گزیدهیی از برنامه ارتباط مستقیم
گفتگو با دکتر سنابرق زاهدی
مسئول کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت ایران
نسل کشی مجاهدین
جنایتهای سبعانه
و اعدامهای سالهای ۱۳۶۰ -۱۳۶۱ و ۱۳۶۷
در آخرین گزارش جاوید رحمان
گزارشگر ویژه حقوقبشر ملل متحد درباره ایران
ارتباط مستقیم - آخرین گزارش جاوید رحمان: جنایتهای رژیم در دهه ۶۰ مصداق نسل کشی
مسعود کلانی: بهخاطر فعالیتهای گسترده و تلاشهای گستردهیی که مقاومت ایران داشته از جمله میبینیم که گزارشگر سازمان ملل متحد میآید روی همان مواردی دست میگذارد که مقاومت ایران از شروع این جنایتها و این قتلعام مشخص فرزندان مردم ایران روی آنها دست گذاشته مثلا این مشخصه برای همه که رهبر مقاومت ایران در همان روزهای آغاز، تلگرافی به دبیرکل ملل متحد میده و اطلاع میده که در زندانهای رژیم قتلعام داره صورت میگیره و خبرهای مشخصی را ارائه میکنند که صدها زندانی اعدام شده ظرف دو سه روز به بهشت زهرا منتقل شدند. الآن بعد از چندین سال، ۴ دهه ،گزارشگر ملل متحد در آخرین گزارشش میاد دست میگذاره روی نسلکشی، جنایتهای سنگین، جنایتهای سبعانه و تأکید میکنه بر آنچه که مقاومت ایران پس از سالها مطرح میکرده شما ارزیابیتان از این گزارش چی هست؟
سنابرق زاهدی: بله عرض شود خدمت شما اگر بخواهیم به محتوای گزارش بپردازیم خب خودش در واقع تیترهایش را بخواهیم ذکر کنیم خودش یک برنامه میخواهد بنابراین اگر اجازه بدین که در واقع جمعبندی از این گزارش بگیم از جمله الآن شما اشاره کردید به تلگراف مسئول شورای مقاومت در شهریور ۱۳۶۷ اگر اشتباه نکنم ۳ شهریور ۱۳۶۷ هست که دقیقاً در آنزمان علاوه بر اینکه گفته شده که قتلعام داره در ابعاد کلان صورت میگیره و بهطور مشخص یک فاکت تکاندهنده، تکاندهندهترین فاکت قتلعام در این تلگراف آمده که میگوید که در سه روز از ماههای مرداد فقط از زندان اوین عرض شود خدمت شما در سه روز در روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵ مرداد ۱۳۶۷ فقط از زندان اوین ۸۶۰ جسد بگورستان بهشت زهرا منتقل شده که این فکر میکنم این بهاصطلاح این موضوع تا حدودی ابعاد قتلعام را در زندانهای سراسر ایران در زندانهای تهران بنوعی نشان میدهد.
