دیدار رودی جولیانی و دکتر ماریا رایان با خانم مریم رجوی

 

دیدار رودی جولیانی و دکتر ماریا رایان

با خانم مریم رجوی

مجاهدین در اشرف۳ و یاران مقاومت

 

سخنان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

شهردار پیشین نیویورک

دکتر رایان و لارش ریسه

 

بزرگداشت شهیدان ۶ و ۷مرداد در اشرف

در سال ۱۳۸۸

 

رودی جولیانی ۱۸مرداد ۹۸:

شما حقیقت را می‌دانید و نه دروغهایی مثل فرقه یا این‌که در ایران حمایت ندارند.

اگر در ایران حمایت ندارند پس چرا آخوندها ۴۰سال دست به‌کشتار آنها زده‌اند؟ در این صورت آدمهای مناسب‌تری را برای کشتار پیدا می‌کردند. فرد باید چقدر احمق باشد که نتواند این‌را بفهمد؟الآن آخوندها به‌زبان می‌آورند که چقدر مستأصل هستند. خامنه‌ای و روحانی می‌گویند که این سازمان تنها سازمانی است که آنها را واقعاً به‌خطر می‌اندازد. ما باید این‌را به‌رسمیت بشناسیم. ما این‌را می‌فهمیم.

 

شهردار جولیانی

وقتی قیام‌ها در ایران شروع شد

این اعتراضات به من نشان داد که کشور شما آمادهٔ یک انقلاب است

شما در آستانهٔ وضعیتی هستید که یک کشور هنگام سرنگونی یک دیکتاتور

آن‌طور به‌نظر می‌رسد

 

شما چیزی دارید که بسیاری از کشورها

وقتی دیکتاتوری را سرنگون کردند هرگز نداشتند

و همیشه به سردرگمی و هرج و مرج منجر شد

 

شما یک دولت موقت کاملاً آماده دارید که

می‌تواند فردا تحت رهبری خانم رجوی زمام امور را به‌دست گیرد

و برای ما چیزی ایجاد کند که در خاورمیانه قویاً در انتظارش هستیم

یک دموکراسی

 

آنچه شما در اسارت انجام داده‌اید

بیشتر از بسیاری از کشورها در شرایط عادی است

این به من نشان می‌دهد که ملت ایران

از برجسته‌ترین ملتها در تاریخ جهان است

 

هیچ‌کس، هیچ‌کس

نمی‌توانست این جنبش را در تبعید برپا نگهدارد

به‌جز ملتی با این نوع استعداد و نجابت و بزرگی

خانم رجوی یک نمونه از آن است

ولی شما همه بسیار شبیه به او هستید

 

رودی جولیانی:

من با دیدن این تصاویر به‌واقع بسیار، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم.

این مانند تماشای بخش بسیار، بسیار مهمی از زندگی من است. به دکتر ماریا گفتم که این احتمالاً مهم‌ترین کاری است که انجام می‌دهیم، زیرا با آزادی و رهایی برای افرادی که شکنجه شده‌اند، مرتبط است.

شما شکنجه شده‌اید. فقط این‌طور نبود که شما در اسارت بوده باشید و صرفاً از حقوق اولیه محروم باشید، اما هر یک از شما یک نفر را از دست داده‌اید، مگر نه؟ هر یک از شما یکی از بستگان بسیار نزدیک، یک دوست بسیار نزدیک، احتمالاً بیشتر از یک نفر را از دست داده‌اید.

این غیرقابل تحمل است. من به گذشته نگاه می‌کنم و به این فکر می‌کنم که چقدر زمان گذشته و من فقط نیمی از این مدت درگیر بوده‌ام درست است از زمانی که شما در حال مبارزه بوده‌اید.

این جهانی است که ما باید آن‌را تغییر بدهیم، نه‌فقط برای ایران، بلکه برای همه، برای فرزندانمان، برای نوه‌هایمان، برای شما.

این مبارزه‌یی است که بسیار مهم‌تر است، چه‌بسا مهم‌تر از فقط ایران. من معتقدم که اگر ما در این نبرد پیروز نشویم، جهان ما توسط دیکتاتورها تسخیر خواهد شد.

