- تعطیلی شبکه من و تو را میتوان بسته شدن برگی از تاریخ معاصر دانست. دورانی که...ایجاد انحراف در افکار عمومی جامعة ایران، در زمره اولویتهای آن بود و آلترناتیوسازی از باقیمانده رژیم پهلوی در رأس آن قرار داشت.
به فاصله کوتاهی پس از اتفاقات جنبش سبز در سال ۸۸، در آبان ماه سال ۸۹ یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای با وضوح تصویر استاندارد با عنوان ″من و تو″ به جمع شبکه های فارسی زبان ماهوارهای اضافه شد که به سرعت مورد استقبال قرار گرفت...
در همان دوران برای مخاطبان حرفه ای این سوال ایجاد شد که گردانندگان این شبکه چه کسانی هستند و برنامه های پرهزینه این شبکه چگونه تامین مالی میشود و صاحبان شبکه چه اهدافی را دنبال میکنند. به ویژه آنکه هیچ نوع آگهی بازرگانی از آن پخش نمیشد.
پخش مستند پر سروصدای ″رضاشاه″ که به ارائه تصویری قهرمان گونه از دیکتاتور سالهای دور ایران اختصاص داشت، این شائبه را مطرح ساخت که سلطنت طلبان در پشت این شبکه قرار دارند. با این حال این موضوع بسیار عجیب بود که سلطنت طلبان که تا پیش از آن، علیرغم در اختیار داشتن چند شبکه ماهواره ای نتوانسته بودند به خروجی مناسبی دست پیدا کنند، چطور به یکباره صاحب چنین پتانسیلی شده اند!
گرچه صاحبین شبکه به درستی مشخص نبودند اما مستند جنجالی ″انقلاب ۵۷″ که با ارائه فیلم ها و تصاویر بکر و دیده نشده از جریان انقلابی که منجر به سقوط حکومت پهلوی شد همراه بود، جای شبهه ای باقی نگذاشت که سرمایه گذاران شبکه برای بازگرداندن سلطنت به ایران هزینه های هنگفتی را در نظر گرفته اند.
خصوصا که موضوع فروش آرشیو صدا و سیما توسط اشخاصی در داخل کشور نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت و نفوذ صاحبین شبکه به داخل دستگاه حکومت مورد بحث واقع شد. آرشیوی که خوراک یک برنامه پرمخاطب دیگر با عنوان «تونل زمان» را برای سالها فراهم کرد و با ارائه تصاویر نوستالژیک از دوران قدیم، در ابتدا به ظاهر غیرسیاسی و به منظور یادبود خاطرات گذشته به نظر میرسید؛ اما با کمی دقت میشد به فرمت هدفمند آن برای تبلیغ دوران حکومت پهلوی پی برد...
از بررسی سیر فعالیت شبکه من و تو در طی بیش از یک دهه، انگیزه سرمایه گذاران مجهول آن اینطور به نظر میرسد:
ابتدا نفوذ به بدنه جامعه از طریق برنامه های سرگرم کننده برای جذب مخاطب،
فاز بعدی؛ ترغیب مخاطب برای داشتن احساس سمپاتی با خاندان پهلوی،
فاز سوم؛ رهنمون مخاطب به فاز نارضایتی سیاسی، و در انتها تبدیل مخاطب ناراضی به اکتیویست سیاسی برای رو در رو شدن با حکومت.
با بررسی این سیر میتوان فهمید که سرمایه گذاران این شبکه با چه اهدافی اقدام به تأمین بودجه این شبکه داشته اند. بودجه هنگفتی که تأمین آن برای بیش از یک دهه، به نظر نمیرسد که بتواند از طریق سرمایه شخصی تأمین شود.
راه اندازی چنین شبکه عریض و طویلی به یک بودجه فراشخصی و فراخصوصی نیاز دارد. به یک بودجه دولتی یا شبه دولتی که دست برنامه سازان شبکه را برای جذب هرچه بیشتر مخاطب باز بگذارد و مدیریت شبکه در خرید حق پخش بروزترین برنامه های پخش جهانی همچون ″گلدن گلوب″ یا ″گرمی″ با محدودیت مواجه نباشد...
ایجاد شبکه من و تو بی شک یکی از این سرمایه گذاری های کلان برای مهندسی نارضایتی های جامعه بوده است.
برای تغییر حکومت، جامعه به یک آلترناتیو نیاز داشت و چه آلترناتیوی بهتر از حکومت پهلوی که جمعیت غالب کشور که جوانان هستند، تصویر گنگی از آن دارند و مهمترین خواسته آنها که آزادی های مدنی و اجتماعی است، میتواند با یک کار رسانه ای اصولی و حرفه ای، به دوران پهلوی ارجاع داده شود.
