کنفرانس «چهار دهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات» - سخنرانی پروفسور ویلناس واداپالاس و شیلا پایلان

 

کنفرانس چهار دهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات- سخنرانی پروفسور ویلناس واداپالاس و شیلا پایلان

 

کنفرانس «چهار دهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات»
به‌مناسبت سی‌و پنجمین سالگرد قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی

 

پروفسور ویلناس واداپالاس قاضی دادگاه عمومی اتحادیه اروپا (۲۰۱۳):

 

  • برای افرادی که در جنایاتی مانند جنایت قتل‌عام ۱۳۶۷ مجرم هستند، نباید مصونیت وجود داشته باشد.

  • قتل‌عام ۶۷ طبق قانون لیتوانی نسل‌کشی است و مشمول پیگرد قانونی به‌دلیل کشتار و نابودی گروه‌های سیاسی هم می‌شود.

پرزیدنت رجوی، همکاران محترم، خانم‌ها و آقایان. به‌عنوان قاضی پیشین دادگاه عمومی اتحادیهٔ اروپا، بسیار مفتخرم که دادگاه من، دادگاه پیشین، در سه نوبت، در سه پرونده، از حقوق سازمان مجاهدین خلق ایران حفاظت کرد و امیدوارم اتحادیه اروپا و نهادهای اتحادیه اروپا اقدامات بسیار بیشتر و لازم را برای حفاظت از مردم ایران و مبارزه با رژیمی انجام بدهند که در حال نابود کردن مردم است. البته که من احساسات عمیق، رنج‌ها و دردهای شما را بسیار درک می‌کنم وقتی همهٔ آنچه را که امروز نشان داده شد می‌بینم. حتی به‌عنوان یک قاضی و وکیل، در طول زندگی خود وقایع بد و خوب زیادی دیده‌ام، اما به‌عنوان یک انسان بر این عقیده هستم که عدالت باید اجرا شود و امیدوارم اجرا شود در رابطه با نهادهای اتحادیه اروپا، البته اتحادیه اروپا همان‌طور که می‌دانید اقدامات بسیاری را علیه رژیم ایران در پیش گرفته، اما از نظر شخصی من، قوانین اتحادیه اروپا در مورد تعقیب جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایت علیه صلح اصلاح خواهد شد. زمان آن فرا می‌رسد. همان‌طور که می‌دانید، در ژانویه امسال، پارلمان اروپا قطعنامه‌یی را در رابطه با جنایات در ایران تصویب کرد و بسیار مهم است که پارلمان، پارلمان اروپا، شورای (اتحادیه اروپا) را به انجام اقدامات قانونی بسیار مهم، از نظر من، فراخواند. اول از همه، به‌کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز فراخوان داد؛ بنا بر این، به‌طور خلاصه، طبق این قطعنامه پارلمان اروپا، شورا باید تمام اقدامات را در کشورهای عضو برای حفظ و به اشتراک‌گذاشتن همه شواهد مربوط به‌جنایات در ایران انجام دهد و آنچه شما اینجا انجام می‌دهید بسیار مهم است خانم رئیس‌جمهور، شما و سازمان شما؛ عالی است. هم‌چنین، من وقت ندارم در مورد پرونده سوئد مربوط به صلاحیت جهان‌شمول صحبت کنم، اما مطمئنم که اکنون ضروری است، در سطح اتحادیه اروپا، قوانینی وضع شود، شاید حتی قوانین حکم بازداشت اروپایی اصلاح شود تا صلاحیت جهان‌شمول برقرار شود به‌منظور الزام‌آور ساختن آن برای تعقیب جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایات علیه صلح. البته، نباید مصونیتی برای کسانی وجود داشته باشد که در جنایاتی مانند جنایت قتل‌عام۱۳۶۷ مجرم هستند. مصونیت‌ِ قوانین کشوری وجود ندارد.

