پس‌لرزه‌های فرو ریختن عمق استراتژیک

 

بر اثر زلزلهٔ سهمگین سیاسی که با سقوط دیکتاتور سوریه روز اتفاق افتاد، جغرافیای سیاسی منطقه و توازن قوا در منطقهٔ پرآشوب خاورمیانه به‌طور غیرقابل برگشتی دگرگون شد. برخی این تحول را مهمترین تغییر ژئوپلیتیکی در منطقه، از سال۱۳۵۷ و سقوط نظام سلطنتی در ایران توصیف کرده‌اند. در این دگرگونی، دیکتاتوری خاندان منفور اسد که بیش از ۵۰سال بر این کشور با سرکوب و کشتار حکم می‌راند، با نیروهای نظامی و اطلاعاتی و زنجیره‌یی از زندانها و شکنجه‌گاههای هولناک، در عرض چند روز مثل برف ذوب شد و به زمین فرو رفت.

پیامدهای این رخداد تاریخی بیش از هر جا در ایران ظاهر شده و رژیم آخوندها را سراپا تکان داده است؛ چرا که دیکتاتوری بشار اسد، فراتر از یک متحد سیاسی، نقطهٔ اتکا و عمق راهبردی و استراتژیک این رژیم بود. خامنه‌ای بارها سوریه را عمق استراتژیک نظام تعریف کرده و در دیداری با بشار اسد (در ۱۵فروردین ۴۰۲) تصریح کرد «روابط بین دو کشور عمیق و غیرقابل جدایی است».

خامنه‌ای که شخصاً طراح این رابطه استراتژیک بود، طی ۱۴سال گذشته آنچه در توان داشت برای سرکوب و نابودی انقلاب مردم سوریه و حفظ دیکتاتوری بشار اسد در قدرت به کار گرفت؛ از کشتار ۵۰۰هزار تن از مردم سوریه و آواره کردن ۷میلیون تن (یک سوم جمعیت این کشور) تا هزینه کرد ۵۰میلیارد دلار تنها در دههٔ ۱۳۹۰ تا اعزام ۶۰هزار تن از پاسداران و نیروهای نیابتی‌اش به این کشور و...

اما اکنون همهٔ اینها به باد رفته و آثار زلزله سیاسی عظیم در سوریه به‌صورت پس لرزه‌های پی‌درپی در ایران ظاهر شده و رسانه‌ها و مهره‌های رژیم حیرت‌زده و هراسان به طرح پرسشهایی می‌پردازند که خامنه‌ای باید پاسخگوی آن باشد.

روزنامهٔ حکومتی هم‌میهن (۱۹آذر) با عنوان «پایان اسـد آغازی برای ما» می‌پرسد که: «اول از همه خیلی صریح و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟».

روزنامهٔ شرق (۱۹آذر) مطرح می‌کند: «حمایت از بشار اسد در دهه گذشته با هزینه‌های مالی، سیاسی، انسانی و حیثیتی صورت گرفت و فروپاشی سریع و همه‌جانبه رژیم اسد نیازمند تحلیل‌های چندوجهی فراوانی است».

روزنامهٔ ابتکار ۲۰آذر تحت عنوان «چگونه طوفان الاقصی، خاورمیانه را دگرگون کرد؟» آنچه را که خامنه‌ای آن را بزرگترین دستاورد و پیروزی خود قلمداد می‌کرد، زیر سؤال برده و می‌نویسد: «تحولات متوالی و زنجیروار پس از وقوع طوفان الاقصی تاکنون را، می‌توان زمینه‌ساز تحولات امروز سوریه و سقوط دولت بشار اسد... دانست».

حتی در مجلس خالص‌سازی شدهٔ خامنه‌ای هم می‌توان صدای غر و لندها را شنید؛ یک عضو مجلس با بیان این‌که «بعد از تقدیم حدود ۶هزار مدافع حرم و صرف میلیاردها هزینه، طی فقط یک هفته سوریه را دو دستی تقدیم تکفیریها کردیم» می‌گوید: «این اگر غضب الهی نیست پس چیست؟» (محمدمنان رئیسی - انتخاب ـ ۱۹آذر).

در میان موج فزایندهٔ پرسشهای آکنده از ترس وحشت در ولایت خامنه‌ای، سرکردگان رژیم به تلاش و تقلای مسخره‌یی دست می‌زنند تا وضعیت موجود را توجیه کنند. عراقچی وزیر خارجهٔ رژیم در یک توجیه و ضدونقیض‌گویی مسخره در مصاحبهٔ تلویزیونی می‌گوید: «سرعت تحولات همه را غافلگیر کرده بود. سرعت تحولات همه را دچار حیرت کرده بود باید بگوییم که غیرمنتظره بود؛ ولی این‌که طراحی جریان داشت اطلاعات کامل در این خصوص وجود داشت و به مقامات سوری هم منتقل شده بود».

«یکی از مسئولان سابق میدانی» هم در یک توجیه‌تراشی سخیف گفته است: «ترک‌ها و بعضی از کشورهای عربی، ما را فریب دادند؛ اینها دو ماه قبل تضمین دادند که هیچ اتفاقی در سوریه نمی‌افتد».

اما روزنامه حکومتی شرق این حرف را به تمسخر گرفته و نوشته است: «مگر می‌شود کشوری با انبوهی از مراکز تحقیقاتی و راهبردی، به‌سادگی توسط همسایه غربی با فریب مواجه شود و از رصد و بررسی عمیق تحولات میدانی و سیاسی و نظامی در منطقه غافل شود؟».

در میان هیاهوی بحران درونی رژیم، فریادهای وحشت‌آلود از آینده سیاهی که در پیش روی نظام قرار گرفته، بلندتر از سایر صداها به گوش می‌رسد. پس لرزه‌های فرو ریختن عمق استراتژیک نظام را روزنامهٔ حکومتی شرق (۱۹آذر) با این عبارتها توصیف کرده است: «کشور با سیاهه بلندبالایی از مسائل داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی دست به‌گریبان» و «آبستن حوادث نگران‌کننده» است.