حضار گرامی، حقوقدانان و صاحبنظران محترم!
کنفرانس امروز به موضوع حقوق بشر سنگسارشده مردم ایران اختصاص دارد. در فردای جنگ جهانی دوم که اعلامیه جهانی حقوق بشر تدوین شد، کلمات آن، متأثر از «روح بشریتی» بود که از آن فاجعه عظیم به «عصیان» رسیده بود.
اعلامیه جهانی حقوقبشر «ظهور دنیایی را نوید داد که در آن افراد بشر در بیان و عقیده، آزاد و از ترس و فقر رها باشند و این را بهعنوان بالاترین آمال بشر» اعلام کرد. امروز کلمات آن سند تاریخی تغییری نکرده، اما در عمل از اصل خود دور شده زیرا از درد و رنج میلیونها انسان که تحت شکنجه قرار گرفته یا اعدام شدهاند، متاثر نیست.
امروز، در کشور ما، رژیمی حکومت میکند که حاکمیتاش مستقیماً وابسته به سرکوب حقوق بشر است. و بقای آن با کشتار انسانها تامین و تضمین میشود.
در مقابل این رژیم، مقاومت طولانی و پررنجی، برای احیای حقوق بشر درجریان است و ما افتخار میکنیم که رزمنده آزادی و حقوق بشر هستیم.
در یک ماه گذشته رژیم ولایت فقیه در دولت جدیدش دستکم ۱۲۶زندانی را در شهرهای مختلف به دار آویخته است.
این بخشی از موج اعدامها در سال جاری است که آخوندها در ارتکاب آن دست باز دارند. این جنایتها، بازتاب ترس رژیم از جامعه شورشی و آماده قیام است.
اما این فقط داستان امروز نیست، سال گذشته ۸۶۴نفر اعدام شدند. در سال ۱۳۹۸ حداقل ۱۵۰۰تن و در سال۱۴۰۱ ۷۵۰تن در جریان قیام سراسری به ضرب گلوله پاسداران بهشهادت رسیدند.
این داستان رژیم اعدام و قتلعام با مردم ایران در ۴۵سال گذشته است که تمام جامعه را در بر گرفته است؛ از پیروان مذاهب مختلف تا ملیتهای سرکوبشده بلوچ و کرد و عرب.
پروفسور جاوید رحمان در آخرین گزارش تحقیقاتی خود اعدامهای سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ و قتلعام سال ۱۳۶۷ را «جنایات سبعانه» و مصداق بارز نسلکشی و استمرار جنایت علیه بشریت توصیف کرد و تاکید کرد که شخص ولی فقیه و بسیاری از مقامات رژیم در این جنایتها مستقیما مسئولیت داشتهاند.
واقعیت این است که تا امروز کوهی از مدارک و شواهد درباره اختناق و سرکوب در ایران منتشر شده است از جمله:
-کتاب فهرست ۲۰هزار شهید،
-کتاب اسامی بیش از ۵هزار مجاهد قتلعامشده در سال۶۷
-مجموعه گردآوری شده در باره قتلعام در زندانهای شهرستانهای ایران، شهادتها و خاطرات زندانیان سیاسی
-انتشار دهها گزارش در باره نقض حقوقبشر توسط گزارشگران ویژه ملل متحد،
-هزاران کلیپ که سرکوب و کشتار معترضان را ثبت کرده است،
-و انبوه گزارشها درباره شکنجه و تعرض به زندانیان سیاسی بهخصوص زنان زندانی
-همچنین اقرارهای صریح چند دوجین از بالاترین مقامهای رژیم که از این جنایتها حمایت کرده یا برای آن فراخوان دادهاند. کثرت این مدارک بهراستی حیرتآور است.
سازمان ملل تا امروز هفتاد قطعنامه در باره نقض حقوقبشر توسط آخوندها تصویب کرده، اما متاسفانه این سازمان و ارگانهای ذیربط آن و کشورهای عضو به الزامهای واقعی همین قطعنامهها پایبند نبوده و واکنشی ندارند؛ الا بیانیههای کلیشهیی آنهم در پارهیی موارد، که رژیم را مطمئن میکند با هیچ مانع بینالمللی مواجه نیست.
در مواردی هم که دادگاههای کشورهای غرب عوامل قتلعام و تروریسم رژیم را بر اساس قوانین کشوری یا بر اساس صلاحیت جهانی محکوم کردهاند، متاسفانه دولتها، جلادان و تروریستها را از زندان کشورهای خود آزاد کرده و نزد رژیم فرستادهاند! نمونههای آن را امسال در سوئد و سال قبل در بلژیک دیدیم.
