کنفرانس رویارویی مقاومت و قیام مردم ایران با دیکتاتوری آخوندی - سخنرانی دکتر آلخو ویدال کوادراس

کنفرانس‌های بین‌المللی با شرکت شخصیت‌های سیاسی

تحلیلگران، متخصصان و پارلمانترها

درباره رویارویی مقاومت و قیام مردم ایران با دیکتاتوری آخوندی

 

کنفرانس سیاست اروپا در قبال ایران

سخنرانی

دکتر آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیتهٴ بین‌المللی در جستجوی عدالت

 

دکتر حنیفه خیری:

این جلسهٔ پایانی است. می‌دانم که یک روز طولانی را پشت سر گذاشته‌ایم و ما همین حالا در مورد سیاست آمریکا در قبال ایران شنیدیم و اکنون زمان آن است که در مورد سیاست اروپا در قبال ایران صحبت کنیم (رژیم) ایران هم‌چنان گروگان‌گیری می‌کند، شهروندان اروپایی را گروگان می‌گیرد و از آنها به‌عنوان اهرم معامله استفاده می‌کند تا خواست خود را بر دولتهای مستقل در اروپا تحمیل کند. مسألهٔ اتمی حل نشده است و (رژیم) ایران به حمایت، تأمین مالی و صدور تروریسم در سطح جهان ادامه می‌دهد. پس چه می‌توانیم بکنیم؟ و چرا کشورهای اروپایی سیاست‌های خود را در قبال (رژیم) ایران تغییر نمی‌دهند؟ چه چیزی لازم است؟ قیامهای سراسری بیشتر؟ چه‌بسا یک اپوزیسیون سازمان‌یافته؟ بنابراین اینجا ما شخصیت‌های برجسته‌یی را همراه خود داریم. می‌خواهم به‌همهٔ شما خوشآمد بگویم تا این بحث را با ما پیش ببرید و دیدگاهتان را در مورد این موضوع بشنویم. با دعوت از شما شروع می‌کنم دکتر آلخو ویدال کوادراس. شما نایب‌رئیس پارلمان اروپا بوده‌اید، شما دوست قدیمی جنبش ایران آزاد هستید. شما شاهد قیامهای بسیاری بوده‌اید و مشاهده کرد‌ه‌اید که تغییر چندانی در سیاست اروپا در قبال (رژیم) ایران ایجاد نشده است. چه چیزی لازم است؟ آیا اکنون زمان آن فرا رسیده؟

 