دوم، به‌طور خلاصه، کمی در مورد تجربهٔ کشور من، لیتوانی می‌گویم. امروز گفته شد که مثلاً لیتوانی قانونی را تصویب کرد و طبق این قانون، مفهوم نسل‌کشی گسترش یافت. مثلاً این داستان بسیار هولناک مربوط به سازمان مجاهدین خلق؛ طبق قانون ما، نسل‌کشی است و هم‌چنین مشمول پیگرد به‌دلیل کشتار و نابودی گروه‌های سیاسی هم می‌شود. این به‌نظر من بسیار مهم است.

آنچه من می‌خواهم از نقطه‌نظر عملی بگویم، این است که چگونه می‌توان مجرمان را تحت تعقیب قرار داد، در حالی که مثلاً ۳۵سال در پرونده ما یا ۵۰ تا۶۰سال مثل مورد لیتوانی از آن گذشته است. این خیلی سخت است. مشکلات قانونی و عملی زیادی وجود دارد، اما می‌خواهم بگویم که در پایان باید خوش‌بین باشیم، زیرا حتی در لیتوانی هم قضیه ۶۰سال، ۵۰سال، ۴۵سال بود به مقامات عالی‌رتبه سابق لیتوانی، رئیس دفتر امنیتی و معاون رئیس. آنها با آلمانی‌ها، با اشغالگران نازی لیتوانی همکاری کردند و جنایات زیادی مرتکب شدند. البته بسیاری از آنها مردند. مردند و طبعاً آنها در حال حاضر در جهنم هستند. این به‌نظر من بسیار مهم است، اما گمان می‌کنم که در جهنم اصل برائت وجود ندارد و آنها مستقیماً به جهنم می‌روند.

اما به‌هر حال حتی در غیاب مجرم ما نمی‌توانیم او را مستقیماً به دست عدالت بسپاریم. پرونده‌هایی را انجام دادند، بعد تحت تعقیب قرار گرفتند. البته مشکلات بسیاری وجود داشت. حال سرانجام در مورد مسئولیت دولت در قبال جنایات بین‌المللی، امروزه متخصصان برجسته تمامی عناصر اصلی مربوط به مسئولیت کیفری را نشان دادند. اما باید تأکید کنم که یک ابزار بسیار مهم نیز وجود دارد: مسئولیت بین‌المللی دولتها. مسئولیت بین‌المللی دولت بر اساس قوانین بین‌المللی در قبال جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایات علیه صلح. این قوانین پیشاپیش در سطح ملل متحد تدوین شده است و بسیار مهم است که چنین قوانینی را دست‌کم نگیریم. ما همیشه دربارهٔ مسئولیت کیفری صحبت می‌کنیم و این بسیار مهم است، حتی در مورد جنایاتی که آنها ۳۵سال پیش مرتکب شدند و غیره. اما طبق قوانین بین‌المللی، یک دولت مسئول جنایات بین‌المللی دولت است. این بدان معناست که اولاً طبق قوانین تدوین‌شده توسط کمیسیون حقوق بین‌الملل ملل متحد، هیچ دولتی نباید قانونی بودن ادامهٔ وضعیت را به‌رسمیت بشناسد. این وظیفهٔ دولتهاست که آن را به‌رسمیت نشناسند. ثانیاً، همهٔ اعضای جامعهٔ بین‌المللی، همهٔ کشورهای عضو می‌توانند و از نظر من باید اقداماتی را علیه چنین دولتی در پیشبگیرند، از جمله درخواست غرامت برای قربانیان. در مسئولیت بین‌المللی دولتها، در حقوق بین‌الملل همواره یک دولت قربانی است و دولت دیگر مرتکب جنایت بین‌المللی شده است. این جا در رابطه با ایران فقط شهروندان ایرانی قربانی شدند و هنوز هم شهروندان ایرانی در رنج هستند. چه باید کرد؟ طبق قواعد مسئولیت بین‌المللی دولتها، همهٔ کشورهای عضو جامعه بین‌المللی می‌توانند در قبال ایران مسئولیت بپذیرند و من بسیار امیدوارم دولت جدید ایران، دولت دموکراتیک ایران، بسیار امیدوارم، زیرا تجربهٔ دولت من، تجربهٔ کشور من نشان می‌دهد که یک دولت جدید، یک دولت دموکراتیک هر اقدام لازم برای پیگیرد، اگر در آینده امکان‌پذیر باشد، انجام خواهد داد، به خواست خدا اما من بسیار امیدوارم که این کار انجام شود و دولت ایران جبران خسارت را تضمین کند. جبران خسارت برای قربانیان و برای عدالت بدون نیاز به‌ضرب و شتم و واکنش دولتهای خارجی، بسیار مهم است. متشکرم.

