مرز سرخهای مجاهدین - مسعود رجوی نوروز۱۳۷۹

 

 

عملیات مجاهدین و تشبثات دشمن

سرکرده سپاه پاسداران (رحیم صفوی) در روز ۲۷ اسفند به تلویزیون آمد تا بگوید هنوز زنده است و از خمپاره‌ها فعلاً جان به‌در برده است. خودش بیلان می‌داد که مجاهدین در سال۷۸ مجموعاً ۱۱۶ «عملیات» و «تجاوز مرزی با خمپاره»(!) داشته‌اند.

ولی‌فقیه از خمپاره‌باران مقر ستاد و فرماندهی کل سپاه پاسداران به‌عنوان نیروی اصلی حافظ رژیم ولایت، به لرزه افتاده بود و آن را «هشداری جدی نسبت به طرح‌های خطرناک دشمن غدار» و باعث «ایجاد ناامنی ملی» توصیف کرد. منظورش ناامنی رژیم آخوندی است که آن را ناامنی ملی توصیف می‌کند. معلوم نیست چرا مجلس اینها، مجلس شورای اسلامی است ولی ناامنی‌شان ملی است!

از جانب مقاومت ایران متعهد و ملتزم می‌شویم اگر کسی از ما، مرز سرخ آسیب رساندن به غیرنظامیان و افراد بیگناه را عمداً یا سهواً نقض کند، برای محاکمه و مجازات در هردادگاه بین‌المللی و حتی پرداخت غرامت و جبران مافات آمادگی دارد. زیرا دلیلی ندارد که یک رزمندهٔ آزادی و مجاهدی که جانش را برای آزادی خلق و میهنش کف دست گرفته حتی فکر حمله و هجوم و رساندن کمترین آسیب به هموطنانش را در ذهن و ضمیر داشته باشد، چه رسد به‌قتل و جرح آنان. حالا خامنه‌ای و خاتمی و رفسنجانی هم اگر ریگی به کفش ندارند، جواب بدهند که آیا آنها هم بازدید هیأت‌های بین‌المللی و تحویل جنایتکاران و دژخیمان را به داوری بین‌المللی می‌پذیرند؟ هرگز نخواهند پذیرفت.

 

خبرگزاری حکومتی انتخاب- ۱۸دی ۱۴۰۲

خاطرات هاشمی رفسنجانی- ۱۸دی ۱۳۷۹

امروز هم برای چندمین بار چند خمپاره در منطقه ونک منفجر شد

و مجاهدین مسئولیت آن را به عهده گرفتند و گفتند

هدف ستاد ناجا (فرماندهی نیروی انتظامی) بوده است

خاطرات هاشمی رفسنجانی

۵روز پیش (۲۵ اسفند) ولی‌فقیه در مورد خمپاره‌باران مقر ستاد و فرماندهی سپاه پاسداران به‌عنوان نیروی اصلی حافظ رژیم ولایت به لرزه افتاده بود و آن را هشداری جدی نسبت به طرح‌های خطرناک دشمن غدار و باعث ایجاد ناامنی ملی توصیف کرد. منظورش البته ناامنی رژیم آخوندی است که آن را ناامنی ملی توصیف می‌کند. مجلس و شوراهایشان را می‌گویند شورای اسلامی، امنیت‌شان را می‌گویند امنیت ملی (خنده). بعد ناامنیشان را هم می‌گویند ناامنی ملی. در همین ایام رفسنجانی هم گفت که: «خمپاره‌اندازی در ظرف مدت کوتاه در دو نقطه حساس در مرکز و شمال شهر یک چیز قابل‌ملاحظه‌ای است».

معاون رادیو تلویزیون رژیم هم که مسئول ستاد امور عراق بوده، گفت که زیاد ناراحت نباشید، ما یک زمانی بود که اوج چنین اقداماتی را داشتیم. در اوایل انقلاب اینها حدود ۵ هزار میلیشیا در کشور سامان داده بودند»... .