دکتر آلخو ویدال کوادراس – رئیس کمیتهٴ بین‌المللی در جستجوی عدالت

قبل از هر چیز می‌خواهم تشکر کنم بابت دعوت برای شرکت در این پنل برجسته، یک پنل اروپایی. دومین کاری که می‌خواهم انجام بدهم این است که به‌شما تبریک بگویم به‌خاطر نتیجهٔ موفقیت‌آمیز تصمیم قضایی در پاریس پیرامون لغو ممنوعیت دولت فرانسه، استانداری پاریس برای تظاهرات مقاومت ایران. این پیروزی که البته یک پیروزی است، ممکن است یک پیروزی کوچک تلقی شود. اما در شرایطی که به‌سر می‌بریم و با رژیم استبدادی (حاکم بر) ایران مبارزه می‌کنیم، هیچ پیروزی‌یی کوچک نیست. همین پیروزیهای «کوچک» خبر از پیروزی نهایی می‌دهد که پایان این رژیم پلید و رسیدن آزادی و دموکراسی به‌ایران خواهد بود. این پیروزی به‌دلیل تصمیم قضاییه به‌دست‌آمد و من می‌خواهم بر آن تأکید کنم، زیرا وقتی به‌اتحادیهٔ اروپا و سیاست اتحادیه اروپا در رابطه با رژیم ایران اشاره می‌کنیم، باید بسیار مراقب باشیم؛ زیرا اتحادیهٔ اروپا، چارچوب نهادهای اتحادیهٔ اروپا، بسیار پیچیده است و همهٔ نهادها سیاست یکسانی ندارند. بنابراین این نکته‌یی است که مایلم شما متوجه شوید. زیرا نمی‌توانیم بگوییم «سیاست اتحادیهٔ اروپا در قبال ایران». چون اتحادیهٔ اروپا دارای سه قدرت سنتی است. ما یک قوه مجریه داریم، یک قوه مقننه و یک قضاییه داریم و چنین نیست که هر ۳نهاد رفتار یکسانی در رابطه با رژیم ایران داشته باشند. قدرت اجرایی در اتحادیهٔ اروپا کیست؟ پس برای جدل، این‌طور می‌گویم، حتی اگر خیلی درست نباشد، کمیسیون و شورا را به‌عنوان قوه مجریهٔ اتحادیه اروپا یکی می‌کنم. حال سیاست این قوه مجریهٔ اتحادیهٔ اروپا طی چند دهه در رابطه با رژیم ایران چه بوده است؟ سیاستی بوده که دو سراب بر آن حاکم است. یک سراب این است که میانه‌روهایی در رژیم ایران وجود دارد و ما باید با میانه‌روها تعامل داشته باشیم و باید به‌میانه‌روها کمک کنیم. بیایید بگوییم این اولین توهم است. سپس توهم دومی هم وجود دارد: با چنین رژیمی، بیایید تلاش کنیم از آنها استمالت کنیم، بیایید سعی کنیم مذاکره کنیم، گفتگو داشته باشیم، امتیاز بدهیم، آنها را آرام کنیم و تلاش کنیم با آنها زندگی کنیم. خب، اثبات شده است که این دو توهم تماماً غلط است؛ هر دو آنها به‌نحو رقت‌انگیزی شکست‌خورده‌اند. هیچ میانه‌رویی وجود ندارد، البته دسته‌بندی‌های مختلفی مانند هر دیکتاتوری وجود دارد، دسته‌بندی‌های گوناگون که برای قدرت و نفوذ و غارت بودجه با هم می‌جنگند، اما در نهایت همهٔشان مثل هم هستند. حال اگر این سیاست دهها سال است که شکست‌خورده، سؤال این است که چرا همان کار را هر سال و هر سال تکرار می‌کنند، آن‌هم وقتی نتیجه نمی‌دهد. خب، من با کمیسیونهای مختلف و نمایندگان عالی مختلف اتحادیهٔ اروپا در زمینه سیاست خارجی و سیاست امنیت مشترک در طول ۱۵سالی که به‌عنوان نایب‌رئیس پارلمان اروپا بودم آشنا بوده و با آنها سر و کار داشتم. خاویر سولانا اولین نمایندهٔ عالی بود، سپس کاترین اشتون، سپس فدریکا موگرینی و امروز هم‌وطن من، جوزف بورل. من با هر چهار نفر آنها سر و کار داشته‌ام و من و سایر نمایندگان پارلمان با همهٔ آنها در مورد سیاست در قبال رژیم ایران، همان حکومت مذهبی در ایران گفتگو کرده‌ایم. و باید بگویم، البته این‌را با اندوه می‌گویم که آنها نسبت به‌شواهد کر و کور هستند، تماماً این‌طور است. این یک پدیدهٔ بسیار عجیب است، زیرا همان‌طور که گفتم، هر ۴نفر آنها همان سیاست را با وجود شکست مطلق آن، حفظ کردند و در پایان نتیجه این است که این سیاست محصول ایدهٔ سیاستی است که از هر گونه خطر کردن خودداری می‌کند. پس کمیسیونرها و دولتهای ملی که در شورا هستند و نمایندگان عالی و همهٔ کارکنان مشاوران و کارمندان دولتی در اتحادیه، از خطر کردن متنفرند و متوجه نیستند که برای شکست‌دادن استبداد، برای شکست‌دادن دیکتاتوریها، برای شکست‌دادن قدرتهای شیطانی متجاوز در این جهان، انجام آن بدون پذیرش خطر غیرممکن است. سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران هر روز خطر می‌کنند. آنها هر روز جان خود را به‌خطر می‌اندازند، هم در اینجا و هم عمدتاً در ایران. اما در کمیسیون اروپا، کشورهای عضو شورای اروپا به‌طور مطلق از پذیرش هر گونه خطری خودداری می‌کنند و متوجه نیستند که با امتناع از پذیرش خطر، هر سال خطر را افزایش می‌دهند.

