زهرا مریخی ـ مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران ـ ۱۴۰۲:
برهمه شما مبارک
سلام میکنم خدمت خواهر مریم عزیز
باعث افتخار ماست که شما در این لحظات همراه ما هستید و امیدوارم که هر چه زودتر صحبتهای شما را بشنویم که بسیار مشتاق و نیازمند آن هستیم. با اجازه شما من بهمناسبت این روز بزرگ و خجسته برای مجاهدین چند کلامی صحبت میکنم.
هممیهنان عزیز
اعضا و هواداران مجاهدین در شهرهای ایران، یاران اشرفنشان در سراسر جهان، دلیران کانونهای شورشی،
مجاهدانی که در زندانهای خامنهای پایداری میکنید!
آغاز پنجاه ونهمین سال حیات سازمان مجاهدین خلق ایران
بر همه شما مبارک.
به روان پاک بنیانگذاران کبیر مجاهدین، حنیفنژاد و سعید محسن و بدیعزادگان درود که این سازمان را در لحظهٔ بنیانگذاریش از طاق بالابلند یک آرمان متعالی برخوردار کردند، نبرد با ستم و استثمار را راه و رسماش کردند و صداقت و فدا را در سرلوحهاش قرار دادند تا پیوسته سرزنده و رزمنده بماند.
به برادر مسعود درود که با رنج بسیار
به برادر مسعود که با رنج بسیار از بذری که بنیانگذاران افشاندند درختی تنومند پدید آورد که در پائیزهای تاریخ ایران، همیشه سرسبز است.
به خواهر مریم عزیز مان درود
به خواهر مریم عزیز مان درود که راه مجاهدین را با یک انقلاب رهاییبخش روشن ساخت که پویایی و قدرت و طاقتشان در مبارزه برای سرنگونی رژیم را صد چندان کرده است.
و به یکایک مجاهدین و هواداران و حامیان و کاروان شهیدانشان درود که در این ۵۸ سال، مقاومت و شرف و آزادی را عینیت بخشیدند.
این چنین است که در تاریخ معاصر ایران «مبارزه برای سرنگونی» رژیمهای ستمگر نام دیگر مجاهدین شده است، «سرموضع بودن» نام دیگر مجاهدین شده است و این جنبش شناخته میشود به مقاومت به هر قیمت، و سرنگونی این رژیم به هر قیمت.
در آستانهٔ قیام بزرگی که سال گذشته از ۲۵شهریور به مدت چند ماه زمین را زیر پای آخوندها به لرزه درآورد، به ۷۵۰ شهید آن قیام ادای احترام میکنیم، به هزاران مجروح قیام از جمله صدها زن و مرد و نوجوانی که چشمِ خود را بر اثر جنایت پاسداران خامنهای از دست دادند، به مادران و پدران شهیدان،
به آن دهها هزار جوان شورشگری که به اسارت درآمدند و شکنجهها و آزار و اهانت را تحمل کردند
و به دانشجویان و استادان و همه آنها که از ادامه تحصیل یا شغل خود محروم شدند، درود میفرستیم.
قیام ۴۰۱ میدان آزمایشی بود که در آن خلق ما با پرداخت بیدریغ بها و خونبهای آزادی سرفراز شد.
رژیم ولایت فقیه که جز سیاست سرکوبگرانه همیشگی چیزی در چنته نداشت، مفتضح و ناتوان و بحرانزده شد و سیاستی در پیش گرفت که نتیجه آن عزم جزم هر چه بیشتر نسل قیام برای سرنگونی تمامیت رژیم است.
یعنی رژیم به دست خود بنیاد یک قیام بزرگتر و آتشینتر را فراهم کرد.
بقایای دیکتاتوری شاه و ریزشیهای شیخ و بورژوازی ِهمزاد ِارتجاع که برای میوهچینی و تاراج ِحاصل ِخون و رنجها، جستوخیزها کردند، در پروژه ضدمردمی خود شکست خوردند.