روز قبل از آن هم مجلس رژیم ناطق نوری به‌خاطر تعرضهای مجاهدین آه و ناله می‌کرد و می‌گفت که: «دشمن دست به ترور می‌زند خمپاره می‌زند. اهدافی را با این کار تعقیب می‌کند... اما آنها در امان می‌مانند ماها به جان هم می‌افتیم. هم بیرون را از دست دادیم هم به جان هم افتادیم و هم بستر فراهم می‌شود برای توطئه سنگین‌تر... انشاءالله انشاءالله چرا از این حوادث، درس نمی‌گیریم چرا پند نمی‌گیریم. چرا از خواب غفلت بیدار نمی‌شویم، چرا به فکر کلیت نظام و انقلاب و جمهوری اسلامی نیستیم»... .

سه روز پیش هم سرکردهٔ سپاه پاسداران که می‌گفت: «بعضیها را باید گردن بزنیم و بعضی‌ها را باید زبانشان را قطع کنیم» به تلویزیون آمد و بیلان کارهای مجاهدین را با عدد و رقم داد. البته اولش می‌خواست بگوید که فعلاً از خمپاره جان به در برده، می‌خواست خودش را نشان بدهد. بعد گفت مجاهدین در سال ۱۳۷۸ مجموعاً «عملیات» و «تجاوزهای مرزی با خمپاره‌هایشان» ۱۱۶ فقره بوده است. بعد گفت ولی اینها «بازوی نظامی عراق هستندها» و علاوه بر شیعیان، کردهای عراقی را هم کشتار کردند! (یک بار دیگر واضح شد که این اراجیف محل صدور و سرچشمه‌اش اطلاعات و سپاه پاسداران آخوندی است). حرف مهمترش این بود که: «اینها، یک هدفی را در داخل ایران دنبال می‌کنند و هم هدفی را در منطقه و در مقیاس جهانی» اما «آن چه در داخل ایران دنبال می‌کنند این است که وحدت ملی را آسیب بزنند». جاهای دیگر وحدت اسلامی است اینجا می‌شود وحدت ملی منظور وحدت هیأت حاکمه است و این‌که شما بحران را در درون رژیم تشدید و تعمیق می‌کنید. آنچه را داخل ایران دنبال می‌کنند این است که وحدت ملی را آسیب بزنند و جناح‌های داخلی را نسبت به یکدیگر دچار سوءظن، اتهام و افترا قرار بدهند و در حقیقت ایجاد تنشهای داخلی بین گروهها و جناحهای سیاسی درون نظام».

راستی این‌که گفته بودیم عملیات مقاومت رژیم را در تمامیتش مخصوصاً باند غالب را تضعیف می‌کند درست بود یا نبود؟

جمعیت: درست بود

این که گفته بودیم بحران درون ارتجاع حاکم را با تضادهایش تشدید می‌کند، درست بود یا نبود؟

جمعیت: درست بود

این که گفته بودیم باعث روی آوردن جوانان مبارز و انقلابی و مخالف به قهر انقلابی است به‌عنوان تنها راه رهایی ملی، درست بود یا نبود؟

جمعیت: درست بود

کافی است که به روزنامه‌های خود رژیم و به مطبوعات خود رژیم مراجعه کنید. در سال ۷۸ تقریباً روزی نبوده که خودشان نمونه‌یی از دهها و صدها تعرضهای دلیرانهٔ این جوانها را به بسیجیها، به پاسداران و به پاسدار سرهنگ‌ها منعکس نکرده باشند.

اگر یادتان باشد در ابتدای سال ۷۸ گفتیم که زیر چتر مقاومت مسلحانه و عملیات مجاهدین پدیده جدیدی شکل گرفته که عبارت است از قیام جوانان مبارز، مخالف و انقلابی به مقابله قهرآمیز با ایادی رژیم. بنابراین آنچه باقی می‌ماند این سؤال از قره پاسدار رحیم‌صفوی است که معلوم نیست چرا جرأت ندارد بگوید خودش هدف بوده است و می‌گوید که مجاهدین «مجموعه مسکونی معلمان» را خمپاره‌باران کرده‌اند! ما نمی‌دانستیم که شما هم آقا معلم بوده‌اید! البته معلم جنایت و شقاوت. وانگهی معلم‌ها در قرارگاه ضد نبی‌اکرم، در به‌اصطلاح ثارالله، در لشکر۲۷ ضد محمد چکار می‌کردند؟