بیایید به‌ پارلمان بپردازیم و ببینیم سیاست پارلمان چیست؟ این یک صحنهٔ کاملاً متفاوتی است. در پارلمان، منظورم پارلمان اروپا است، سال‌هاست که یک گروه پارلمانی به‌نام دوستان ایران آزاد وجود دارد که امروز ریاست مشترک آن برعهدهٔ یک نمایندهٔ اسپانیایی به‌نام خاویر سارسالخوس و نماینده از اسلوونی به‌نام میلان زور است. این گروه پارلمانی، دوستان ایران آزاد، بیش از ۲۰سال است که در پارلمان فعالیت می‌کند و برنامه‌هایی را ترتیب می‌دهد. آنها خانم رجوی را بیش از ۱۲ یا ۱۴بار به‌پارلمان دعوت کرده‌اند تا با گروه‌های مختلف جلسات استماع داشته باشد، گاهی این اجلاس توسط خود گروه دوستان ایران آزاد ترتیب داده شده است. همیشه این سفرهای خانم رجوی به‌پارلمان موفقیت بزرگی بوده، سالنهای بزرگ مملو از افراد، با دهها نماینده که همگی از خانم رجوی حمایت می‌کنند. بسیاری از قطعنامه‌ها و بیانیه‌های پارلمان در محکومیت رژیم و برای فراخوان به‌احترام به‌حقوق‌بشر و محکومیت اعدام (صادر شده). از این‌رو اکثریت پارلمان، همواره بسیار فعال و بسیار متعهد به حمایت از مقاومت ایران، شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین بوده است. بنابراین همان‌طور که می‌بینید این رویکرد هیچ ربطی به‌کمیسیون و شورا (ی اروپا) ندارد. تماماً متفاوت است. البته باید بگویم نه‌تنها متفاوت، بلکه برعکس است، زیرا از یک‌طرف، شورا و کمیسیون، کار را برای آخوندها آسان می‌کنند و در پارلمان برخلاف آن، حمایت قدرتمندی از مقاومت ایران، از شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین وجود دارد.

حالا بخش قضاییه چه‌طور عمل می‌کند؟ خب، قضاییه طبعاً یک قدرت سرد، آرام و کند است. اما وقتی اقدام کرده، در جهت درست بوده است. به‌عنوان مثال، در پرونده لیست‌گذاری سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران، دادگاه عدالت اروپا تصمیم گرفت که این سازمانها باید از لیست خارج شوند. من شخصاً آن‌را تجربه کردم، چون در یکی از جلسات استماع دادگاه شرکت کردم و بسیار چشمگیر بود که ۲۸ (قاضی) را ببینید، به‌این دلیل عدد ۲۸ را می‌گویم که در آن زمان انگلستان عضو (اتحادیهٔ اروپا) بود، لذا ۲۸قاضی بودند؛ و همهٔ این قضات را با لباس‌های رسمی زیبا و بلند می‌دیدی و شورای (اروپا) آنجا بود و از بودن سازمان مجاهدین در لیست سیاه دفاع می‌کرد؛ و البته، وکلای سازمان مجاهدین هم بودند که از مجاهدین دفاع می‌کردند و می‌گفتند، آنها باید از لیست خارج شوند. آنها استدلال‌های خود را بیان می‌کردند. در یک نقطهٔ مشخص، رئیس دادگاه اروپا به‌وکیل شورا (ی اروپا) گفت: آیا هیچ‌گونه مدرک یا شواهدی دارید که نشاندهندهٔ مشارکت یا تأمین مالی یا هر گونه همکاری این سازمان در اقدامات تروریستی باشد؟ سکوت در دادگاه حاکم شد و وکیل شورا (ی اروپا) گفت: بله، اما مدارک محرمانه است! آنگاه رئیس دادگاه گفت: هر چیزی که این دادگاه از آن مطلع نشده باشد، برای این دادگاه وجود خارجی ندارد. و شما حکم نهایی را می‌دانید: سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت از لیست اروپا حذف شدند. پس این اولین نکتهٔ من بود، رویکرد بسیار متفاوت بین بخشهای اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی.