ولی یک نکتهیی که شما اشاره کردید همین جا خوبه که بگم که بنظرم بسیار قابل توجه هست و آن این است که در این تلگراف علاوه بر این موضوع و این فاکت یک فاکت دیگری هست که گفته شده که در سراسر ایران دستگیری مجدد زندانیان آزاد شده شروع شده و حدود ۱۰هزار نفر را از کسانی که آزاد شدند را دستگیر کردند که اینها را هم اعدام کردند. این موضوع تقریباً میشه گفت در این سالیان نادیده گرفته شده بود و کمتر بهش توجه داده شده بود ولی گزارش جاوید رحمان به این موضوع پرداخته شد و بهاصطلاح متمرکزترین یا جدیترین یا بهقول شما سبعانهترین جنایتهایی که رژیم آخوندی مرتکب شده طی این دهههایی که در قدرت بوده در واقع در سال دهه ۶۰ خودمان و ۸۰ میلادی است و به این خاطر به آن موضوع پرداخت و آمد جنایتهای رژیم را بهطور خاص در سال ۶۰-۶۱ آن اعدامهای گستردهیی که در آن سالیان رژیم مرتکب شده بود آنها را مورد بررسی قرار داد همچنین قتلعام سال ۶۷ – سال ۱۹۸۸ را و نتیجهگیریهای کاملاً جدیدی از این وقایع کرد بهطوریکه من بخودم اجازه میدم اینجوری بگم که چون این گزارش را خواندم و تا حدودی هم توی این سالیان مسائل حقوقبشر را تا حدودی دنبال کردم، گزارشهای مختلف را خواندم و فکر میکنم که اگر ما بخواهیم بسنجیم ارزیابی کنیم به نظر من هر آنچه از روز اول تا حالا در ارگانهای بینالمللی ثبت شده بود اگر بگذاریم در یک کفه ترازو و آنچه که در این گزارش بهاصطلاح به آن رسیده و مسائل به این بالغ شده در کفه دیگر فکر میکنم این گزارش سنگینی بکنه باز هم به این معنی که خب اگر نگاه کنیم به این بهاصطلاح دهههای گذشته چه فعالیتهای گستردهیی صورت گرفته از آغاز کار که سال آغاز دهه ۶۰ از فعالیتهای بهطور مشخص تمام دهه ۶۰ در واقع خود شهید حقوقبشر دکتر کاظم رجوی در واقع هدایت میکرد این کارزار عظیم حقوقبشر را که همان زمان شروع شد قطعنامهها علیه رژیم آخوندی در سال ۸۲ کمیسیون حقوقبشر اولین بار قطعنامه محکومیت رژیم آخوندی را بتصویب رساند. بعد از ۲ سال مجمع عمومی سازمان ملل محکوم کرد رژیم را و این قطعنامهها بتدریج شروع کرد ادامه پیدا کردن که هنوز هم جریان داره و سالیان سال و دهها قطعنامه به تصویب رسیده
مسعود کلانی: ۷۰ قطعنامه علیه رژیم داریم
سنابرق زاهدی: در واقع اگر بخواهیم نقطه سرفصلی در آن قطعنامهها در نظر بگیریم قطعنامهیی هست که در سال ۱۳۹۵ بعد از فراخوان خانم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت به دادخواهی برای قتلعام سال ۶۷ و آن کارزار سراسری که در سراسر کشورها و در داخل ایران صورت گرفت به این منجر شد که مرحومه عاصمه جهانگیر که نفر قبل از آقای جاوید رحمان بود و آنزمان ایشون گزارشگر حقوقبشر ایران بود او پذیرفت و در واقع بهطور بهاصطلاح بسیار مختصر مسأله قتلعام سال ۶۷ را وارد گزارش سال خودش کرد و از آنجا بود که بهطور رسمی مسأله قتلعام وارد فرهنگ و ادبیات رسمی سازمان ملل شد... ... .
بنابراین، این بهاصطلاح گزارش از شخصی در این موضع وقتی صادر میشه خب اهمیت بسیار خاصی دارد. حالا اگر بخواهیم بهش بپردازیم در واقع همانطور که اشاره کردم آقای جاوید رحمان در این گزارش علاوه بر بهاصطلاح مقوله قتلعام سال ۱۳۶۷ قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ جنایتها و اعدامها و قتلعامهایی که در سال ۶۰ و ۶۱ یعنی ۸۱و۸۲ میلادی هم صورت گرفته اینها را مورد بررسی قرار داده این برای اولین بار است که این کار صورت میگیرد در سازمان ملل به این شکل برای اولین بار است یعنی این مجموعه را در واقع مورد بررسی قرار داده و بعد به یک حقایق بسیار کلانی میخواهم بگویم رسیده.
این حقایق بسیار زیاده از جمله اینکه اعضای هیأت مرگ را اینجا معرفی کرده در گزارش سازمان ملل معرفی شدهاند خیلی متفاوت است با اینکه یک حقوقدانی بنویسد یا یک کتابی بنویسند یا یک گزارشگری یک گزارشی نوشته بشه و بیان بشه حتی ارگانهای حقوقبشری که عرض کردم در گزارش سازمان ملل است. یا اینکه فرض کنید که اعدام کودکان را در آن ثبت کرده عرض شود که بسیاری از حقایقی که تو او سالها اتفاق افتاده، اعدامهای گسترده را همه را بیان کرده به این ترتیب فاکتهای متعدد و متنوع را از جنایتهای رژیم چه در سال ۶۰ و ۶۱ و چه در سال ۶۷ اینها را با جزئیات ثبت کرده است.
