نیویورک تایمز در مقالهیی به قلم دیوید ای سنگر و استیون ارلانگر به تاریخ یکشنبه ۱۷دی با بررسی تحولات در خاورمیانه پس از جنگ در غزه با اشاره به نقش مخرب رژیم ایران در طی سالیان در منطقه مینویسد: «رژیم ایران با حملات نیابتیاش از نقاط مختلف و برنامه هستهییاش که ناگهان احیا شده است چالش جدیدی برای غرب ایجاد میکند این بار روسیه و چین را نیز در کنار خود دارد».
نویسندگان مقاله با اشاره به سیاست مماشات دولت بایدن با رژیم ایران ادامه میدهند: «پرزیدنت بایدن و دستیاران ارشد امنیت ملی او تابستان گذشته بر این باور بودند که احتمال درگیری با ایران و نیروهای نیابتی آن بهخوبی مهار شده است. پس از گفتگوهای محرمانه، آنها بهتازگی قراردادی را منعقد کرده بودند که منجر به آزادی ۵ آمریکایی زندانی در ازای ۶میلیارد دلار سرمایه مسدود شده ایران و تعدادی از زندانیان ایرانی شد».
مقاله در ادامه با تأکید بر نقش جنگ در غزه و تاثیرات آن بر تحولات اضافه میکند: «حمله حماس به اسراییل در ۷ اکتبر و پاسخ سخت اسراییل همه اینها را تغییر داده است. اکنون مقامات آمریکایی و اسراییلی و دهها کشوری که برای حفظ جریان تجارت در دریای سرخ بهطور هماهنگ تلاش میکنند، با ایران که تازه تهاجمیتر شده است مقابله میکنند.
در همین حال، اگر چه دولت بایدن در مورد آن صحبت چندانی نکرده است، اما برنامه هستهیی ایران بهطور ناگهانی در یک وضعیت بسیار جدیتری قرار گرفته است... بر اساس تخمینهای تقریبی، رژیم ایران اکنون سوخت حداقل سه سلاح اتمی را در اختیار دارد - و مقامات اطلاعاتی آمریکا معتقدند غنیسازی اضافی مورد نیاز برای تبدیل این سوخت به مواد قابل استفاده در بمب فقط چند هفته طول میکشد».
مقاله با اشاره به سیاست دولت بایدن در احیا توافق هستهیی آنرا تلاشی شکستخورده مینامد و با بررسی تلاشهای رژیم ایران برای دستیابی به سلاح هستهیی ادامه میدهد: «سالها مذاکرات دیپلماتیک، اقدامات مخفیانه برای از کار انداختن سانتریفوژهای هستهیی ایران و ترور دانشمندان ایرانی توسط اسراییل بر یک هدف متمرکز بوده است: تمدید زمان لازم برای مونتاژ سوخت برای بمب توسط ایران. دستیاران آقای بایدن از احیای توافقنامه ۲۰۱۵ چشمپوشی کردهاند، زیرا اکنون منسوخ شده است. همانطور که در ابتدا مذاکره شد، مذاکرات این امکان را به ایران میدهد که به همان اندازه که میخواهد سوخت تولید کند... .
مالونی از مؤسسه بروکینگز گفت: «ایران در حال غنیسازی است زیرا میتوانند. هدف آنها همیشه این بوده است که در مقابل فشارها منتظر بمانند [تا فشارها ته بکشند] و به خود گزینه [داشتن یک]برنامه تسلیحاتی را بدهند».
نویسندگان مقاله همچنین با اشاره به نقش نیروهای نیابتی رژیم ایران در منطقه و جنگ در غزه مینویسند «به نظر میرسد حزبالله تاکنون مراقب بوده است که به اسراییلیها بهانهیی برای عملیات نظامی ندهد. با این حال، ایران، حزبالله، قدرتمندترین نیرو در لبنان را بهعنوان حفاظت از خود و نه فلسطینیها، ساخته است. حزبالله یک عامل بازدارنده در برابر هر گونه حمله بزرگ اسراییل به ایران است.
و از سویی دیگر بخشی از درگیری با فوریترین تأثیر جهانی در دریای سرخ متمرکز شده است، جایی که نیروهای حوثی در یمن با استفاده از اطلاعات و سلاحهای ایرانی، آنچه را که آنها «کشتیهای اسرائیل» مینامند هدف قرار میدهند. در واقع، به نظر میرسد که آنها تمام کشتیها را با موشکهای گرما یاب هدف قرار میدهند.
آینده این درگیریهای احتمالی آینده برنامه هستهیی ایران است با پتانسیل طولانیمدت خود برای رویارویی مستقیم با غرب».