راستی آیا این بهسخره گرفتن قانون، دموکراسی و عدالت نیست؟
کسانی که فاجعه حقوقبشر سنگسارشده ایران را نادیده میگیرند فراموش میکنند که انهدام حقوق انسانها در چنین ابعادی، دیگر صرفاً مساله داخلی ایران نیست. این بخشی از جنگ وحشیانه آخوندها برای بقا است که در جنگافروزی در خاورمیانه و در تروریسم در سراسر جهان امتداد پیدا میکند. اگر این رژیم و سردمدارانش بهخاطر جنایاتشان در داخل ایران مصونیت نداشتند هرگز قادر نبودند در این ابعاد عراق و سوریه و یمن و لبنان را به خاک و خون بکشند یا این جنگ ویرانگر را از مهرماه سال گذشته در منطقه به راه بیندازند.
یکی از هولناکترین پروندههای نقض حقوقبشر حاکمان ایران قتلعام سی هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ است. ۹۰درصد آن سربهداران را زنان و مردان مجاهد شامل میشدند. قتلعام از مجاهدین آغاز شد، اما در گسترش خود مبارزان کرد و زندانیان مارکسیست را هم در بر گرفت.
تلاش جنبش دادخواهی از جمله برای ثبت اسامی سایر زندانیان قتل عامشده ادامه دارد.
امروز، سوم شهریور است. در این تاریخ در سال ۶۷ ، مسعود، رهبر مقاومت با تلگرامی به دبیرکل وقت ملل متحد، جهان را از وقوع یک قتلعام بزرگ در زندانهای خمینی مطلع کرد.
مسعود در این تلگرام، حکم دستنویس خمینی برای اعدام زندانیان سیاسی و موج دستگیریهای سیاسی شامل بیش از ۱۰ هزار نفر را افشا کرد و نوشت: اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی آغاز شده که بسیاری از آنان دوران محکومیتشان تمام شده است.
تا آن تاریخ، هیچکس از حکم قتلعام اطلاع نداشت. منتظری جانشین برکنارشده خمینی، دوازده سال بعد اصل این حکم را منتشر کرد.
همچنین در آذر ماه سال ۱۳۶۷ هوادارانمقاومت در ۱۷کشور دست به اعتصاب غذا زدند و سلسله تظاهرات بزرگی برگزار کردند.
مقاومت ایران در سال ۱۳۹۸، اسامی ۳۵هیأت مرگ را افشا کرد. این هیاتها در سال ۶۷ از سوی خمینی مأموریت نسلکشی علیه زندانیان را در تمام استانهای ایران اجرا کردند.
آخوند پورمحمدی از اعضای هیأت مرگ درسال ۶۷ که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری اخیر رژیم بود، اعتراف کرد که ۳۰هیأت مرگ دارای ۳تا ۵عضو برای این کشتار وجود داشته است.
براساس شهادت صدها نفر از زندانیان سابق، هیأتهای مزبور بهدنبال آن بودند که مطابق حکم خمینی، «کسانی (را) که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع خود پافشاری میکنند»، شناسایی و به حلقهدار بسپارند.
راهنمای آنها جملاتی از حکم خمینی بود که نوشت: «رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام است» «سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید».
این حکم وحشتناک، رویه تغییرناپذیر حکومت خمینی و خامنهای نسبت به نسل در نسل مجاهدین بوده و هست و به صورت قانون درآمده است.
خامنهای بعد از خمینی حاکمیت خودش را بر دریای خون قتلعامشدگان بنا کرد. در دوره ۳۵سالهاش بهعنوان ولیفقیه رژیم، اعدام و کشتار حتی یک روز متوقف نشده است. زنان، نوجوانان، مخالفان سیاسی، هموطنان اهل سنت، روشنفکران، دگراندیشان، بهاییها و بسیاری دیگر، همه، آماج این اعدامها بودهاند.
با این همه سیاست مصون نگهداشتن سران رژیم از عواقب این کشتارها ادامه یافته است. با پشتگرمی به همین سیاست، در جلسات محاکمه غیابی ۱۰۴تن از اعضای مقاومت در تهران، یکی از آخوندها مبارزه مجاهدین را مطابق فقه آخوندی «بغی» دانست و گفت بغی بالاتر از محارب است. و قاضی در مورد محارب میتواند حکمی غیر از اعدام بدهد اما مجازات بغی فقط اعدام است.
آنها در جلسات علنی این بیدادگاه با وقاحت از کشورهای اروپایی بازخواست میکنند که چرا اعضا و مسئولان مقاومت ایران را استرداد نمیکنند؟
همچنین تهدید میکنند که «از این به بعد چنانکه ایرانیان مقیم خارج کشور به دعوت سازمان مجاهدین در هر کجای دنیا در میتینگی حاضر شوند، …اعلان قرمز آنها صادر و به کشور دیپورت خواهند شد».
حالا شما تصور کنید که با کانونهای شورشی و هواداران مجاهدین درداخل ایران چه میکنند.
این بیدادگاه آشکارا در حال زمینهچینی است. هم میخواهد سرکوب در داخل ایران را تشدید کند؛ هم میخواهد تروریسم درخارج ایران را گسترش دهد.