اما اگر بپرسید که اوج کارش چیه؟ اوج کارش همین جملهای هست که شما در مقدمه بهش اشاره کردین. برای اولین بار برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل یک گزارشگر ویژه پا را گذاشته بهاصطلاح پلههای بالایی و اعلام کرده این جنایتهایی که رژیم مرتکب شده هم در سال ۶۰ و ۶۱ و هم در سال ۶۷ مصادیق بارز و روشن جنایت علیه بشریت، آن هم جنایت علیه بشریت ادامهدار است در عینحال استدلال کرده بحث کرده و نشان داده که اینها بیش از جنایت علیه بشریت نسلکشی هم محسوب میشود. بنابراین میشود گفت که ما الآن که داریم باهم صحبت میکنیم در مورد وضعیت جنایتهای رژیم آخوندی، اگر بخواهم وضعیت رژیم آخوندی را بیان کنم به نظر من باید رژیم جنون گرفته باشد چون رژیم بسیار نگران این بود که کار به اینجاها برسه که در گزارشهای داخلیاش بسیار به اینها پرداخته بود و هشدار داده بود دفتر رئیسی هشدار داده بود وزارتخارجه که مواظب باشین بروید اینکار را بکنید اون کار را بکنید بروید چین را ببینید بروید با چین بروید با کشورهای آفریقا مذاکره کنید شما خودتان نرید با کشور آفریقایی مذاکره کنید چون حرف شما را گوش نمیدهند چین در این کشورها، این گزارشات هست یک زمانی فکر میکنم ضرورت داشته باشه که بیاییم راجع به این گزارشات صحبت کنیم فیالواقع گزارشات بسیار مهمی است.
یعنی تاکتیکهایی که در این اسناد داخلی ریاستجمهوری و وزارتخارجه رژیم که قیام تا سرنگونی آنرا افشا کرده و درسایتش هم منتشر کرد این حقایقی که من عرض میکنم آمده است که رژیم چه تاکتیکهایی را بکار میگرفت برای اینکه نگذارد که این شکل بگیرد و نگذارد که این بهاصطلاح توصیفات از جنایتهایی که مرتکب بهعمل بیاید بهش میگویند جنایت علیه بشریت / بهش میگویند نسلکشی / اینها برای رژیم دیوانه کننده است برای اینکه رژیم بالاخره خودش مدعی حقوقبشر است رژیم کلی ارگان درست کرده کلی ان جی او درست کرده کلی گاو و گوسالههایش را میریزد توی مقر اروپایی حقوقبشر برای اینکه بتواند تاثیرگزاری بکند بعد یکمرتبه گزارشی در میآید که میگوید جنایتهایی که شما مرتکب شدید جنایت علیه بشریت ادامهدار و نسلکشی هست بنابراین من فکر میکنم که این گزارش ارزش بسیار زیادی دارد و بنابراین میشود روی آن بناهای مستحکمی را بناکرد... .