در این آزمایش بزرگ، مجاهدین به یمن مواضع قاطع و اصولی برادر مسعود در مرزبندی با خطوط انحرافی که با پرداخت سنگینترین بها بود، پرچم ِراهحل ِ انقلابی را برافراشتند.
حصارهای جبهه خلق را مستحکم و جریانهای جبهه ضدخلق را افشا و بیاعتبار کردند.
شعار جمهوری دموکراتیک را بر پیشانی قیام نوشتند، مرزبندی نه شاه، نه شیخ را استوار کردند،
با رزم و فداکاری کانونهای شورشی، تاکتیک محوری و رزمی قیام را اشاعه دادند و قیامها را به سوی تعرض به رژیم و به سوی سرنگونی سوق دادند.
در این مورد، رئیس مجلس ارتجاع، پاسدار قالیباف، چکیدة جمعبندی رژیم را در این جمله ارائه کرد که
«بیشترین نقش را در اجرا و سامان دهی ِاین حوادث، مجاهدین برعهده داشتند» [۱]با همین نقشآفرینیها شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، فراگیر شد،
فرصتطلبان و دشمنان خلق و پشتیبانان استعماری از اینکه قیام را به کارهای نمایشی و شعارهای انحرافی و روشهای انفعالی تنزل دهند، باز ماندند و سرقت ِقیام نافرجام شد.
نتیجه اینکه قیام ۱۴۰۱ میدان جهش مجاهدین و راهحل انقلابی و جایگزین دموکراتیک شد.
نسل تازهیی به مجاهدین رو آورد، و هزاران تن از دلیران کانونهای شورشی و هواداران مجاهدین، زندانهای خامنهای را در سراسر کشور در نوردیدند.
در شهرهای ایران یک نیروی رزمنده، متکی به حمایت بیدریغ مردم با شعار و استراتژی و راه و رسم مجاهدین سر برآورد.
نظریهپردازان حکومتی میگویند:
«ما امروز با یک سازمان دوم روبهرو هستیم» اما «خطرناکتر و قطعاً خطرناکتر». [۲]
آنها اذعان میکنند که سازمان مجاهدین با پایبندی به اصول و اهدافش در «دهه ۸۰ خودش را کاملاً در افکار عمومی بازسازی کرد و در دهه ۹۰ میداندار بود» [۳] و در ارزیابی تحولات قیام توضیح میدهند که: «در پروسه سال گذشته مجاهدین خلق، محوریت داشتند». [۴] و از «نقش میدانی ویژهیی» [۵] برخوردار بودند.
واقعه برجستهیی که این موقعیت پیروز را تأیید میکند، تداوم پدیده کانون شورشی و استمرار عملیات آن زیر فشار ضربات و کنترلهای امنیتی و اطلاعاتی دشمن است.
دههزار آکت ِانجام شده توسط کانونهای شورشی که امسال در اجلاس ایران آزاد در پاریس در حضور خواهر مریم و بیش از ۵۰۰ قانونگذار و شخصیت سیاسی ارائه شد، نشان داد که مجاهدین بهعنوان هماورد اصلی رژیم به چه موقعیت اعتلایافتهیی دست پیدا کردهاند.
همه به یاد داریم که در اوج قیام در آبان ۱۴۰۱، سازمان ِ اطلاعات ِسپاه پاسداران ِخامنهای، از مردم درخواست کرد که هر گونه ارتباط و پیام و اقدام برای انهدام مظاهر حاکمیت/ از جانب مجاهدین خلق است. و باید در اولین فرصت آن را خبر بدهند.
یک ماه بعد در ۱۵ آذر وزارت بدنام ادعا کرد که چند هسته عملیاتی وابسته به مجاهدین را در استانهای تهران، اصفهان و کردستان شناسایی و متلاشی کردند. و اینکه خمپارهها و سلاحهایشان را ضبط کرده است.