مگر تلویزیون بی.بی.سی که آن خبرنگارش هم خیلی برای رژیم و پاسدارهایش غش و ریسه می‌رود، نگفت که به ناگهان «بارانی از گلوله‌های خمپاره از عالم غیب بر زمین بارید و یکی پس از دیگری بر زمین خورد». کدام معلم زیر این باران کشته شد؟ وانگهی چرا به جای بیرون بردن معلمان از شهر، بلافاصله اعلام کردید که برخی مراکز نظامی را از شهرها بیرون خواهیم برد برای این‌که در مناطق شهری مجاهدین خیلی بیشتر از چتر حمایتی مردمشان سود می‌برند. ما کدام را باور کنیم، حرف تو را یا حرف رفسنجانی را که گفت چیز قابل‌ملاحظه‌ای است در فاصله کوتاهی «دو نقطه حساس» را خمپاره‌باران کردند. کدام را باور کنیم؟ حرف ترا باور کنیم یا حرف آن پاسداری که به روزنامهٔ ایندیپندنت گفته بود که در آن منطقه مسکونی ۵ نماینده مجلس ارتجاع ساکن بودند که یکی از آنها هم حضور داشت. کدام را باور کنیم؟

کسی را هم که نشان دادند و گفتند این بیچاره باغبان اینجا بوده! باغبان قرارگاه بوده! این روزنامهٔ کیهان دیروز (۲۹ اسفند) که نوشته است: «برادری که در این حمله منافقین پای خودش را از دست داد (محمدمهدی‌چیذری) برادر دو شهید است و خودش مهندس بسیجی است و ۱۴ ماه هم سابقه جبهه دارد» (خنده حضار).

ضمناً برادر این مهندس بسیجی هم طبق اطلاع موثق، همین الآن پرسنل ویژه حفاظت ولی‌فقیه است.

خوب، ما حرفهای سرپاسدار را باور کنیم یا این حرفهای مطبوعات خود رژیم را؟!

اگر از من بپرسید جوابم این است که مجاهدین هیچ‌گاه افراد غیرنظامی و شهروندان بی‌گناه را هدف قرار نداده‌اند، نمی‌دهند و نخواهند داد. هدف فقط افراد مسلح نظامی و دژخیمان و جنایتکاران سرکوبگر هستند.

همین دو سه روز پیش در ۲۶ اسفند حتی روزنامهٔ باند خاتمی (مشارکت) در دعوا با باند رقیب بر سر این‌که چرا شما نمی‌گویید که شما حجاریان را زدید، این جمله از دستش در رفته و نوشته: مجاهدین لااقل «جرأتش را دارند» و «معمولاً کاری را که می‌کنند به عهده می‌گیرند» (خنده حضار).

بنابراین برای خاتمه دادن به این دعاوی رژیم، من پیشنهادی را عنوان می‌کنم، چون هر وقت که رژیم آخوندی، مبادرت می‌کند به صحنه‌پردازی و دروغگویی در مورد حملات مجاهدین به شهروندان بی‌گناه و غیرنظامی‌ها، ما بلادرنگ از شورای امنیت و از دبیرکل و از همه ارگانهای بین‌المللی می‌خواهیم که یک هیأت بین‌المللی با حقوقدان، با وکلا بیایند و با حضور نمایندگان مجاهدین و مقاومت ایران به بازدید محل برویم تا دروغ‌پردازی و صحنه‌سازی رژیم فاش بشود. چون این همان رژیمی است که ولی‌فقیه آن از اساس منکر «شایعهٔ شکنجه» می‌شد و مدعی بود این مجاهدین خودشان، خودشان را شکنجه می‌کنند، بعد به حساب ما می‌گذارند. رژیمی که تاکنون هرگز عدد و رقمی از اعدامها و زندانی‌ها و قتل‌عام‌هایش ارائه نداده است. رژیمی که حالا دیگر باندهای خودش هم می‌گویند که شما حرم امام رضا را منفجر کردید، کشیشهای مسیحی را کشتید و به پای مجاهدین انداختید. خوب، اگر ریگی به کفش ندارید، چرا پیشنهاد بازدید یک هیأت بین‌المللی شامل وکلا و حقوقدانها و کارشناسان بی‌طرف را نمی‌پذیرید؟ چرا نمی‌گذارید که اگر مجاهدین غیرنظامی‌ها را هدف قرار داده‌اند بدین وسیله افشاء بشوند.