مسعود کلانی: بله بسیار متشکرم
سنابرق زاهدی: اما فکر میکنم نکته اصلی این هست که در واقع بسیار جدی و بسیار مهمه این هست که آقای جاوید رحمان در این گزارشش هر دو بهاصطلاح مقطع رو یعنی هم جنایتهایی که در سال ۶۰-۶۱ ارتکاب شده و هم جنایتهای سال جنایت قتلعام ۶۷ رو هر دوی اینها رو مصداق نسلکشی دونسته برای اینکه به این مسأله بتونیم یک مقداری خوب بپردازیم اجازه بدهید یک مقدار دو تا مسیر را توضیح بدم. ببینید مقوله نسلکشی بهطور خاص نسلکشی چون جنایت علیه بشریت رو زیاد بحث کردیم و موضوع نسبتاً روشنی هم هست ولی نسلکشی رو ما کم بحث کردیم چون واقعیتش اینه که تابهحال ما چنین موضوعی رو نداشتیم که بحث کنیم حالا من یک مقدار سابقهاش رو هم میگم برای اینکه بدونین و خب شاید هم گاهی هم اشاره کرده باشیم قتلعام ۶۸ و بهطور خاص قتلعامل ۶۸
سنابرق زاهدی:۶۷معذرت میخوام ۶۷-۸۸ بهخاطر اینه که در زمان کوتاه در زمان بسیار کوتاه ابعاد بسیار کلان اعدام در سراسر ایران صورت گرفته یک ویژگی خاصی کسب میکنه که در عرض مثلا چند هفته سی هزار رو اعدام کردن خب به این خاطر به این موضوع بعضی وقتها برخی از حقوقدانها از دریچه این به سمتی رفته بودند که این رو با نسلکشی هم بشه توصیف کرد بهطور مشخص آقای جفری رابرتسون که اولین گزارش قتلعام رو نوشت در سال ۲۰۱۰ یعنی چهارده سال پیش در عینحال که توضیح داد که این جنایت در واقع مصداق جنایت علیه بشریت هست، با تمام توصیفاتی که متون و تکستها و متون حقوقی قوانین بینالمللی در تعریف جنایت علیه بشریت میگن به این منطبق هست در عینحال گفت که میتونه این نسلکشی هم باشه هم در رابطه با مجاهدین و هم در رابطه با مارکسیستها یعنی بهطور مشخص در مورد هر دو هم گفت.
در رابطه با مجاهدین گفت به این دلیل که مجاهدین یعنی خیلی مختصر گفت به این دلیل که مجاهدین بههرحال یک نگاه دیگهای به مفهوم اسلام و دین و اینها دارن که متفاوت هست از اونچه که فرض کنید دین معمول با بخوایم با بیان خودمان بخوایم بگیم یعنی که جاری هست و مثلا آخوندها مبلغش بودن و هستن یک مذهب و یک نگاه و یک قرائت و یک بهاصطلاح برداشت و یک تفسیر و فهم دیگری از مفاهیم قرآنی و دینی دارن و بهطور مشخص هم اسم آیتالله طالقانی رو در اون گزارشش آورده که مثلا مجاهدین به این بهاصطلاح با اون نگرش مقداری در پرتو تفسیر آقای طالقانی به این مفاهیم جدید رسیدند.
حالا بنابراین مجاهدین وقتی یک نگاه و یک برداشت و یک باور خاص خودشون رو نسبت به مذهب دارن و خمینی هم به این خاطر اینها رو کشته و به همین دلیل هم به اینها میگه منافق و به همین دلیل به اینها میگه حالا توصیفهای دیگه التقاطی و اینها بنابراین این میتونه مصداقی از چیز باشه من بهتر بود این رو خلاصهتر میگفتم بههرحال این آقای رابرتسون اولین بار این حرف رو زد... ... .
من یک نکته هم در مورد خود نسلکشی بگم برای اینکه یک مقدار شاید مفهوم نباشه و آن هم این است که مقوله نسلکشی کلاً یک مقولهای نیست که خیلی زیاد بهش پرداخته شده باشه من رفتم کشورهایی رو که در اونها این مسأله اتفاق افتاده رو در آوردم اگر این گزارش درست باشه تا حالا در تاریخ مدرن ما که مثلا ۱۵۰سال پیش به این طرف هست ۱۲مورد نسلکشی بوده یعنی ۱۲مورد بوده که تا حالا ارگانهای بینالمللی اونها رو نسلکشی شناختن.