این جهانی خواهد بود که افرادی بر آن تسلط خواهند یافت که به جهانی مشخص اعتقاد دارند، افرادی که قصد دارند نوعی دیکتاتوری را بازگردانند، تا بتوانند بر دیگران قدرت پیدا کنند.

موضوع بسیار بزرگ‌تر از صرفاً ایران است، بزرگ‌تر از ایالات‌متحده است. بحث بر سر بقیه جهان ما است و این‌که به‌کدام سمت خواهد رفت و اکنون یک نقطه‌عطف است.

در آمریکا ما یک دموکراسی داریم و شما مجبور نیستید با دولت موافق باشید. شما مجاز به مخالفت هستید و فکر می‌کنم مواضع من به‌اندازه کافی شناخته‌شده هستند و واقعاً کسی را شگفت‌زده نمی‌کنم.

من لحظات ترسناک بسیاری داشته‌ام.

در ۱۱ سپتامبر، تقریباً جانم را از دست دادم. تا این حد نزدیک به له‌شدن در یک ساختمان بودم. فرماندار نیویورک- من واقعاً برای مدت زیادی ناپدید شده بودم- فرماندار نیویورک، جانشینی برای من تعیین کرده بود چون نمی‌توانستند من را پیدا کنند.

با اراده خدا، ساختمان کمی این‌طرف فرو ریخت نه آن‌طرف و من له نشدم. من فقط گیر کرده بودم. هیچ ایده‌یی ندارم که چرا این اتفاق افتاد.

من هر کاری که می‌توانستم انجام دادم تا شهر را به‌طور مؤثر و با شرافت هدایت کنم و آن‌را قوی نگه دارم.

هر بار که پرزیدنت ترامپ را می‌بینم، دربارهٔ ایران صحبت می‌کند.

فکر نمی‌کنم بدانید که چه‌طور او در ۴ سال دوره ریاست‌جمهوری‌اش، آموزش گرفت. او با این حس که ایران کلید مشکلات ما در خاورمیانه است، وارد شد، اگر نگوییم در جهان.

و هر چیزی که بعد از آن آموخت، او را در این رابطه قوی‌تر و قوی‌تر و قوی‌تر کرد. وقتی قیامهای شما آغاز شد، همهٔ قیام‌ها، در هر شهری. این اعتراضات به من نشان داد که کشور شما آماده یک انقلاب است. شما در آستانه وضعیتی هستید که یک کشور هنگام سرنگونی یک دیکتاتور آن‌طور به‌نظر می‌رسد.

اما شما می‌دانید که یک کشور آماده است. وقتی مردم با یک تابلو می‌ایستند و می‌گویند از شر (خامنه‌ای) خلاص شوید، آن مردم می‌دانند که کشته خواهند شد یا ممکن است کشته شوند.

پس آیا می‌توانید تصور کنید که چقدرخواست آنها برای آزادی قوی است که حاضرند با یک تابلو جلوی دوربین بایستند که در آن گفته شده، از شر خامنه‌ای خلاص شوید یا رژیم را سرنگون کنید.

من می‌دانم که شما می‌توانید این کار را در آمریکا انجام بدهید و چه کسی می‌داند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هیچ‌چیز اما اگر این کار را در ایران انجام بدهید کشته می‌شوید. اینها افرادی هستند که به‌شدت می‌خواهند حکومت را سرنگون کنند. آنها حاضرند سختی بکشند، تا حکومت را سختی بدهند.

و چرا باید به رژیم ایران پول نقد بدهید؟ ما به انگلستان پول نقد نمی‌دهیم. ما به فرانسه پول نقد نمی‌دهیم. ما برای آنها یک حواله می‌فرستیم. به چه کسی پول نقد می‌دهید؟ قاچاقچیان مواد مخدر، جنایتکاران سازمان‌یافته، و تروریست‌ها.

این منطقی است و این بدان معناست که شخصی که این کار را کرده، می‌داند چه‌کاری انجام می‌دهد که ما آن‌را آگاهی از جرم می‌نامیم و به آنها صدها میلیون دلار پول نقد داد، آنها را ثروتمند نگه داشت. این زمانی بود که هنوز آمریکایی‌ها را می‌کشتند.

