کنفرانس رویارویی مقاومت و قیام مردم ایران با دیکتاتوری آخوندی - سفیر لینکلن بلومفیلد و مایکل موکیزی

کنفرانس‌های بین‌المللی با شرکت شخصیت‌های سیاسی تحلیلگران، متخصصان و پارلمانترها

درباره رویارویی مقاومت و قیام مردم ایران با دیکتاتوری آخوندی

کنفرانس سیاست آمریکا در قبال ایران

 

سخنرانی سفیر لینکلن بلومفیلد معاون پیشین وزیر امور خارجهٔ آمریکا

عصر به‌خیر. به پنل سوم خوش آمدید. نام من لینکلن بلومفیلد است و بسیار مفتخرم که با چهار همکار برجستهٔ آمریکایی خود دربارهٔ سیاست آمریکا نسبت به‌ایران بحث و گفتگو کنم. برای سال‌ها، آمریکایی‌ها امیدوار بوده‌اند و آرزو داشتند که بتوانیم با بیش از ۸۰میلیون ایرانی با فرهنگ پارسی غنی آنها ارتباط برقرار کنیم و مراوده داشته باشیم. این‌که بتوانیم با آنها تجارت کنیم، از آنها بیاموزیم، دوست باشیم و در اطراف جهان در زمینهٔ علوم، فن‌آوری، هنر و فرهنگ به همکاری بپردازیم.

اما این رؤیا اغلب محقق نشده. زیرا هر دهه پس از ۱۹۷۹، با نگاه به عناوین روزنامه‌ها، بارها ناکام مانده و سؤالی که برای سیاست‌گذاران آمریکایی معمولاً پیش می‌آید، این است: به نظرتان دربارهٔ (رژیم) ایران چه کار باید بکنیم؟ در مورد این مسأله چه باید بکنیم؟ چه کاری باید دربارهٔ تروریسم، حقوق‌بشر، قاچاق انسان، قاچاق سلاح به سمت یمن، شبه‌نظامیان غیردولتی، جنگ نامشخص، تحریک فرهنگهای همسایه‌ها انجام بدهیم؟ دربارهٔ برنامه اتمی چه باید بکنیم؟ دربارهٔ گروگان‌گیری باید چه‌کاری انجام بدهیم؟ چه زمانی می‌تواند به‌پایان برسد؟ اگر امیدی به‌مجموعهٔ ایده‌های منسجم وجود داشته باشد، معتقدم که ممکن است آن‌را از ۴نفر نشسته در کنار من در پنل بتوانیم به‌دست بیاوریم امروز همراه هستیم با قاضی مایکل موکیزی، وزیر پیشین دادگستری ایالات‌متحده و قبل از آن قاضی دادگاه تجدیدنظر و هم چنین سفیر رابرت جوزف که معاون وزیر امور خارجهٔ آمریکا برای کنترل تسلیحات و امنیت بین‌المللی بوده است و خیلی قبل از آن، باب و من در پنتاگون همدیگر را می‌شناختیم، جایی که تجربهٔ خود را کسب کردیم و او یک شغل آکادمیک داشته است. هم‌چنین میچل ریس، کسی که در عرصهٔ آکادمیک و دولتی دست‌آوردهای فراوانی داشته، به‌عنوان نمایندهٔ ویژه برای ایرلند شمالی، به عنوان مدیر سیاست‌گذاری برای وزیر امور خارجه کالین پاول، به عنوان مدیر و رئیس دانشگاهها و کار در بنیادها. او به واقع کارهای زیادی انجام داده و دیدگاههای فراوانی دارد.

هم‌چنین یکی از قهرمانان برای شخص خودم، ژنرال چاک والد که من او را در عمل مشاهده کردم وقتی فرمانده فرماندهی اروپا بود، او معاون فرمانده بود، اما فرمانده عالی متحدان در بروکسل بود.

با قاضی موکیزی شروع می‌کنم. فکر می‌کنم، برای بحث در مورد سیاست آمریکا، بیایید موضوع لیست‌گذاری تروریستی سازمان مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را بر روی میز قرار بدهیم.