یکی در یونانه نسلکشی یونانیان بسیار قدیمیه مال اوایل قرن نوزدهمه بیش از صد سال پیش بیش از صد سال پیشه حالا من به جزییاتش وارد نمیشم که بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی اونجا بسیاری از بین جنگهای بین یونان و ترکیه اون زمان در ابعاد کلان یونانیها رو کشتار کردن بهعنوان چی بهعنوان یک ملت قبل از اینکه این رو بگم اجازه بدید که یک نکته دیگهای رو بگم برای اینکه روشن بشه که چرا اینها نسلکشی هست البته قوانین زیادی وجود داره ولی من در اساس به دو تا اشاره میکنم یکی اینکه یکی به خود کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی یک کنوانسیونی هست تحت عنوان کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی که این کنوانسیون در سال ۱۹۴۸ یعنی درست بعد از جنگ جهانی دوم در مجمع ملل به تصویب رسیده کوتاه هم هست یعنی خیلی طولانی نیست ولی بسیار بهاصطلاح قوی هست این کنوانسیون.
این کنوانسیون در واقع نقطه آغازش البته اون جنایتهایی که از جنس نسل کشیه و قبلاً اتفاق افتاده بوده و بهطور خاص نسلکشی یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی بسیار چیز رسونده بهاصطلاح سوخت رسونده که تبدیل بشه به یک قرارداد جهانی برای مقابله با نسل کشی. این قرارداد در سال همونجور که عرض کردم در سال ۱۹۴۸به تصویب رسیده ماده دومش رو من میخونم برای اینکه مشخص باشه چی میگیم. میگه در قرارداد فعلی اسمش رو میگذاره قرارداد یعنی معاهده همین معاهدهای که کشورها همه امضا کردن برای اینکه بدونیم این قرارداد رو رژیم ایران هم در زمان شاه بهش پیوسته، بنابراین رژیم کنونی هم به این معاهده متعهد و ملتزمه نمیتونه ازش در بره.
پس وقتی میگیم نسلکشی براش مسأله گفتم که جرم این رژیم به این خاطره حالا این میگه چی میگه در قرارداد فعلی مفهوم کلمه جنساید یعنی نسلکشی یکی از اعمال مشروحه ذیل است که این کلمات بسیار کلمات وزن داریه بهاصطلاح که به نیت پس چی نیت نابودی تمام یا بخشی از یک گروه ملی قومی نژادی و یا مذهبی ارتکاب گردد. ببینید کل این معاهده بینالمللی فکر کنم ۲۰۰ کلمه بیشتر نیست بنابراین هر کلمهاش بهاصطلاح یک تن وزن داره این کلمات خیلی کلمات و تازه این مواد اصلیش هست که دارم میخونم بعد این اعمال چی هاست؟ این اعمال عبارتست از اینها که اسم برده یک – قتل اعضای اون گروه کشتن تمام یا بخشی از یک گروه ملی نژادی قومی یا مذهبی. پس یک قتل – دو – صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی یا روحی افراد اون گروه این هم باز یکی دیگه از مصادیق این جنایته – سه – قرار دادن عمدی گروه در معرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی کلی یا جزیی اونها شود که مشخصاً در مورد زندانیان این صادقه – پس این ماده دو در واقع داره بحث جنساید Genocide را به این ترتیب تعریف میکنه اون کلماتی رو که اول خوندم بسیار مهمه که عبارتست از به نیت نابودی تمام یا بخشی از یک گروه ملی قومی نژادی مذهبی.