 

شیلا پایلان وکیل بین‌المللی حقوق‌بشر و مشاور حقوقی سازمان‌ملل به مدت ۱۵سال

ایران در تابستان ۱۳۶۷، شاهد یکی از غم‌انگیزترین و وحشیانه‌ترین حوادث تاریخ خود بود. دهها هزار زندانی سیاسی به‌صورت فراقانونی اعدام شدند. این قتل‌عام بر اساس فتوای خمینی و آنچه کارشناسان آن را جنایت علیه بشریت و حتی نسل‌کشی تشخیص داده‌اند صورت گرفت.
عاملان این جنایت هم‌چنان از مجازات مصون هستند و حتی برخی از آنها از جمله ابراهیم رئیسی در پست‌های بالا و رهبری مشغول شدند. خوشبختانه برخی از کسانی که در زمان قتل‌عام ۱۳۶۷در زندان بودند، زنده ماندند و شاهدان زنده این جنایات فجیع هستند. آنها که بعداً به آلبانی منتقل شدند باید به هر قیمتی از آنها محافظت کرد زیرا برای هر گونه تحقیق در مورد قتل‌عام‌ها در آینده بسیار مهم است.

خانمها و آقایان، امروز در کنار شما ایستاده‌ام تا به روشن شدن موضوعی کمک کنم که توجه تزلزل‌ناپذیر و اقدام جمعی ما را می‌طلبد، قتل‌عام زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷. این فصل تلخ در تاریخ در ۳۵سال پیش، یادآور عواقب سنگین سکوت و ظهور استبداد در جهان ما است. ایران در تابستان ۱۳۶۷، شاهد یکی از غم‌انگیزترین و وحشیانه‌ترین حوادث تاریخ خود بود. دهها هزار زندانی سیاسی در عرض چند هفته به اجبار ناپدید و به‌صورت فراقانونی اعدام شدند. قربانیان یک رژیم بی‌رحم را به‌خاطر مخالف بودن سرکوب کردند. این قتل‌عام بر اساس فتوای خمینی و آنچه کارشناسان آن را جنایت علیه بشریت و حتی نسل‌کشی تشخیص داده‌اند، صورت گرفت. قربانیان در گورهای دسته‌جمعی مخفی دفن شدند در حالی که عاملان این جنایت هم‌چنان از مجازات مصون هستند و حتی برخی از آنها از جمله ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کنونی ایران در پست‌های بالا و رهبری، مشغول شدند. این زندانیان افرادی بودند که جرأت داشتند صدای خود را علیه ظلم بلند کنند و به‌دنبال چیزی جز احقاق حقوق اولیه بشر و آزادی‌های اساسی نبودند. زندگی آنها به‌طور غم‌انگیز و بدون دلیل کوتاه شد و خانواده‌ها را متلاشی کرد و جوامع را زخمی کرد.