به نظر میرسد سرمایهگذاران من و تو، سلطنت طلبان که خود همواره محتاج دریافت کمک های خارجی بودهاند؛ نیستند و کسانی فراتر از آنها در پشت ماجرا قرار داشتهاند. کسانی که برای تسلط به ایران، روی بازگشت پهلوی و به قدرت رسیدن رضا پهلوی ولیعهد سابق حساب باز کرده بودند.
شخصیتی که به انحاء مختلف اعلام داشته که میتواند حکومتی کاملا مطیع برای آمریکا و متحدانش را در ایران بسازد و تا پیش از آن، سلطنت طلبان نتوانسته بودند مقبولیت قابل توجهی برای او در جامعه ایجاد کنند.
شنیده شدن شعار ″رضاشاه روحت شاد″ در جریان اعتراضات سال۹۶، سرمایهگذاران من و تو را مطمئن کرد که هزینه کردهای آنها جواب داده است و حکومت در آستانه سقوط قرار گرفته و جامعه خواهان همان چیزی است که آنها انتظارش را داشته اند.
در این مرحله شاید انتظار آنها این بوده است که با یک خیزش دیگر، کار تمام شود.
اتفاقی که در آبان ماه سال ۹۸ رخ داد و علیرغم برخورد شدید حکومت و معترضان در کف خیابان، به نتیجه مطلوب آنها منتهی نشد و این سیگنال نیز از سوی جامعه مخابره نشد که قاطعانه خواهان بازگشت پهلوی است.
اعتراضات گسترده سال ۱۴۰۱ که نقطه اوج تقابل معترضان با حکومت بود، آنها را با این واقعیت مواجه ساخت که رضا پهلوی علیرغم تلاش های بیوقفه رسانه ای آنها، نتوانسته سکان رهبری جریان اعتراضات را بر دست گیرد و جامعه ایران نمیخواهد نقشی همتراز با خمینی را به او اعطا کند.
اعتراضات گسترده سال ۱۴۰۱ در واقع سنگ محک خوبی برای سنجش جایگاه رضا پهلوی و نفوذ او بر جامعه ایران بود. موضوعی که بعد از سالها تبلیغ از طریق کارهای حرفهای رسانهای میبایست در بوته آزمایش عیار خودش را نشان میداد.
سرمایه گذاری چه با انگیزه اقتصادی و چه سیاسی، منطقا بعد از یک دوره مشخص میبایست به بازدهی دست پیدا کند و سرمایهگذاران نمیتوانند تا ابد پول خود را مصروف کاری کنند که آینده آن نامعلوم است و به نظر میرسد که شبکه من و تو که اکنون با اعلام خبر تعطیلی آن میبایست نام ″پروژه″ را روی آن گذاشت، با بنبست مواجه شده است و طبعأ هر پروژه زیاندهی نمیتواند به کار خود ادامه دهد.
مصادف شدن تعطیلی پروژه من و تو با جنگ اسرائیل و غزه که در پنجاه سال گذشته بیسابقه بوده است و هزینه های اقتصادی زیادی را به اسرائیل تحمیل کرده، شاید اتفاقی نباشد.
عدم شفافیت گردانندگان این شبکه در خصوص اعلام منابع مالی خود، جای شکی باقی نمیگذارد که سرمایه گذاران این پروژه از بین کسانی بودهاند که معرفی آنها میتوانسته به برانگیختگی حساسیت در جامعه منجر شود.
کسانی همچون رژیم اسرائیل که در سالهای اخیر تلاش زیادی برای سفیدشویی آن از جانب رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، از جمله من و تو صورت گرفته است.
به هر روی، تعطیلی شبکه من و تو را میتوان بسته شدن برگی از تاریخ معاصر دانست. دورانی که با ایجاد هجمه ای بیسابقه بر علیه ایران و رژیم حاکم بر آن همراه شد و تغییر رژیم از طریق تقویت نارضایتی های داخلی و ایجاد انحراف در افکار عمومی جامعه ایران، در زمره اولویت های آن بود و آلترناتیوسازی از باقیمانده رژیم پهلوی در رأس آن قرار داشت.
با این وجود، خرد جمعی جامعه ایران نشان داد که در مسیر تکامل خود عقبگرد نخواهد داشت و پروژههایی چون من و تو نمیتواند در بزنگاه های تاریخی، سرنوشت جامعه ایران را مقدر سازد و مرجع تصمیم گیری برای خرد جمعی ایرانیان باشد.