خب بعد حالا در عینحال ماده سه هم انواع جنساید رو بیان کرده یکی جنساید کشتار جمعی یعنی خود کشتن – دو – تبانی بهمنظور ارتکاب جنساید اون هم جنسایده مثلا چند تا کشور با هم متحد بشن بخوان یک جنسایدی رو مرتکب بشن مثلا مثال بخواهیم بزنیم، فرض کنید دولت بهاصطلاح شیعه عراقی با رژیم آخوندی متحد می شن که سنیهای عراقی رو قتلعام کنن کاری که کردند کما اینکه توی سوریه این کار رو کردن این اولین باره که این حرف رو می زنم ولی بههرحال این حرف حرف مهمیه اگر درست باشه که بنظرم درسته این حالا تبانی منظور ارتکاب دو تا کشور با هم تبانی میکنن که جنسایدی رو مرتکب بشن حتی اگر نشن ها ولی باز هم این چیه جنسایده –تحریک مستقیم و علنی برای ارتکاب جنساید مثلا فرض کنین خامنهای فتوایی داده به این آخوندهای به این چیزهای نیروهاش تو عراق که بیاین سنیها رو بکشین بعد هم اینکه شرکت در جرم جنساید. پس بنابراین اینها عبارتست از این جرم مصادیق نسلکشی... ... …
ماده بهاصطلاح ۶ اساسنامه دادگاه جنایات بینالمللی هم تقریباً همین حرف رو میزنه... ... . این بنابراین روشنتر بیان میکنه میگه چی میگه منظور از نسلکشی در این اساسنامه هر یک از اعمال مشروحه ذیل است که به قصد نابود کردن تمام یا قسمتی از یک گروه ملی قومی نژادی یا مذهبی از حیث این عناوین ارتکاب گردد. قتل اعضای گروه اولش یعنی همون -۲- ایراد صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی یا روحی اعضای گروه – قرار دادن عمدی گروه در وضعیت زندگی نامناسبی که منجر به زوال قوای جسمی یا روحی یعنی عین همون کلمات رو گفته اینجا خب پس وقتی ما میگیم نسلکشی یعنی این کارها باید بشه که بگیم نسل کشی... ... .
سنابرق زاهدی: حالا یک مقدار بریم روی خود اون چیزی که اتفاق افتاده چرا میگیم genocide چرا میگیم نسل کشیه به این دلیل می گیم نسل کشیه که همین مادهای که خوندم دو تا مادهای که از معاهده منع و موضوعات نسلکشی خوندم و همینجور از اسناد دادگاههای بینالمللی گفت که بهاصطلاح اعمال این جنایتها یعنی چند جنایت کشتن و فلان فلان تمام و یا بخشی از یک گروه ملی قومی نژادی مذهبی ما قوم که نیستیم مجاهدین قوم که نیستند. نژاد هم که نیستن یک ملیت ملت هم که خودشون نیستن ولی چی هستن؟ یک اندیشهاند یک فکرند منتظری گفت مجاهدین خلق یک سنخ منطقند یک نوع فکرند پس به نوعی این حرف رو منتظری توی نامهاش به خمینی یا همون اعضای... چیز بهرسمیت شناخته. خب. اما بیایم توی بهاصطلاح صحنه واقعی اون خمینی چی گفته به ما خمینی از روز اول از همون سال ۵۸ به ما گفت التقاطی به ما گفت منافق خب پس از نظر خمینی ما مسلمان نیستیم برادر مجاهد مسعود رجوی در امجدیه گفت بابا علامت اسلام شهادتین هم خودش شهادتین گفت هم همه مردم شهادتین گفتن ولی مگه اون قبول میکنه اون که قبول نداشت این حرف رو میگه نفاقه این کار تو پس میگه شما ملحدین میگه شما مرتدین یعنی این کلمات رو بکار برده یعنی ببینید التقاطی ملحد مرتد منافق توی نامهیی که نوشته همون حکم قتلعامش من معذرت می خوام از این جور گفتن چون منتظری در نامهاش گفته من هم بعضی وقتها می گم همون حکم قتلعام خمینی توش هر سه اینها رو در مورد مجاهدین بکار برده نفاق وارتداد و الحاد.
(مسعود کلانی: در حکم اون رئیس دادگاه بم هم هست...)