باز هم یک ماه بعد در ۱۲ دی وزارت بدنام مدعی کشف «بزرگترین شبکه تأمین مالی و تجهیزات تیمهای عملیاتی مجاهدین» شد.
این گزارشها و اظهارنظرها که در حجم ِبسیار، در رسانههای رژیم منتشر میشود، بازتاب احساس خطر رژیم از گسترش پایگاه رزمنده و شورشگر مجاهدین در شهرهای ایران و رو آوردن نسل جوان به این جنبش است.
بنا به اطلاعات به دست آمده، از جمله اعترافهای خود رژیم، مهمترین نهادهای امنیتی و سیاسی رژیم هر کدام نهاد ویژهیی را برای مقابله با مجاهدین سازمان دادهاند.
اسناد درونی وزارتخارجه آخوندها که بهار گذشته افشا شد، نشان میداد که هفت اداره کل از مجموع ۱۳ اداره کل وزارتخارجه، برای بررسی راهکارهای بهاصطلاح بیاعتبارسازی ِ مجاهدین در فعالیت است.
آخوند اژهیی رئیس قوه قضاییه جلادان اعلام کرد: ستادی را برای رسیدگی به پروندههای مجاهدین تشکیل داده است. [۶]
معاون او توضیح داد که ما درصدد هستیم که از تمامی ظرفیتها برای مقابله با مجاهدین استفاده کنیم. [۷]
کارشناسان رژیم میپرسند: «این اعتراضات چرا برای نیروهای امنیتی، هزینه تولید کرد و چرا به این سمت رفت» و خود جواب میدهند «بهدلیل همان نیروهای میدانی سازمان مجاهدین» و توضیح میدهند که «شما هر ناامنی که در کشور میبینید چه در مسائل مرزی، چه در کارشکنیها در عرصه بینالمللی، حتماً ردی از سازمان مجاهدین را میبینید» [۸]
نظریهپردازان رژیم برای جلب توجه نیروهایشان به خطر اصلی صریحاً میگویند: «موضوع اصلی ما در کشور مجاهدین خلق است و باید به آنها بپردازیم»،
«مسأله مجاهدین خلق مسأله روز ماست و صرفاً یک مسأله تاریخی نیست»... و باید «کاری کنیم که جوانان نسل امروز بهدنبال پیوستن به سازمان نباشند». [۹]
بله، کانون خطر همین است، جوانانی که به مجاهدین پیوستهاند و جوانانی که بهدنبال پیوستن به مجاهدین هستند.
حالا، درماندگی آخوندها در قبال موقعیت مجاهدین بهخصوص در داخل ایران به حدی رسیده که به نمایش برپایی دادگاه و صدور کیفرخواست برای ۱۰۴ نفر از مسئولان و کادرهای مجاهدین رو آورده است. آیا از این بیشتر میشد به جایگاه مجاهدین و شورای ملی مقاومت بهعنوان هماورد اصلی رژیم اعتراف کرد؟
اما پاسخ ما همان کلمات حقهیی است که در پیام برادر مسعود شنیدیم. آنجا که گفت: به «ایستادگی و مقاومت و عملیات مجاهدین سربدار و مجاهدان سرموضع علیه فاشیسم دینی» بسا افتخار میکنیم.
آنجا که گفت: «برحقانیت و ضرورت هر آنچه تاکنون علیه دشمنترین دشمنان مردم ایران کردهایم» تأکید میکنیم و گفت: «وکلای من همانا بیش از ۸۰ میلیون ایرانی در جبهه خلق بهویژه شورشگران و کانونهای شورشی، جوانان دادخواه بلوچ و عرب و پیشمرگان کرد و نوادگان ستارخان و سردار جنگل و مصدق در سراسر میهن هستند».
