روی سخن در این مطلب با هیچ فردی نیست. چون این موضوع مطلقا فردی نیست، بلکه بحث بر سر دو رسم و خط متضاد است ونه موازی یا مختلف الجهت در سیر منحنی وافت و خیز تاکتیکی . ما در مرحله ای قرار داریم که منافع فردی از انتخاب خط ومسیر است که تعریف می شود ونه از ادعاها و بیان صرفا لفظی ایده ها.
از قدیم گفته اند "خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوارکج". آن فرد یا جریان ایرانی خارج از دایره حاکمیت ولایت فقیه که از بدو غصب حاکمیت مردم توسط آخوندها، استبداد قرون وسطائی ولایت فقیه را دشمن اصلی مردم ایران واستقلال وآزادی میهن دربند خود نداند یا به عمد آنرا نادیده انگاشته و....، در بهترین شق مبتلا به بیماری مزمن اپورتونیسم است.
راست وچپ وحدت وشدت این مرض هم تابعی از شرایط متغیرسیاسی / اقتصادی وعوامل تعادل قوا در جنگی است که خارج از حیطه تاثیر گذاری و مداخله مستقیم آنها بین استبدادحاکم علیه مردم ایران در جریان بوده و هست. ازعلائم اولیه این بیماری که طی سی سال گذشته بارها اثبات شده اینستکه، مرز دوست ودشمن در رویکرد سیاسی وپراتیک آنها کاملا مخدوش است. به تعبیری دچار "آستیگماتیسم نظری وعملی" هستند. نه تنها خود را در جنگ با رژیم نمی بینند بلکه گرفتار شده در وسط میدان جنگی می دانند که یک طرف آن مثلا مجاهدین و مبارزین و طرف دیگرحاکمیت است. ولی چون رابطه ای آنتاگونیستی با اصل ولایت فقیه ندارند، برای حفظ خود از گزند سرکوب (جدا از نتیجه این اشتباه محاسبه)، جای ظالم و مظلوم را عوض می کنند. و سرکوب را معلول ایستادگی ومقاومت مردم و نیروهای پیشتاز آن می دانند و نه برعکس؟! در این رابطه هم هزاران "تئوری وتوجیه" از هر نوع دیدگاه "فلسفی" که بخواهید سرهمبندی می کنند. یعنی مثل خود آخوندها در سالهای قبل از 60، علنی می گویند افشاگری و روشنگری نکنید تا چماق نخورید؟! از حقوق قانونی و حقه خود و مردم کوتاه بیایید تا با سرکوب و...مواجه نشوید! خمینی را به عنوان ولی فقیه وامام قبول کنید تا مارک منافق به شما نزنیم! به قانون اساسی ولایت فقیه آری بگویید تا جلوی "آزادی بیان" با حمله چماقداران و"امت همیشه مسلح در صحنه" به میتینگهای شما نقض نشود!.... وقص علی هذا! از سال شصت به بعد و تحمیل مقاومت تمام عیار و همه جانبه به نیروهای درگیر در جنگ سیاسی و مسالمت آمیز فاز قبلی از طرف رژیم آخوندی، مرحله مرگ آخرین سلولهای میهن پرستی و ملی گرایی پوشالی وپیوند بقای آنها با کل حاکمیت ولایت فقیه بود.
از آن پس:
الف/ مبتلایان به این مرض منافع ملی ایران ورژیم استبدادی حاکم را از یک طرف و حفظ رژیم و تمامیت ارضی را از طرف دیگر یکی جلوه می دهند. نتیجه اینکه هم راه اعدام وشکنجه مخالفان و سرکوب عنان گسیخته مردم به جان آمده برای آخوندها هموارتر شد وهم 8 سال جنگ ضد میهنی و ضد مردمی ملایان را دفاع از خاک ومام وطن وتمامیت ارضی ایران تبلیغ نموده واز ادامه آن هم در همین کادر عملا دفاع نمودند.
ب/ استمرار بقای نظام بر پایه تبلیغ توهم راه حل تغییر از درون نظام (استحاله پذیری و به تبع آن تبلیغ مماشات از خارج).
ج/ اصلی ترین مانع ثبات و بقای فاشیسم ملایان تا به امروز هم وجود شعله فروزان راه حل سرنگونی و تغییر تمامیت استبداد مذهبی تروریستی از خارج از نظام به دست مردم ومقاومت ایران بوده وهست. دقیقا در این موضوع است که مدعیان دروغین دفاع از تمامیت ارضی و..همسو وهمدست با فاشیسم ملایان تنها راه حل واقعی برای رهائی ایران از اشغال فاشیسم حاکم را تخطئه می کنند. این ثابت می کند که ذره ای غیرت وعرق ملی نداشته و دستشان رو می شود. چون اگر تهدیدی متوجه ایران و ایرانی باشد به علت ادامه حکومت رژیم ملایان است وتهدید خارجی هم نه جنگ با رژیم که سازش ومماشات با آنست.
درپایان باید گفت که حفظ نظام آب کوبیدن در هاون است، کما اینکه موج سواری مدعیان اصلاح طلب بر امواج قیام یک ساله اخیر.