سنابرق زاهدی: حالا اون رو گفته ارتداد. پس ببینید توصیفی که از این میکنه توصیف مذهبیه ما رو بهعنوان مجرم به این دلیل میشناسه که ما یک عقیده دیگه داریم. ما اسلام اون رو قبول نداریم همین اخیراً همین آخونده رئیس دادگاهی که برای مجاهدین درست کردن گفت چی؟ یا همین آخونده که گاها اونجا میآید که واقعاً مضحکه حرفهاش گفت که مریم رجوی گفته که خدای ما با خدای آخوندها فرق میکنه. خب فرق میکنه دیگه – خدای ما با خدای آخوندها فرق میکنه خدای آخوندها یک خدایی است که فقط شکنجه میکنه فقط میکشه فقط آزار میده خدای مجاهدین اینجوری نیست خدای مجاهدین خدای رحمته خدای رهاییه خداییه که به توحید دعوت میکنه این خیلی متفاوته دو تا خداست یعنی فهم بهاصطلاح تعبیر یا تفسیر یا چی بگم روایت دیگری است از اونچه که بهش میگیم اسلام اونچه که بهش میگیم حضرت محمد یا علی متفاوته دو تا حرف میزنیم راجع به عاشورا امام حسین حضرت زینب اونها هم میگن ولی دو تا دو تا کاملاً متفاوته مرزهاش با هم جداست.
خب مرزهاش تو کجا با هم جداست توی خیلی جاها جداست خب ببینید اگر بخوایم از کلمات فاصله بگیریم خب مثلا نگاه کنین ما معتقدیم که حقوق زن و مرد در زمینههای مختلف برابره اقتصادی اجتماعی فرهنگی آخوندها میگن برابر نیست زن نصف مرده خب این میآد جامعه رو شقه میکنه جدا میکنه از نظر ما جامعه یکی اند هر واحد انسانی با اون واحد انسانی دیگه با هم برابرند خب این فرق میکنه ما میگیم چی آقا جدایی دین از دولت اون میگه آقا دین و دولت چیه دین و دولت یکیه اصلاً ولایت فقیه یعنی نفی مطلق دین و دولت خب پس با هم فرق میکنیم – ما میگیم این ملیتها حق دارن حقوق خودشون رو داشته باشن خودمختاری حقشونه اون میگه منهدمشون میکنه کسی که این حرفها رو بزنه سرکوب میکنه میکشه خودمختاری چیه. حالا بعد بیایم تو هر عرصهای که وارد شیم از عرصههای اجتماعی انسانی دو تا دستگاه است به همین خاطر ما می گیم چی می گیم دو اسلام سراسر متضاد تماماً متضاد اسلامی که مجاهدین بهش اعتقاد دارن با اسلام اونها متضاده خب خمینی به چه دلیل مجاهدین رو گفت باید نابود بشن چون که عقیدهشون فرق میکنه با عقیده خمینی چون که یک نگاه دیگهای دارن به اسلام و فهمیده و از این بسیار میترسه البته بهاصطلاح حرکت سیاسیشون مواضع سیاسیشون حرکت اجتماعیشون هم منبعث از همون آرمان و ایدئولوژیشون هست.
دیگه نمیشه که جدا باشه آخوندها هم همینجورین اونها هم از آرمان و ایدئولوژیشون جدا نیست همین جنایتهایی که میکنه ازش منشاء میگیره جدا نیست در این مورد خیلی حرف میشه زد و خیلی میشه مفصل توضیح داد ولی در هر حال دو تا اسلامه اون اسلامی که خمینی میگه بهش نفاق حتی میگه الحاد حتی میگه ارتداد اصلاً مهم نیست براش ولی اون اسم اصلی که می ذاره اسم اصلی همونی که میگه چی میگه التقاط میگه که میگفت همون سالهای اول همون فاز سیاسی گفت که التقاطی فکر کردن خیانت به اسلام و مسلمین است کی التقاطی فکر میکرد؟ مجاهدین دیگه التقاطی بودن از نظر اون همون که شاه میگفت که چی (کلانی: مارکی که شاه هم میزد) مارکسیست اسلامی این هم میگفت التقاطی. اون آخونده هم همین حرف رو میزنه توی همین چیز بعدش هم میگه همشون محکوم به اعدامن همون آخونده که تئوریسین مجاهدینه بهاصطلاح در همین دادگاه نمایشی که بهاصطلاح رژیم همین حرف رو میزنه.