قاضی، آیا می‌توانید دیدگاه خودتان را به‌ما توضیح بدهید؟ ما قبلاً از مدیر پیشین «اف.بی.آی» شنیدیم که گفته بود هیچ‌گاه مورد مشورت قرار نگرفته. اما چه تأثیری داشت؟ چگونه اهمیت یا کیفیت آن تصمیم را برای قرار دادن آنها در لیست تروریسم ارزیابی می‌کنید؟ چه تأثیری در زندگی افراد داشت؟ چه تأثیری بر سیاست آمریکا و افرادی داشت که از شورای ملی مقاومت ایران حمایت می‌کردند و چه می‌توانید دربارهٔ فرآیند خروج آنها از لیست تروریسم به‌ما بگویید؟

 

سخنرانی مایکل موکیزی وزیر دادگستری آمریکا (۲۰۰۹)

مجاهدین چگونه در لیست آمریکا قرار گرفتند؟ رژیم ایران از دولت آمریکا درخواست کرد مجاهدین را در لیست قرار دهد. آنها فقط زمانی عقب‌نشینی کردند که دادگاه استیناف واشنگتن اعلام کرد باید مدارکی را ارائه دهند که قرار دادن مجاهدین در لیست را توجیه کند.

بگذارید نظر خودم را دربارهٔ این موضوع و تجربه شخصی خودم را با سازمان مجاهدین خلق برایتان بیان کنم، زیرا به نوعی یک نمونهٔ کوچک است از آنچه در آنجا اتفاق افتاد و هم‌چنین آنچه در دو پنل اول بحث شد، یعنی تأثیر اطلاعات نادرست که نقش بزرگی در آن لیست‌گذاری ایفا کرد و هم‌چنین چه آلترناتیوهایی وجود دارند. اولین آشنایی من با سازمان مجاهدین خلق پس از ترک دولت اتفاق افتاد.

من ملاقاتی در دفترم داشتم که با قرار قبلی به دیدنم آمدند برای بحث در مورد سازمان مجاهدین که چیزی دربارهٔ آن نشنیده بودم. آنها می‌خواستند بدانند آیا من تمایلی به ابراز حمایت از این سازمان ارزشمند دارم؟ من افراد شایسته‌ای را می‌شناختم که سعی در سرنگونی رژیم در ایران داشتند. البته، اگر در مورد سرنگونی رژیم در ایران صحبت کنید، این باعث می‌شد بایستم و واکنش نشان بدهم. بدیهی است که این چیزی بود که من به آن بسیار علاقه‌مند بودم. آنها گفتند باید به شما هشدار بدهیم که این سازمان در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دارد. دوباره و یا سه‌باره بررسی کردم. نمی‌توانستم آن را درک کنم، اما شروع به خواندن مطالب کردم و پس از مدتی موافقت کردم که به یک جلسه بیایم و سخنرانی کنم.

به جلسه رفتم و برگشتم.

چگونه آنها در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار گرفتند؟ به نظر می‌رسد که این اتفاق در سال۱۹۹۷ رخ داد و این اتفاق به این دلیل نیفتاد که کسی در وزارت خارجه یا هر نهاد دیگری در دولت، تحقیقی دربارهٔ فعالیت‌های سازمان مجاهدین یا شورای ملی مقاومت ایران انجام داده باشد. هیچ پیامی از اطلاعات مرکزی آمریکا یا شواهد دیگری وجود نداشت. این اتفاق به‌همان شکلی رخ داد که تظاهرات اینجا در پاریس، ممنوع شد. رژیم ایران به‌دولت آمریکا مراجعه کرد و درخواست کرد که سازمان مجاهدین را در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دهد. متأسفانه، این کار توسط رئیس‌جمهور کلینتون در مماشات با (رژیم) ایران انجام شد، چون او فکر می‌کرد این کار می‌تواند روابط را بهبود ببخشد و به‌نوعی رفع اختلافات را تسهیل کند.