همین رویکرد متفاوت در کشورهای عضو نیز صدق می‌کند. چون در بسیاری از پارلمانهای ملی کشورهای عضو، در فرانسه، در آلمان، در ایتالیا و در انگلستان، زمانی که عضو بود، البته امروز هم با این‌که عضو (اتحادیه) نیست همان‌طور است و در رابطه با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت حمایت کاملی وجود دارد، حال در تمام این پارلمانها و سایر پارلمانها در اروپا، کمیته‌های دموکراتیک بسیار فعالی وجود دارد دربرگیرندهٔ بسیاری اعضای این پارلمانها که برای دموکراسی و آزادی در ایران کار می‌کنند و با رژیم ایران مبارزه می‌کنند. مثلاً در فرانسه، کمیتهٴ پارلمانی برای ایران دموکراتیک وجود دارد و در بسیاری پارلمانهای دیگر، کمیته‌های مشابهی هست که از مقاومت ایران دفاع می‌کنند. آنها قطعنامه و بیانیه‌هایی را تصویب می‌کنند و اقدامات دیگری انجام می‌دهند. طبعاً خانم رجوی هم از بسیاری این پارلمانها دیدار کرده و از او استقبال زیادی توسط اعضا شده و موفقیت بزرگی بوده است. پس این موضع بخش قانون‌گذاری در اروپا در حمایت از سازمان مجاهدین خلق به‌واقع عمومی است. اکنون وقتی روشن شد که نمی‌توانیم در مورد یک سیاست واحد صحبت کنیم که علتش رفتارهای متفاوت نهادهای مختلف است، بگذارید یک نکته را بگویم؛ دولتهای کشورهای عضو و کمیسیون‌ها - چیزی که می‌خواهم بگویم سخت است، اما باید این‌را بگویم - آنها نه‌تنها بزدل بلکه بی‌کفایت هستند. چون اکنون بعد از قتل مهسا امینی موجی از اعتراضات در ایران صورت گرفته؛ هزاران نفر در خیابان‌ها، ۷۵۰کشته در خیابان‌ها و ۳۰هزار دستگیری. در بسیاری از تلویزیونهای اروپایی در ساعات پربیننده خبرهای اعتراضات در ایران پخش می‌شد و رژیم به‌لحاظ داخلی بسیار ضعیف بود آنها به‌واقع در آستانهٔ شکست بود؛ و این فرصتی بود برای کشورهای دموکراتیک غربی که قاطعانه اقدام کنند تا با ترکیبی از فشار مردم ایران از داخل با فشار از بیرون، با تحریم، بستن سفارت‌ها، فشار سیاسی، لیست‌گذاری سپاه پاسداران؛ و ترکیب این فشار از داخل و خارج بی‌شک و به‌احتمال قوی به‌پایان رژیم منجر می‌شد. اما دولتهای غربی هیچ کاری نکردند و البته، مبارزات شجاعانهٔ مردم ایران ماهها ادامه یافت. پس به‌همین دلیل است که می‌گویم، آنها نه‌تنها بزدل هستند، بلکه دولتهای ما در رابطه با رژیم ایران، بی‌کفایت هم هستند. اجازه بدهید با تشکر از شما سخنانم را به‌پایان ببرم. چون بعضی اوقات که در این جلسات شرکت می‌کنم، اعضای مقاومت ایران یا ایرانیان در تبعید نزد من می‌آیند تا ازم تشکر کنند، تشکر به‌خاطر اقداماتمان در حمایت از تغییر رژیم در ایران و من همیشه می‌گویم: خیر، از من تشکر نکنید. چیزی برای تشکر از من یا همکارانم وجود ندارد. این ما هستیم که از شما تشکر می‌کنیم. زیرا ما به‌عنوان اروپایی از شما تشکر می‌کنیم به‌خاطر تعهدتان به‌ارزش‌های جهان‌شمول که ما اروپایی‌ها باید از آن دفاع کنیم، هم در داخل و هم در خارج از اروپا. از این‌رو علتی برای تشکر کردن از ما وجود ندارد. ما از شما قدردانی می‌کنیم، به‌خاطر شجاعتتان، به‌خاطر ارادةتان، به‌خاطر و عزم راسختان برای دفاع از ارزش‌هایی که ما اروپایی‌ها به‌قدر کافی از آن دفاع نمی‌کنیم. متشکرم.