بنابراین، از طرف مقاومت ایران، ملتزم و متحد می‌شویم که اگر کسی از ما مرز سرخ آسیب رساندن به غیرنظامیان و افراد بی‌گناه را عمداً یا سهواً نقض کند، برای محاکمه و مجازات در هر دادگاه بین‌المللی و حتی برای پرداخت غرامت و جبران مافات و خسارت ما آماده‌ایم.

چرا این را می‌گویم؟ زیرا دلیلی ندارد که یک رزمنده آزادی و مجاهد خلقی که جانش را برای آزادی میهنش و مردمش کف دستش گرفته، حتی فکر حمله و آسیب رساندن به افراد بی‌گناه و افراد غیرنظامی و غیرمسلح را به ذهن خود راه بدهد و یا به ذهنش خطور کند، چه رسد به‌قتل و جرح آنها.

اگر خامنه‌ای و رفسنجانی و خاتمی هم می‌توانند و درست می‌گویند، اگر ریگی به کفش ندارند، بازدید هیأت‌های بین‌المللی و تحویل دژخیمان و جنایت‌کاران به داوری بین‌المللی را بپذیرند. هرگز نخواهند پذیرفت. چون همه می‌دانند، وقتی قرارگاههای مجاهدین یا نفراتشان، یا نفرات و پایگاههای مقاومت ایران، هدف بمباران، موشک‌پرانی و تروریسم رژیم قرار می‌گیرند، ما در همه جا، در همه کشورها، بلا درنگ از خبرنگاران دعوت می‌کنیم، بفرمایید ببینید و در همه موارد از دبیرکل، از شورای امنیت و هیأت‌های بین‌المللی، برای بازدید دعوت می‌کنیم. چرا؟ چون چیزی برای پنهان کردن نداریم. عدد و رقم شهیدان و خسارتهایی وارده را هم اعلام کرده‌ایم.

اما در طرف رژیم، به یک نمونه مفتضح از صحنه‌سازی اشاره می‌کنیم. آذرماه گذشته اداره اطلاعات خوزستان در اهواز، هدف خمپاره‌باران مجاهدین قرار گرفت که بلادرنگ هم اعلام کردند. وزارت اطلاعات با ۵ روز تأخیر، شماری از خبرنگاران را از تهران به اهواز برای یک بازدید هدایت شده از یک بیمارستان و نقطه‌ای در شهر اهواز برده و ادعا کرده است که مردم عادی در تهاجم مجاهدین به یک دانشگاه مجروح شده‌اند. چرا ۵ روز تأخیر؟ خود این نکته توجه خبرگزاریهای بین‌المللی را جلب کرد. معلوم نبود اگه رژیم راست می‌گوید، چرا مثل ما همان روز و همان شب حادثه یا روز بعدش، این کار را نکرد؟

جالب این بود که در همان ایام، در تلویزیون رژیم، یک راننده تاکسی که خودش را «سرباز خامنه‌ای» معرفی می‌کرد، ساعت ده و نیم جمعه شب ۵ آذر، در توصیف قضیه گفت: «بعد از این عملیات و صدای خمپاره‌ها چند تا ماشین پشت سر هم تصادف کردند، من فکر کنم توی این تصادف یکی مرد» و گفت: «در اثر این تصادف موتورسیکلتی که یک بچه و زن را همراه داشت، واژگون شد». علت تصادف هم، بیرون ریختن عوامل وزارت اطلاعات برای کنترل اوضاع شهر بود و خودروهای تصادفی هم متعلق به اطلاعات بود که باعث واژگون شدن آن موتور سیکلت هم شده بودند. اما در صحنه‌سازی ۵ روز بعد ادعاها علیه مجاهدین بود.

