موج جدید ویروس آنفولانزا که اکنون به مرگ تعدادی از بیماران در کشور انجامیده، همچنان با سکوت مرگبار از سوی دولت مسعود پزشکیان، رئیس جمهور خامنه ای روبرو می باشد.
سکوت داویر حکومتی و بویژه عدم اطلاع رسانی سریع به جامعه به یقین یکی از اهداف شوم خامنه ای برای به محاق بردن و درگیر نمودن مردم را دارد.
در راستای این سیاست خاطرمان هست که محبوب فر عضو ستاد مقابله با کرونا ( ۱۴ مرداد ۱۳۹۹) اعتراف کرده بود:« ویروس کرونا حداقل یک ماه قبل از اعلام رسمی مقامات کشور، یعنی اوایل دی ماه ۹۸ از کشور چین وارد ایران شد و بنا به برخی دلایل یا ندانمکاریها این موضوع اعلام نشد؛ زمانی اعلام شد که کار از کار گذشته بود». ( سایت همبستگی ملی / همان تاریخ )
این سیاست ضد انسانی را که جامعه دردمند ایران طی دوران کرونا با بیش از ۵۰۰ هزار قربانی تجربه نموده ، بخشی از یک سیاست راهبردی حکومت را تشکیل می دهد تا در سایه آن از هرگونه خیزش و اعتراض عمومی علیه رژیم آخوندی ممانعت بعمل آورد.
هنوز تاثیرات سخنان ولی فقیه درمانده که با وقاحت می گفت « زیاد بزرگش نکنید» در گوش و روح و روان جامعه باقی مانده است.
یک کارشناس حکومتی در بخش سلامت در رابطه با ابعاد روبه رشد این ویروس مرگبار، ضمن کشیدن زنگ های خطر می گوید : « صحبت بر سر این است که ممکن است ویروس جدید پاندمی شود. ممکن است هر ده سال شکل جدیدی از آنفولانزا بیاید. وقتی کرونا آمد انتظار آنفولانزا داشتیم الآن ممکن است « متاپنومو ویروس» پاندمیشود. بچهها در مدرسه بهشدت در معرض این بیماری هستند تاکنون تعدادی فوتی هم داشتهایم».
عدم ایجاد قرنطینه، و تعطیل نکردن بخشهای ضربه پذیر و بویژه برای بیماران، سالمندان، کودکان و بانوان باردار، ترجمان بی تفاوتی عامدانه از سوی متولیان رژیم آخوندی می باشد.
این روند در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان اکنون با هشدار و راه اندازی تجربیات گذشته خود، تلاش می کنند تا از بروز یک پاندمی دیگر در جهان ممانعت بعمل آورند.
برای نمونه تولید واکسن جدید، اطلاع رسانی به جامعه از طریق رادیو و تلویزیون ها و یا ایجاد مراکز واکسیناسیون و توصیه برای بکاری گیری از ماسک و مواد ضد عفونی، و نیز قرنطینه بیماران بخشی از این تلاش ها را تشکیل می دهند.
همچنین « مراکز کنترل و پیشگیری بیماریها» در ایالات متحده گزارش کرده است که این ویروس نخستینبار در سال ۲۰۰۱ شناسایی گردید و اکنون با رشدی غیرمتعارف در حال گسترش می باشد.
از جمله علائم برای این ویروس نیز « سرفه، تب شدید، گرفتگی بینی و تنگی نفس» و یا بروز بیماری های « ریوی و برونشیت » می باشند.
بروز این اپیدمی که اکنون در بسیاری از شهرهای کشور گزارش گردیده، در حالی است که بخش بزرگی از مردم بدلیل فشارهای اقتصادی و بضاعت مالی، اساسا امکان تهیه دارو و یا درمان را ندارند.
هزینه های سرسام آور نیز که اکنون با تورم افسار گسیخته و گرانی همراه گردیده، عملا هرگونه میدان برای پیش درمانی از جامعه را گرفته است.
مضافا براین نکات نیز باید به عدم کمک های دولتی به نیازمندان در چنین مواردی اشاره نمود که خود عامل دیگری برای رشد و نمو ویروس در بسیاری از مناطق می گردد.
بدین سان بسیاری از بیماران بدلیل وجود فقر و تهدید برای بیکاری، با جسم و روحی تب دار برسر کار حاضر شده و به رشد و نمو ویروس ضریب می زنند.