پس پولی به آنها داده شد که می‌توانستند برای کشتن مردم من از آن استفاده کنند، نه فقط مردم شما؛ و آنها این کار را تحت فرماندهی سلیمانی انجام دادند.

ما باید بجنگیم. این مسأله که مذاکره، مذاکره، مذاکره، مذاکره؛ آخرین باری که این کار را کردیم، به هیتلر رسیدیم تا زمانی که چرچیل آمد، چون چرچیل حاضر بود بجنگد.

این تمام چیزی است که آنها می‌فهمند. این تمام چیزی است که آنها می‌فهمند. آنها (زبان) قدرت را می‌فهمند و درک می‌کنند که شدیدتر از آنچه به شما ضربه بزنند ضربه می‌خورند.

اشتباه بزرگی که ما مرتکب شده‌ایم این است که به نیابتی‌های رژیم ایران اجازه داده‌ایم ۱۰۰بار به ما حمله کنند.

شما چیزی دارید که بسیاری از کشورها وقتی دیکتاتوری را سرنگون کردند هرگز نداشتند و همیشه به سردرگمی و هرج و مرج منجر شد.

گاهی اوقات پس از ۳ یا ۴ سال نتیجه خوبی داشت، گاهی اوقات وحشتناک بود.

شما یک دولت موقت کاملاً آماده دارید که می‌تواند فردا تحت رهبری خانم رجوی زمام امور را به‌دست گیرد و برای ما چیزی ایجاد کند که ما در خاورمیانه قویاً در انتظارش هستیم: یک دموکراسی.

ما یک بهار عرب بزرگ داشتیم بعد از آن یک دوره طولانی هرج و مرج داشتیم.

شما این وضعیت را نخواهید داشت؛ و اینجاست که من همیشه فکر می‌کردم وظیفه ما برای (حمایت از) شما، خانم رجوی، آموزش است. این‌که به مردم بفهمانیم چه چیزی در حال وقوع است.

و با کنار رفتن خامنه‌ای، با نظامی که می‌تواند توسط همه شما و دوستان و متحدانتان هدایت شود، احتمال صلح در خاورمیانه بسیار بیشتر از همیشه خواهد بود

نمی‌توانم به شما بگویم. شما این‌را می‌دانید، شما این‌را می‌دانید، اما ارزشش را دارد که یک شاهد هم داشته باشید. نمی‌توانم به شما بگویم چقدر این زن برای شما به‌سختی تلاش می‌کرد، در بحبوحه زمانی که در تلاش برای نجات شما بودیم، فکر نمی‌کنم او هرگز خوابید.

او قطعاً مانند کسی که هرگز نمی‌خوابد به من زنگ می‌زد. و هر وقت با او صحبت می‌کردم، می‌گفتم، خانم رجوی، شما کمی ناراحت به‌نظر می‌رسید و او می‌گفت، بله به اشرف فکر می‌کنم. این زمانی بود که انتقال‌ها در حال انجام بود.

و در نهایت، بگذارید به مردم ایران که این‌را می‌شنوند بگویم، شما می‌توانید این کار را انجام بدهید. شما قدرت دارید. شما اراده دارید. شما باید این کار را برای فرزندانتان انجام بدهید تا آنها مجبور نباشند تحت ستمی که شما زندگی کرده‌اید، زندگی کنند.

می‌دانید چه کشور بزرگی می‌توانید برقرار کنید؟ شما یک شروع بزرگ با دولتی خواهید داشت که تماماً آماده برای حرکت است و می‌توانید دولتی جدید را آغاز کنید. شما مردمی بسیار با استعداد هستید. شما به‌طرز باور نکردنی تحصیل کرده هستید.

آنچه شما در اسارت انجام داده‌اید بیشتر از بسیاری از کشورها در شرایط عادی است، که به من نشان می‌دهد، ملت ایران از برجسته‌ترین ملت در تاریخ این جهان هستند. برای ما ضروریست که تاریخ شما را دوباره بیاموزیم.