برخی از خبرنگاران که در صحنه حضور داشتند بعداً گفتند که به‌نحو نامعقولی همه آنهایی که رژیم به ما نشان داد، فقط از پا آسیب دیده بودند.

در جریان خمپاره‌باران مقر فرمانده سپاه در تهران هم، خبرنگاران گفتند که منطقه را بسته بودند، نمی‌گذاشتند کسی وارد شود، در حالی که اگر راست می‌گفتند، چرا در قرارگاه ثارالله و ضدنبی اکرم و فرماندهی لشکر۲۷ ضد محمد را باز نکردند؟ باز کنید و بگوئید بیائید ببینید. شما نیروی حاکم هستید. مجاهدین که نیروی حاکم نیستند در قرارگاهشان را باز می‌کنند و می‌گویند، بفرمائید ببینید.

وقتی هم که ما درخواست کردیم یک هیأت بین‌المللی به آنجا برود، دیگر آخوندها حرفی برای گفتن نداشتند. البته بعضی از روزنامه‌های رژیم از دستشان در رفت و از اصابت خمپاره‌ها به قرارگاه پاسداران خبر دادند.

این همان رژیمی است که قتل‌های سیاسی را هم اول به «منافقین» و آمریکا و اسراییل نسبت داد.

این همان رژیمی است که خمینی در سال ۵۸ در انتخابات می‌گفت این مجاهدین خرمن‌ها را آتش زدند.

مگر یادتان نیست خاتمی که در زمان جنگ وزیر تبلیغات رژیم بود، می‌گفتند که مجاهدین، به موشکهای عراقی علامت می‌دهند که کجا را بزنند! (خنده حضار).

وانگهی، اگر می‌توان با یک چراغ قوه به هواپیما و موشک اسکاد علامت داد و آن را روی هدف هدایت کرد، شما چرا یه رأس پاسدار و «بسیجی جان بر کف» با چند چراغ قوه نمی‌فرستادید، همه آنها را به دریاچه قم هدایت کند؟ چرا ضدش را نمی‌زدید؟

اما این رژیم این حرفها حالی‌اش نیست. یکی از برادران در یکی از نشستها، گفت که در زندان از لاجوردی پرسیده بود، آقا شما چرا این‌قدر دروغ علیه مجاهدین می‌گویید؟ لاجوردی گفت امام فتوا داده که به سه‌ طایفه باید دروغ گفت، راست گفتن به آنها حرام است: منافق، کافر و زن.

 

تکذیب و افشای دروغ‌پردازیهای رژیم علیه مقاومت ایران

بیانیهٔ لرد کوربت و وین گریفیث نماینده مجلس عوام

خطاب به نمایندگان مجلسین انگلستان

۳۱ ژوئیه ۲. . ۲ (۹ مرداد ۱۳۸۱)

تکذیب و افشای دروغپردازیهای رژیم علیه مقاومت ایران بیانیه لرد کوربت و وین گریفیث نماینده مجلس عوامتکذیب و افشای دروغپردازیهای رژیم علیه مقاومت ایران بیانیه لرد کوربت و وین گریفیث نماینده مجلس عوام

مقاومت ایران یک مرز مشخص در مورد استفاده از نیروی نظامی‌ ترسیم کرده است.

رهبر آن مسعود رجوی، پایبندی کامل جنبش به «مرزهای سرخ» خود را اعلام کرده است: هرگز غیرنظامیان مورد هدف قرار نگیرند و هرگز عملیات نظامی در خارج از ایران انجام ندهد.

ناظران مستقل، از جمله ارگان تحقیق رسمی کنگره آمریکا، سرویس تحقیقات کنگره، واقعیت این بیانیه را مورد تأیید قرار داده‌اند... .