خوشبختانه، برخی از کسانی که در زمان کشتار ۱۳۶۷ در زندان بودند، زنده ماندند و شاهدان زنده این جنایات فجیع هستند. آنها که بعداً به آلبانی منتقل شدند، باید به هر قیمتی از آنها محافظت کرد، زیرا برای هر گونه تحقیق یا تحقیق در مورد قتل‌عام‌ها در آینده بسیار مهم است. اما در حالی که ما منتظریم تا عدالت پیروز شود، این‌که مجبور شویم تاریخ را به‌گونه‌یی قابل پیش‌بینی تکرار کنیم، ناامید کننده است. اعتراضاتی که در سال گذشته در سراسر ایران بیداد کرد و دهها هزار زندانی و اعدام متعاقب آن و استمرار آن توسط رژیم کنونی، ادامه مستقیم و نتیجه ناتوانی در مجازات مسئولان قتل‌عام ۱۳۶۷ است. آنچه که ناامید کننده‌تر است، نقش جامعه بین‌المللی در این فاجعه آشکار در میان بسیاری دیگر است. در حالی که برخی از کشورها نگرانی‌های خود را بیان می‌کنند، بسیاری از آنها سکوت اختیار می‌کنند و چشم خود را بر جنایاتی که انجام می‌شود، می‌بندند. و با انجام این کار، خود در وحشتی که آشکار می‌شود، شریک می‌شوند و به همان اصولی که به‌خاطر حمایت از آزادی، عدالت و حقوق‌بشر به آن پایبند هستند، خیانت می‌کنند. فقدان اقدام قاطع، اجازه می‌دهد تا معافیت از مجازات رشد کند، رژیم‌های مستبد را جسورتر کرده و ساختار حقوق و عدالت بین‌المللی را تضعیف می‌کند. اکنون می‌دانیم که ظهور استبداد محدود به ایران نیست. در سرتاسر جهان، شاهد روند نگران‌کننده‌ای از رهبران هستیم که ارزش‌های دموکراتیک را از بین می‌برند، مخالفان را خاموش و آنها را سرکوب می‌کنند. این روند برای پیشرفتی که ما به سوی جهانی عادلانه‌تر و عادلانه‌تر داشتیم، تهدیدی جدی است. هنگامی که معافیت از مجازات گسترش یابد، سابقه بسیار خطرناکی برای رژیم‌های دیگر ایجاد می‌کند و آنها را به این باور می‌رساند که می‌توانند بدون هر گونه عواقبی عمل کنند.

اعلام محکومیت، اگر چه بهتر از هیچ است، اما کافی نیست. آنچه لازم است اقدام قاطعانه است، زیرا وقتی جامعه بین‌المللی در برابر جنایات حرف می‌زند اما هیچ کاری نمی‌کند، مستبدان فکر می‌کنند که دلیلی برای دست کشیدن از ارتکاب آنها ندارند. علی خامنه‌ای نیز به پیروی از خمینی، زندانیان بیشتری را هر روز به سوی مرگ می‌فرستد. او به این دلیل این کار را می‌کند که از اراده و قدرت آنها برای قیام می‌ترسد. او این کار را می‌کند زیرا می‌داند که آنها در سمت حق هستند و او در سمت اشتباه هستند.

دوستان، خانم‌ها و آقایان، روزگار تاریکی است. آن‌قدرتاریک که می‌تواند خوش‌بین‌ترین افراد را نیز با ناامیدی دیوانه کند. با ظهور اقتدارگرایی، بدبینی، خجالت و از خود راضی بودن در مردم افزایش یافته که ارزش اساسی و ایمان به حقوق‌بشر را مورد حمله قرار داده است. من شمار دفعاتی که در چند سال گذشته از من پرسیده شده که حالا دیگر چرا حقوق‌بشر اهمیت دارد، در حالی که رئال پلیتیک در جهت عکس حقوق‌بشر عمل می‌کند. تنها پاسخی که می‌توانم بدهم این است که اگر از پروژه حقوق‌بشر دست برداریم، کجا خواهیم بود؟ چگونه می‌توانیم زندگی در دنیایی را بدون آن تصور کنیم؟ به همین دلیل آن‌قدر مهم است که ما هرگز امید خود را از دست ندهیم. امید مشعلی است که ما را در تاریک‌ترین زمانها راهنمایی می‌کند. ما هرگز نباید تسلیم یأسی شویم که مصونیت از مجازات می‌خواهد القا کند. در عوض، ما باید خوش‌بینی خود را حفظ کنیم، زیرا می‌دانیم که تاریخ چنین کرده است.