من هنوز نمی‌توانستم این واقعیت را نادیده بگیرم که این سازمان که برای آن سخنرانی کردم، که از دموکراسی، کشوری غیراتمی و حقوق زنان حمایت می‌کند، یعنی همهٔ چیزهایی که ایالات‌متحده حامی آن است، در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دارد.

بنابراین، ما با برخی از وکلا مشورت کردیم و تصمیم گرفتیم که دعوی حقوقی برای خروج آنها از لیست را پیش ببریم. یک دعوی در واشنگتن دی.سی.ارائه کردیم. من شرمنده‌ام که در حریم خصوصی این اتاق اعتراف کنم که آن دعوی نسبت به کار شما برای برداشتن ممنوعیت تظاهرات در اینجا خیلی بیشتر طول کشید. حداقل یک سال یا بیشتر طول کشید.

و من فکر می‌کردم که همان لحظه‌یی که شکایت را ثبت می‌کنیم، وزارت خارجه واکنش نشان بدهد و بگوید: «آه، بله، ما این کار را مدتی قبل انجام دادیم و اشتباه بود». اما آنها چنین نکردند. آنها از طریق وزارت دادگستری، یک دفاعیهٔ شدید را مطرح کردند و تنها زمانی عقب‌نشینی کردند که دادگاه استیناف واشنگتن دی.سی.و نه حتی دادگاه منطقه‌ای، اعلام کرد که تا یک تاریخ مشخص، آنها باید مدارکی را ارائه بدهند که قرار دادن سازمان مجاهدین را در لیست سازمانهای تروریستی خارجی توجیه کند. درک کنید که این لیست فقط یک فهرست نیست که برای اهداف اداری در واشنگتن نگهداری شود. همان طور که لینکلن (بلومفیلد) اشاره کرد، این لیست تأثیر عملی بسیاری دارد. افراد نمی‌توانستند پولی به سازمان مجاهدین بدهند. سازمان مجاهدین نمی‌توانست در ایالات‌متحده فعالیت کند، جایی که جامعهٔ بزرگی از ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد. افراد باید مراقب می‌بودند که با چه کسی صحبت می‌کنند و چه چیزی می‌گویند. من هم باید مراقب می‌بودم، یا این‌طور فکر می‌کردم؛ برای ۱۵سال تا این که سرانجام در سال۲۰۱۲، ممنوعیت برداشته شد.

به نظرم درسی که باید فرا بگیریم این است که اگر به همان روشی ادامه بدهید که اینجا در پاریس انجام دادید، همان روشی که ما در حذف نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی دنبال کردیم، می‌توانید موفق بشوید. گاهی وقتها وضعیت ناخوشایند به‌نظر می‌رسد. ما یک لایحه را در کنگره تصویب کردیم که هر گونه توافق، به‌طور کلی هر گونه تکرار برجام را ممنوع می‌کند. از نظر کنگره دیگر برجام وجود ندارد. بنا بر این دولت فعلی می‌خواهد توافقی را بدون داشتن نسخهٔ کتبی به پایان برساند.

به هرحال، به‌شما پیشنهاد می‌کنم همان‌طور که سناتور لیبرمن اشاره کرد، زمانی که کنگره به این موضوع می‌پردازد، به راحتی قبول نخواهد کرد. و دوزخ هم خشم کنگره‌یی را که بخواهند مسخره‌اش کنند ندارد و آنها این‌را تحمل نخواهند کرد. فهم این موضوع بسیار طول می‌کشد تا به‌نتیجه برسد.

سپاسگزارم.

متشکرم و همان‌طور که می‌دانید، همین نتیجه در محاکمهٔ اتحادیهٔ اروپا، دادگاه انگلستان و محاکمهٔ اینجا در فرانسه اتفاق افتاد. هر چهار دادگاه، از جمله در ایالات‌متحده، به‌این نتیجه رسیدند که هیچ مدرکی دال بر تروریست بودن یا قصد و نیت آنها برای تروریسم برای سازمان مجاهدین وجود ندارد. همهٔ آنها به‌یک نتیجه رسیدند.