درود
در مورد بهاصطلاح جرایم مجاهدین که آخوندها میگویند یک «پرونده عظیم» [۱۰] برایشان تشکیل دادهاند، از جانب سازمان مجاهدین به اطلاع آنها میرسانم مجاهدین که در چهار دهه گذشته هیچگاه در ارتکاب آن جرمها وقفهیی نداشتهاند، قصد دارند از این به بعد آن را صد برابر کنند.
بله مبارزه صد برابر
فداکاری صد برابر، و صد برابر بیشتر خاکپای مردم ایران شدن.
جرم ما، سر ِموضع بودن است.
جرم ما بهقول کارشناسان رژیم «براندازی به هر قیمت» است. [۱۱]
جرم ما دست کشیدن از خانه و خانمان برای نجات ایران است،
جرم ما پیروی از رهبری یگانه و ضدبهرهکشانه برادر مسعود است.
بله، جرم ما مبارزه برای اٍمحاء ستم و سرکوب و استثمار است.
اما، اما جرم دیگر ما که آخوندها را به جنون میکشاند، رهایی و رهبری زنان است.
ما اعتراف میکنیم که مقدسترین مقدسات آخوندها و اساس دیانت ارتجاعی آخوندها یعنی بردگی زن و راه و رسم مردسالاری را زیر پا گذاشتهایم.
در سال ۵۷ در شهر زادگاهم، قائمشهر، به جنبش ملی مجاهدین پیوستم، لحظهٔ انتخاب مجاهدین برای من، لحظه شورش علیه اندیشههای آخوندی و ارتجاعی و بورژوایی بود که زن را نه به دیدهٔ یک انسان بلکه همچون شیء و کالا نگاه میکنند. برگردید، به وقایع آن زمان نگاه کنید.
پیوستن آن نسل ِپرشور ِدختران ِ انقلاب به مجاهدین یک شورش بزرگ اجتماعی علیه ارتجاع زنستیز بود. خواهران عزیز مان که بعدها یک به یک مسئول اول مجاهدین شدند، از پیشتازان همان نسلاند.
مجاهد خلق فهیمه اروانی که از تبریز برخاسته است،
مجاهد خلق شهرزاد صدر از فرزندان مردم تهران،
مجاهد خلق مهوش سپهری از فرزندان مردم سنندج،
مجاهد خلق بهشته شادرو از فرزندان مردم رشت،
مجاهد خلق مژگان پارسایی از فرزندان مردم اهواز،
بله - مجاهد خلق صدیقهٔ حسینی از فرزندان مردم لنگرود
و مجاهد خلق زهره اخیانی از فرزندان مردم شاهرود،
بله که یک به یک در قبال امانت حنیف کبیر یعنی آرمان و سازمان او مسئولیت پذیرفتند، و به وصیت انقلابی او عمل کردند که با استثمار و بهرهکشی به نبرد برخیزند.
زنان مجاهد این رسالت را قبل از هر چیز در قیام علیه زنستیزی و بردگی جنسی و بردگی دینی یافتند.
یادم نمیرود که در آن سالهای اول حاکمیت خمینی دجال، وقتی که دختران هوادار مجاهدین در ابعاد وسیع اجتماعی، از شهرهای بزرگ تا دورترین و کوچکترین شهرها قدم به میدان مبارزه سیاسی و اجتماعی گذاشتند، چطور ارکان حکومت آخوندها به لرزه افتاد.
راستی که به مرز خفگی میرسیدند وقتی میدیدند که دخترانی، از آزادی و انتخاب آگاهانه زنان و انقلاب دفاع میکنند که در عینحال مسلماناند، شعائر و حجاب خود را دارند و با اندیشه یک اسلام دموکراتیک و ترقیخواه، ارتجاع دینیِ آنها را خوار و رسوا میکنند.
بله هم زن، هم انقلابی و آزادیخواه و هم مسلمان.
از نگاه خمینی این کفری روی کفر دیگر است که ارتجاع و کهنگی قرون و اعصار را سرنگون میکند.