(تاریخ) به ما نشان داد که عدالت در نهایت پیروز خواهد شد. به‌عنوان یک وکیل حقوق‌بشر که بیشتر دوران حرفه‌یی خود را صرف پیشبرد تعقیب جنایات بین‌المللی کرده این را با چشمان خود دیده‌ام. در محاکمه‌ها و محکومیت کسانی که بیش از همه مسئول جنایات مرتکب شده در جریان نسل‌کشی رواندا، یوگسلاوی سابق و خمرهای سرخ در کامبوج، دهه‌ها پس از ارتکاب آنها هستند. در واقع جنایات خمرهای سرخ قبل از تولد من انجام شد و با این حال من کمک کردم تا حکم نهایی علیه رئیس سابق دولت، کیو سامپونگ و تأیید حبس ابد او صادر شود. همین سرنوشت در انتظار عاملان کشتار ۱۳۶۷ در ایران است. افرادی هستند که حتی هنوز به دنیا نیامده‌اند اما به مبارزه ما خواهند پیوست. و بنابراین در حالی که امروز این‌جا جمع شده‌ایم، می‌خواهم که تعهد خود را برای مبارزه جهت عدالت و پاسخگویی، مجدداً تأیید کنیم. ما این کار را به این دلیل انجام می‌دهیم که قدرتی را که به‌عنوان افراد و جوامع برای تقاضای تغییر و ایستادگی در برابر بی‌عدالتی در اختیار داریم، می‌شناسیم. شجاعت کسانی که علیه مصونیت از مجازات در ایران و جاهای دیگر سخن گفته‌اند ما را برمی‌انگیزد که همین کار را انجام دهیم. صدای جمعی ما نیرویی است که نمی‌توان آن را خاموش کرد. برای مبارزه با مصونیت از مجازات در ایران و دیگر رژیم‌های سرکوبگر، ما به حمایت و مشارکت مستمر جامعه بین‌المللی نیاز داریم. سکوت و بی‌عملی خنثی نیست. آنها رنج قربانیان بیشمار و ستمگران جسور را تداوم می‌بخشند.

بنابراین، من به این فراخوان از دولتها و نهادها می‌پیوندم که موضع بگیرند، عاملان را در قبال اعمالشان پاسخگو بدانند و برای قربانیان عدالت بخواهند. اما درخواست امروز من فقط به رهبران، دولتها یا نهادهای جهان محدود نمی‌شود. شامل توده‌ها نیز، می‌شود. این خطاب به هر شهروند جهانی، و به‌ویژه هر کسی در ایران است که ممکن است احساس کند در حال از دست دادن امید است یا زمان تسلیم شدن فرا رسیده است. مهم نیست که کار یا فرآیند چقدر سخت یا وحشیانه باشد، وظیفه تک‌تک افراد با اندیشه آگاهانه و منطقی است که در اصلاح خطاهای کسانی که فکر می‌کنند می‌توانند برای حفظ قدرت خود از ارتکاب جنایات شنیع رهایی یابند، مشارکت کنند. و به همین دلیل است که ما باید یاد قربانیان قتل‌عام سال ۱۳۶۷ و هم‌چنین تمام کسانی را که در مبارزه برای آزادی رنج کشیده‌اند یا کشته شده‌اند، گرامی بداریم. ما نباید این کار را با قلب سنگین انجام دهیم، بلکه باید با عمیق‌ترین سپاسگزاری و نهایت تحسین انجام دهیم. این قهرمانان نه تنها سزاوار سوگواری هستند، بلکه باید مورد احترام قرار گیرند و الهام‌بخش همه ما هستند تا در برابر موج استبداد قیام کنیم، از عدالت دفاع کنیم، و امید به جهانی را حفظ کنیم که در آن حقوق‌بشر در همه جا به‌طور کامل رعایت شود، جایی که آزادی در آن رعایت شود. و عدالت حاکم است، و جایی که مصونیت از مجازات جایی ندارد. پس امروز و از این جا به بعد هر روز با تو می‌ایستم، با تو راه می‌روم، قدمی را در کنارتان جلوتر از دیگران می‌گذارم و کمک می‌کنم که شما را همان‌طور که شما مرا همراهی می‌کنید، همراهی کنم. تقریباً نکات من به اتمام رسیده است. همان‌طور که شما مرا تا انتها در مبارزه جمعی ما علیه ظلم و عدالت و مصونیت از مجازات همراهی می‌کنید، و با ایمان فراوان، مشتاقانه منتظرم که با همه شما جشن بگیرم وقتی ایران، نه این‌که اگر ایران، بلکه زمانی که ایران بالاخره آزاد شود.