شدن این لایحه سرکوبگرانه در وحشت بسر می‌برد، زیرا باز شدن هرگونه میدان برای  گفتگو و یا علنی گردیدن بحث و نظرات در باره آن، به معنای ریختن بنزین بر خشم و نارضایتی عمومی می‌باشد.

خامنه ای به اشتباه براین باور است که با بگیر و ببند و راه اندازی قوانین تصنعی و ایجاد فشارهای امنیتی برجامعه ، سرانجام خواهد توانست میخ ولایت را در کشور بر زمین بکوبد، اما روند مقاومت های مردمی و بویژه وجود مقاومت سازمان داده شده و حضور زنان ازاده میهن مان در صحنه  که طی یکسال گذشته با شعار « چه با ججاب ، چه بی حجاب ، پیش بسوی انقلاب » به خیابان ها ریخته اند ، به یقین مهر تائیدی بر شکست و باز ی های رژیم آخوندی می باشند.

بدین سان مشاهده می شود که موضوع جامعه ایران اکنون « با حجاب و یا بی حجاب » نبوده و نیست، بلکه اساس و بنیان یک رژیم قرون وسطایی که مردم به آن « نه » گفته اند.

بقول خانم رجوی : « در این قیام زن ایرانی نه فقط به حجاب اجباری، بلکه به حکومت اجباری و دیکتاتوری هم، از هر نوع آن چه شاه و چه شیخ نه گفته است. رضاشاه روسری را به‌ اجبار از سر زنان می‌کشید و خمینی روسری را به‌ اجبار بر سر زنان می‌کرد. پس اصل موضوع اجبار و دیکتاتوری است که در آن انتخاب آزادانه جایی ندارد».