هیچ‌کس، هیچ‌کس نمی‌توانست این جنبش در تبعید را برپا نگهدارد، به‌جز ملتی با این نوع استعداد و نجابت و بزرگی. خانم رجوی یک نمونه از آن است، اما شما همه بسیار شبیه به او هستید

ملتی بسیار تأثیرگذار. شما یک سرمایه بزرگ خواهید بود برای کمک به ما در برقراری جهانی آزاد که در آن حقوق‌بشر مورد ستایش قرار می‌گیرد.

و می‌دانید، افرادی که آن‌را می‌سازند، شهیدانی خواهند بود که از دست دادیم و آنها نیز مورد ستایش قرار خواهند گرفت. پس، خداوند شما را حفظ کند. خداوند مردم بزرگ ایران را حفظ کند.

 

 

دکتر ماریا رایان

اشرف۳ نمادی از آزادی و امید است

من تحت تأثیر این هستم که توسط زنان رهبری می‌شود

مردم ایران خواهان آزادی هستند و شما به آنها قدرت می‌دهید

 

دکتر ماریا رایان:

متشکرم که امروز من را به اینجا دعوت کردید. از زمانی که با مجاهدین خلق آشنا شدم، بسیار تحت تأثیر این جنبش قرار گرفتم.

این‌را از عمق وجودم و از صمیم قلب می‌گویم. این جنبش پر از شور و اشتیاق است. وقتی برای اولین بار با خانم رجوی ملاقات کردم و دربارهٔ برنامه ۱۰ماده‌یی او آموختم، با خودم گفتم، این چیزی است که ما در آمریکا به آن نیاز داریم. این چیزی است که واقعاً برای همه مردم می‌خواهیم. آنچه که شما تجربه کرده‌اید، بسیار وحشتناک است. امیدوارم که هرگز دوباره اتفاق نیفتد.

شکنجه در لیبرتی، آنچه که در عراق اتفاق افتاد و بر سر شما معامله شد. حکومت ایران با دولت عراق همدست شد و بسیاری از شما را قتل‌عام کردند. بسیاری از شما قتل‌عام شدند. اشرف۳ نمادی از آزادی است. نمادی از امید است؛ من تحت تأثیر این هستم که توسط زنان رهبری می‌شود. نمی‌توانم از گفتن این موضوع خودداری کنم؛ آخر داریم در مورد خاورمیانه صحبت می‌کنیم. این خاورمیانه است، درست است؟ جایی که می‌دانیم زنان چه‌قدر تحت سرکوب هستند. واقعیت این است که قدرت شما در جمعتان است. در این مبارزه، در کل این ماجرا با دولتی برای آینده که پیشاپیش برای آن برنامه‌ریزی کرده‌اید، یکی از موضوعاتی که مرا جذب کرد این است که اگر تغییر رژیم صورت گیرد، که امیدوارم چنین شود، شما می‌توانید وارد عمل شوید و همه‌چیز را تثبیت کنید.

و وقتی همه چیز تثبیت شد، آن‌را به مردم بازگردانید و بگویید رأی بدهید. اگر می‌خواهید ما را در رهبری نگهدارید، بفرمایید. اگر نمی‌خواهید، ما را برکنار کنید. این به‌واقع یک جمهوری دموکراتیک است.

و ما کاملاً می‌دانیم که رژیم ایران حامی شماره یک تروریسم است.

مردم ایران خواهان آزادی هستند و شما به آنها قدرت می‌دهید. شما به آنها روح برادری و خواهری را نشان می‌دهید که آزادی می‌طلبد.

شما هر روز به آنها امید می‌دهید و من امیدوارم که این ادامه یابد. می‌دانم که ادامه خواهد یافت. من شما را دوست دارم. نمی‌توانم صبر کنم تا دوباره به اشرف۳ بیایم و سپس به شما در تهران ملحق شوم. متشکرم.

 

لارش ریسه رئیس کمیتهٔ دوستان ایران آزاد در نروژ

شما نشان داده‌اید که می‌توانید در هر طوفانی استوار بایستید

علاوه بر تمام عشق و تعهد خلل‌ناپذیر آنچه در طول این ۲۵ سال شاهد بود‌ه‌ام

اعتقاد و پایبندی دائم به حقیقت است

 

وقتی چنین هدف قوی و تعهد و عشقی قوی دارید

پیروزی اجتناب‌ناپذیر است

 

متشکرم، بسیار متشکرم. خانم رجوی، شهردار رودی جولیانی، و دکتر ماریا رایان.