این که به مجاهدین میگفت بدتر از کفار؛ در واقع داشت در برابر قدرتی اظهار عجز میکرد که، قلب ِمرام ِپسافتاده ِاو را نشانه رفته بود.
اینکه خمینی و لاجوردی و خامنهای بیشترین و وحشیانهترین شکنجهها را نسبت به زنان ِزندانی ِمجاهد روا داشتهاند،
اینکه تمام زنان زندانی قتلعام شده، بهاستثنای یک زن همه از زنان مجاهد بودهاند، ناشی از یک انتفامجویی کور نبوده و نیست.
از نظر آنها، زن مجاهد رزمنده با همین عقیده و همین شعائر، بهمعنای نابودی آیین ننگآلودی است که در این چهار دهه وسیله برقراری حکومت پلیدشان بوده است.
به کتابهای زنان مجاهد که شکنجهگاههای لاجوردی و حاج داوود رحمانی و سایر زندانهای رژیم را درنوردیدهاند، نگاه کنید.
کتابهای خواهرانم مهری حاجینژاد، اعظم حاج حیدری، هما جابری، هنگامه حاج حسن، مهین لطیف، متین کریم، ملیحه مقدم، فروغ گلستان، معصومه رئوف بشری دوست و شهید مجاهد خلق پوران نجفی و بسیاری کتابهای دیگر، اسناد بینظیر مقاومت ِزن پیشتاز ایرانی در برابر هیولای کشتار و زنستیزی است.
ببینید که چطور زن مجاهد از شکنجههای واحد مسکونی، از تابوت، از قبر و از راهروها و سالنهای اعدام عبور کرده است.
ما اعتقاداترهاییبخشمان، شعائر و ارزشهایمان را در دل همین شکنجهگاهها مستحکم کرده و غنا بخشیدهایم.
انقلاب درونی مجاهدین که تحت رهبری خواهر مریم با نقطه آغاز رهایی زنان، صفوف مجاهدین را دگرگون کرد، برخاسته از همین مبارزه است.
خواهر مریم معمار و خالق موقعیت زنان در مقاومت در پهنه رزم بیامان علیه رژیم آخوندیست.
زنان مجاهد با انقلاب خواهر مریم و به یمن تلاشهای بیوقفه و خستگیناپذیرشان طی بیش از سه دهه، به کیفیت نوینی در پهنه مبارزاتی ایران بالغ شدند و موقعیت زنان در مجاهدین از سطح و مدار برابری، به مشارکت در رهبری سیاسی و هژمونی زن انقلابی مجاهد خلق ارتقاء یافت و نسلی از مردان مجاهد که در مسیر دستیابی به ارزشهای والای انسانی، آگاهانه و مشتاقانه هژمونی زنان را پذیرفتهاند.
بله بله این مدار جدیدی از مناسبات انسانی است.
بهقول فرانسواز اریتیه، انسانشناس برجسته فقید فرانسوی برای رسیدن به موقعیت کنونی و دستآوردهای زنان در مقاومت ایران یک پروسه چندصد ساله نیاز بود. ولی شما عملاً به آن دست پیدا کردید.
در این مسیر خواهر مریم نه فقط مربی و آموزگار بلکه فراتر از آن، با پشتکاری غیرقابل تصور در این مسیر راه گشودند.
بله خواهر مریم در پهنه عمل و طاقتفرساترین شرایط، در ارائه الگویی از رهایی از عنصر فردیت فروبرنده، و راه و رسم پرداختگری ِیکسویه، کار بیچشمداشت، و مسئولیتپذیری تمام عیار، ِدیًن ِبزرگی به گردن همه ما مجاهدین دارند.
باشد که آیندگان در این مورد بسیار بگویند و بنویسند.
امروز جوانان شورشگر این جمله از سخنرانیهای خواهر مریم را تکرار میکنند که اگر مبارزه برای کسب آزادی جرم است ما به جرم خود افتخار میکنیم.
بله ما هم به تمام جرمهای خود که برای رهایی ایران و ایرانی است، افتخار میکنیم.