خط و نشان کشیدن آخوندها علیه اشرف۳ و حقوق مجاهدین مستقر در آنجا در همین راستا است. اشرف۳ دربرگیرنده هزار تن از شاهدان مستقیم شکنجه و اعدام و قتلعام در زندانهای خمینی و خامنهای است و همانطور که پروفسور اسوجی در نظریه ارزشمند خود نوشته است، باید حقوق همه آنها بر اساس کنوانسیون حقوق بشر اروپایی و کنوانسیون ۱۹۵۱ژنو حفاظت شود.
در برابر جنایتهای وحشیانه در دهه ۶۰، جامعه جهانی و ملل متحد سالها سکوت کردند. گزارش پرفسور جاوید رحمان تحول مهمی در این زمینه است او شایستهترین فرد در این جایگاه است که بهترین توصیف از جنایات سبعانه رژیم را بهعنوان «جنایت علیه بشریت» و «نسلکشی» علیه مردم ایران بهعمل آورده و درسازمان ملل متحد آن را بهثبت داده است.
البته با توجه به کثرت جنایتهای رژیم، آنچه گفته شده بهراستی اندکی از بسیار است. اما کار پر ارزشی که در این شرایط انجام شده، بسیار قابل تقدیر است.
از طرفی محدودیتها و موانع بر سر راه گزارشگران بسیار شناخته شده است و بر اساس تجارب زیاد در این گونه موارد برای بالانس موضوعات مورد نظر سیستم، مواردی به گزارشگر تحمیل میشود.
آقای بومدرا قبلا تجربیات خودشان در این زمینه را در کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» منتشر کرده است.
اما لازم میدانم در این کنفرانس به حقیقت مهمی گواهی بدهم. این حقیقت رویکرد بیطرفانه آقای جاوید رحمان در مقام گزارشگر ویژه حقوقبشر ایران در ملل متحد است. ایشان با دقت عمل همهجانبه هر فاکت را از زیر ذره بین رد کرده تا از صحت آن اطمینان حاصل کند.
این را هم اضافه کنم که ما در این ۶سال حتی یک دیدار با ایشان نداشتیم.
اکنون زمان آن است که به سکوت و بیعملی نسبت به فاجعه نقض حقوقبشر در ایران پایان داده شود. بر دولتها و سازمان ملل است که با ادامه تحقیقات جنایی، حکم دستگیری و تعقیب سران رژیم را بهدلیل ارتکاب «جنایتهای سبعانه» در دستور کار قرار دهند.
ارائه مکانیزمها برای حسابرسی و پایان دادن به مصونیت سران رژیم از مجازات، یک امر ضروری است.
رو در روی رژیم اعدام و قتل عام در همینجا، مجددا همه را به گسترش کارزار نه به اعدام فرامیخوانم. از شرکتکنندگان در این کنفرانس و همه مدافعان حقوقبشر میخواهم که در کارزار عظیم «نه به اعدام» فعالانه شرکت کنند.
همچنان که میدانید از ۳۰هفته پیش در سهشنبههای هر هفته، زندانیان سیاسی در تعداد زیادی از زندانهای خامنهای در سراسر ایران در اعتراض به اعدامها اعتصاب غذا میکنند. به همه آنها درود میفرستیم.
مبارزه برای سرنگونی رژیم آخوندی، حق مردم ایران است؛ از مقاومت و اعتراض پرستاران، کارگران، معلمان و بازنشستگانی که هر روز از ستم این رژیم فریادشان بلند است تا زنان و دخترانی که با شلیک پاسداران، نابینا یا معلول میشوند.
بر همه دولتها و مجامع بینالمللی است که حق مردم ایران برای به زیر کشیدن رژیم آخوندی را بهرسمیت بشناسند.
پروفسور کاظم رجوی مبارز نامدار حقوقبشر که در ژنو توسط تروریستهای رژیم به شهادت رسید، گفته است که: ما تاریخ حقوقبشر را با خون خود مینویسیم.
بله مبارزه برای حقوقبشر، بخشی از آرمان ماست. جامعهیی که در پی آن هستیم بر احیای حقوقبشر بنا میشود. مقاومت ایران سالهاست پرچم لغو حکم اعدام را به اهتزاز درآورده است.
ما برای یک ایران بدون شکنجه و سرکوب و عاری از ظلم و نابرابری بهپاخاستهایم. برای یک جمهوری دموکراتیک بر اساس جدایی دین و دولت با یک نظام قضایی مستقل مبتنی بر اصل برائت، حق دفاع، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات و الغای قوانین شریعت آخوندی.
راه و رسم ما بردباری و انسانیت است.
اراده ما و زنان و جوانان این وطن، بر قیام و مبارزه تا به آخر برای آزادی و رهایی است.
برگرفته از سایت مریم رجوی