خانم‌ها و آقایان و تمام دوستانم در پاریس و هم‌چنین تمام دوستان در اشرف دیدن شما فوق‌العاده است.

ما می‌توانیم از تاریخ یاد بگیریم که وقتی چند دوست که به یک هدف متعهد هستند دور هم جمع می‌شوند و ثابت‌قدم هستند، در نهایت به هدف خواهند رسید.

من فکر می‌کنم این چیزی است که اینجا می‌بینیم. نماینده مجلس انگلستان، ویلیام ویلبرفورس، چند دوست را جمع کرد و هدف بسیار خاصی داشت و آن هدف این بود که برده‌داری را در امپراتوری انگلستان لغو کند. بعد از ۲۰ سال کار و آزار و اذیت و به سخره گرفته شدن در تئاترهای کمدی و کارتون‌ها، توانستند اکثریت را برای رأی‌گیری در مورد قانون لغو تجارت بردگان به‌دست بیاورند و بعد از ۳۷سال، توانستند یک رأی دیگر بگیرند تا همهٔ برده‌ها را آزاد کنند.

و سپس، ما به هسته این جنبش می‌رسیم و چیزی که در آنجا شاهدش هستیم احترام عظیم به هر انسان است. کرامت هر انسان بنیاد این گروه است و این بسیار تأثیرگذار است و تفاوت بزرگ این جنبش با رژیم ایران است.

پس اکنون می‌توانیم فهم کنیم که در طول این ۴۰، ۵۰سال چه اتفاقی افتاده است. ساختن یک ایران جدید قدم به قدم، آجر به آجر با دموکراسی، آزادی، و دلسوزی و توجه به هر انسان که بسیار تأثیرگذار است.

این مرا یاد اولین برخوردم با این جنبش می‌اندازد که توسط مردی بسیار مهربان بود که مرتباً به مجلس اسلو می‌آمد: مسعود او عاشق همه بود و سپس بیمار و دچار تومور مغزی شد. برای من بسیار تأثیرگذار بود که چگونه او تحت درمان قرار گرفت، چگونه از او مراقبت شد، چگونه از هر امکانی برای پیدا کردن راهی جهت درمان او استفاده شد.

این برای من بسیار تأثیرگذار بود و همه‌چیز را درباره این جنبش برایم روشن می‌سازد. این‌که چقدر به هر فرد اهمیت می‌دهید و هر انسان را ارج می‌نهید. این به‌واقع مرا تحت تأثیر قرار داده است.

هم‌چنین، بسیار مانند ویلیام ویلبرفورس، که در طول سال‌ها تمام این آزار و اذیتها را تحمل کرد، تمام ادعاهای نادرست علیه او، تمام به سخره‌گرفتن‌هایش در تئاترهای کمدی در لندن و کارتون‌ها، او تا آخر استوار ایستاد.

شما نیز نشان داده‌اید که می‌توانید در هر طوفانی استوار بایستید. خودم این را تجربه کردم وقتی که در یک مقاله کامل در بزرگ‌ترین روزنامهٔ نروژ ادعا شد که من با تروریستها کار می‌کنم! البته با یک عکس زیبا از من!‌

پس من هم برچسب خوردم، اما برایم افتخار بزرگی بوده و هم‌چنین باعث خوشحالی بسیار من شد.

آنها توانایی ارائهٔ چیزی جدید را ندارند، از این‌رو فقط در حال باز توزیع همهٔ این ادعاهای قدیمی هستند که سال‌ها شاهدش بوده‌ایم.

این بسیار عجیب است که مدعی می‌شوند این جنبش تأثیر کمی در ایران دارد.

«هیچ‌کس آنها را دوست ندارد». «همه علیه آنها هستند». اما چرا میلیون‌ها دلار برای مبارزه با آنها خرج می‌کنند و چرا هزاران نفر را برای کار علیه جنبشی به‌کار می‌گیرند که هیچ تأثیری ندارد؟

و یک چیز دیگر که در این مقاله نوشته شده بود این بود که این سازمان بسیار ثروتمند است. چگونه ممکن است؟ احتمالاً برای تشویق مردم به عدم کمک مالی است، این یک پهنهٔ عظیم و پر هرج و مرج از ادعاها است.