یکی از سرکردگان سپاه پاسداران گفته است: «مجاهدین بهعنوان دشمنان زخمخورده و دیرین، متعهد به دشمنی خود با نظام بوده و در طول این سالها هیچگاه از مسیری که منحرف شدند، برنگشتند» [۱۲].
بچه شاه هم بهتازگی گفته است: «گرچه ۴۴سال گذشته، آنها همچنان جزیی از مشکل باقی ماندهاند یعنی به هیچ روشی حاضر نیستند از خر شیطان پایین بیایند» [۱۳]
بله مجاهدین هرگز نه از مسیری که از نظر سپاه پاسداران انحرافی است، خارج میشوند، و نه هرگز از خر شیطان شاه و شیخ پایین میآیند.
این مقاومت تاریخی و سازشناپذیر به هیچ چیز کمتر از سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه راضی نمیشود. و به هیچ چیز کمتر از برقراری آزادی و دموکراسی و برابری راضی نمیشود.
برای این رسالت بزرگ، همهٔ دلیران کانونهای شورشی، یاران اشرفنشان و اعضا و مسئولان مجاهدین را به تعهدپذیری صد برابر فرا میخوانم.
درود
باشد که در شهر به شهر ایران استقبال جوانان شورشگر از مجاهدین را با گسترش تشکیلات و سازمان رزم خود پاسخ دهید.
سازمان مجاهدین خلق ایران که امروز پنجاه ونهمین سال حیات فرخنده خود را آغاز میکند، یک یک شما هستید.
هر جا در نبرد هستید خود را مسئول اول مجاهدین بدانید.
بله هر جا در نبرد هستید خود را مسئول اول مجاهدین بدانید. و همه چیز را در کفه سازمان دادن قیام برای سرنگونی رژیم ضدبشری بگذارید.
دیکتاتوری شاه با تمام هیبت پوشالیاش مغلوب ِاراده قیامکنندگان شد. دیکتاتوری خامنهای هم در برابر کانون شورشی و ارتش بزرگ آزادی و یک خلق سازمانیافته و مسلح، دوام نخواهد آورد.
خطاب به خلق قهرمان ایران میگوییم
هزار دشمنم اَر میکنند قصد هلاک
گَرُم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
درود بر همه شما
پانویسها:
--------------------
[۱] ـ خبرگزاری فارس ۲۲تیر ۱۴۰۲
[۲] ـ سایت رادیو گفتگو (رژیم): ۳۱مرداد ۱۴۰۲
[۳] ـ موگویی ـ سایت اعتماد آنلاین (رژیم) ۲۷تیر ۱۴۰۲
[۴] ـ سلیمی نمین، سایت جماران -۱۷ تیر۱۴۰۲
[۵] ـ سایت جماران ۱۷ تیر۱۴۰۲
[۶] ـ روزنامه وطنامروز -۱۰مرداد۱۴۰۲
[۷] ـ خبرگزاری میزان ـ ۲۱مرداد۱۴۰۲
[۸] ـ گفتگوی سیاسی در رادیوی رژیم آخوندی-۳۱مرداد ۱۴۰۲
[۹] ـ سلیمی نمین ـ محمد قوچانی خبرگزاری رسمی رژیم ایرنا -۱۱مرداد ۱۴۰۲
[۱۰] ـ کنعانی سخنگوی وزارتخارجه رژیم ۲۶ تیر۱۴۰۲
[۱۱] ـ روحانیفر، سایت رادیو گفتگو: ۳۱مرداد ۱۴۰۲
[۱۲] ـ پاسدار یوسف علیزاده مدیرکل حفظ آثار جنگ در خراسان ـ خبرگزاری دفاع پرس: ۵مرداد ۱۴۰۲
[۱۳] ـ گفتگوی بچه شاه با تعدادی از خبرنگاران ـ یوتیوپ ۴شهریور ۱۴۰۲