پس ببینین از آغاز همین حرف رو میزده الآن هم همین حرفه حرف هم اینه که آقا این مجاهدین یک اسلام دیگهای دارن خب آره یک اسلام دیگهای دارن دیگه. پس به این خاطر هست که اساساً به این خاطر هست که مجاهدین محکوم به اعدامن حالا نگاه کنین اگر بریم توی این فتوای بهش می گن فتوا همین حکم قتلعام خمینی رو نگاه بکنین اونجا هم همین کلمات رو نوشته من همونجا که می گفتم ربطی بهقتلعام نداره گفتم شروع میشه با اینکه مجاهدین از روز اول منافق بودن از اسلام ارتداد پیدا کردن محارب بودن جنگیدن با این جملاتی که الآن روی چیز هست این جا هست اگر بخونین همین رو روش نوشته خب پس بنابراین به این خاطر هست که اونها محکوم به اعدامن خودش گفته که محکوم به اعدامن اشارهیی هم کرده به اون ولی اساسش یک دو سه این حرفهاست حرف عقیدتیه.
حالا بیایم یک مقدار هم از ببینیم که خود این آخوندا چی میگن ببینید این آخوندها من اگر که پیدا بکنم این آخونده رازینی البته خیلیهاشون گفتن ولی این حرف مهمی این آخونده که رازینی گفته که ببینین علی رازینی که الآن هم رئیس یکی از شعب دیوان کشوره و خودش هم یکی از قضات اصلی کی بود قتلعام بود و سالها دادستان تهران بود و رئیسی که عضو هیأت مرگ بود معاون این بود این دادستان کل بود اون زمان میگه که چی میگه ماهیت مجاهدین خلق از نظر فکری از همون ابتدا مبتنی بر التقاط بود بزرگترین خیانت اونها نه ترورهای کور مردم بیگناه بود و نه همکاری با حزب بعث خیانت اصلی این بود که این گروه میخواستند چیزی را که اسلام نبود بهعنوان اسلام انقلابی به خورد مردم بدهند و بسیاری از افراد را هم با این تفکر منحرف کردند خب امام فرمودند اگر یک گروه یک گروه مسلح در مقابل نظام قیام کند همه اعضای آن محارب هستند حتی اونهایی که در شاخه نظامی نیستند و لذا شروع کرد به برخورد با اینها.
پس دلیلش چیه علت کشتن یعنی بزرگترین جنایتشون اینه که اینها اینجورین فکرشون فرق میکنه اسلام دیگهای دارن برا خودشون این حرف رو خیلیهای دیگه زدن پس بنابراین اگر بخوایم از اون چهار تا محوری که اونجا نوشته گروه ملی نژادی قومی یا مذهبی ما بریم توی کتی گوری کجا توی کته گوری مذهبی یعنی چون مجاهدین روایت جدیدی از اسلام دارن چون فهم جدیدی از قرآن دارند چون تصویر جدیدی و مدرن از اسلام میدن چون فهم جدیدی از قرآن دارن چون تصویر مدرن و دموکراتیک از اسلام ارائه میدهند چون به تکامل اعتقاد دارن چون به قوانین علمی اعتقاد دارن و اسلام رو مبتنی به این قوانین علمی بهش نگاه میکنن پس باید کشته بشن این منطق خمینی اینه.
پس اساس این کشتار به این دلیله البته ایدههای سیاسی اجتماعی مجاهدین هم از همین دستگاه مایه میگیره ولی ریشه اینه به این دلیل باید کشتشون این به این دلیلهاین حرفیه که در گزارش جاوید رحمان هم بهش تأکید شده منتهی گزارش جاوید رحمان بیشتر اون وجهی که خمینی میگه تأکید شده اینجا خمینی میگه آقا به اینها میگه نفاق میگه منافقین اینها از اسلامی که من می گم فاصله گرفتن پس باید کشته بشن این حرف غلط نیست درسته این حرف هم ولی حرف اصلی چیه اینه که خب واقعاً یک نگرش جدیدی از اسلام ارائه کردن این آخونده هم میگه که اسلام انقلابی خب اسلام انقلابی رو میگه چیز بدیه که باید کشتشون. حالا پس این این دلیل ماهیتیه اینکه مجاهدین بهاصطلاح میرن کشتار مجاهدین میره توی بهاصطلاح چارچوب نسل کشی...