هیچ منطقی در آنچه ارائه می‌دهند وجود ندارد و نکته جالب برای من در طول این ۲۵ سال که حضور دارم این است که همیشه حقیقت در کانون فعالیت این جنبش بوده است. حتی اگر حقیقت همیشه به نفع ما نباشد، من هرگز موردی پیدا نکرده‌ام که از این جنبش حقیقت را نشنوم.

بر اساس تجربه می‌گویم که دوستی ما بسیار پایدار است، زیرا همیشه بر اساس حقیقت است.

فکر می‌کنم دوستی‌مان برای همیشه ماندگار خواهد ماند و ما می‌توانیم در میان هر طوفانی استوار بایستیم. ما مطمئنیم که این دوستی و پیوند همیشگی سرانجام به یک پیروزی بزرگ منجر خواهد شد.

وقتی چنین هدف قوی و تعهد و عشقی قوی دارید، پیروزی اجتناب‌ناپذیر است. بارها گفته‌ام که وقتی همسرم از اشرف بازدید کرد، بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. هرگز او را این‌طور ندیده‌ام. او گفت، هرگز چنین عشقی را تجربه نکرده‌ام.

همسرم آخرین روزی که در اشرف بودیم، شب به من گفت، من فردا نمی‌خواهم بروم. می‌خواهم اینجا بمانم؛ و نمی‌توانستم باور کنم، او به‌واقع مصصم بود.

بنابراین مجبور شدم با او بسیار جدی صحبت کنم و بگویم که «لطفاً، ما بلیط هواپیما داریم. ما باید به خانه برویم»؛ اما نه. او بسیار ناراحت بود و می‌گفت که می‌خواهم اینجا بمانم، زیرا آنچه تجربه کرده بود بسیار تحت تأثیرش قرار داده بود.

اما علاوه بر تمام عشق و تعهد خلل‌ناپذیر، آنچه به‌واقع مرا تحت تأثیر قرار داده است، اعتقاد و پایبندی دائم به حقیقت است؛ و این پرچم پیروزی این جنبش، از دادگاهی به دادگاه دیگر بوده است.

می‌خواهم کلامی از عیسی مسیح در انجیل یوحنا ۸:۳۲ را یادآوری کنم: «وقتی شما حقیقت را درک کنید و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد».

بنابراین به این جنبش تبریک می‌گویم، هم‌چنین تبریک بابت این گردهمایی. از آقای جولیانی تشکر می‌کنم به‌خاطر این‌که نشان داده است چگونه می‌توان در حمایت از این جنبش استوار بود. بسیار متشکرم.

 

رودی جولیانی:

چند کلمه‌یی به‌طور خاص به افرادی می‌گویم که الآن در اشرف می‌بینم؛ من شما را به‌یاد دارم. دکتر ماریا شما را به‌یاد دارد. این یکی از برجسته‌ترین سفرهایی بود که ما تاکنون داشته‌ایم. سخت است که این سفر را فراموش کنیم؛

و البته، دکتر ماریا از قدرت زنان بسیار تحت تأثیر قرار گرفت، زیرا ما در غرب بسیار دربارهٔ چگونگی سرکوب زنان در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان می‌شنویم. دیدن این‌که با وجود تمام این سرکوب‌ها، چنین قدرتی پدیدار شده، بسیار دلگرم‌کننده است.

من شما را بسیار دوست دارم. شما بخش بزرگی از زندگی من هستید. همیشه به شما فکر می‌کنم. هدف من این است که اطمینان حاصل کنم شما آزاد هستید و کشور شما آزاد است، زیرا فکر می‌کنم این به یک دنیای بسیار بهتر منجر خواهد شد.

می‌خواهم شما با من همراه شوید و بگویید: .

بجنگید، بجنگید، بجنگید، بجنگید، بجنگید بجنگید بجنگید

و ما آزادی را به جهان خواهیم آورد. خدا نگهدار شما باشد.