داده های قطرهای از سوی دولت پزشکیان، رئیس جمهور خامنهای سخن از حذف سوبسید برای بسیاری از اقلام و نیازمندیهای ضروری بویژه در بخش دارو و درمان را دارند.
برایای نمونه رسانه حکومتی بهار نیوز( ۲۰ دیماه ۱۴۰۳) اعتراف کرده که بهای دارو در کشور با رشد « ۴۰۰ درصدی» روبرو گردیده است. این گزارش در ادامه میافزاید : « در حالی که هنوز چند ماه به پایان سال باقی مانده، دولت تصمیم به افزایش قیمت دارو گرفته است».
به یقین یک دلیل برای این روند ضد انسانی که جان میلیون ها شهروند و قشر ضربه خورده را در معرض خطر قرارداده است، همان بی بضاعتی و ورشکستگی رژیم آخوندی میباشد.
تبعات این سیاست بحدی است که گزارش فوق ضمن اذعان به ابعاد آن ادامه میدهد : « این اقدام موجی از نگرانی را در میان مردم به راه انداخته، بهویژه خانوادههایی که بیماران مزمن یا نیازمند داروهای گرانقیمت دارند. برخی گزارشها حاکی است که در بسیاری از داروخانهها، داروهای حیاتی به دلیل افزایش قیمت با کمبود مواجه شدهاند و حتی عرضه آنها برای بیماران با مشکل روبرو شده است».
کسری بودجه که اکنون به مانند اژدهای هفت سر درحال بلعیدن شیرازههای حاکمیت میباشد، بحدی است که طبیب! خامنهای ناچار گردیده تا با افزایش شدید مالیات ها، چاپ پول بدون پشتوانه و یا حذف سوبسید ها و یارانه ها، عملا بخش بزرگی از نیازمندان را به حاشیه جامعه براند.
به موازات این روند نیز باید به دست بردن رژیم در جیب میلیون ها خانوار با حذف عامدانه یارانهها اشاره نمود.
براین اساس در حالیکه دولت پزشکیان به ظاهر حدود ۴۰۰ هزار تومان ماهانه یارانه به دهک های اول تا سوم پرداخت می کند، اما با نیم نگاهی به شیب تند تورم و گرانی که حکومت در پشت آن قرار دارد، اکنون بیش از « ۳۰۰ درصد» یعنی ۳ برابر این میزان یارانه را از جیب مردم خالی می نماید.
یک کارشناس حکومتی نیز در رابطه با تبعات این روند مخرب میگوید : « با وجود انتقادات گسترده از این افزایش قیمت، هنوز دولت هیچ برنامه مشخصی برای کاهش فشار بر مردم ارائه نکرده است. گزارشهای میدانی نشان میدهد که بسیاری از شهروندان نگرانند که موج گرانیها، تنها به دارو محدود نمانده و سایر خدمات بهداشتی را نیز تحت تأثیر قرار دهد». ( همان منبع بالا).
به یقین آن روی دیگر سکه برای گرانی دارو و درمان در بخش بهداشت، به معنای رشد انواع و اقسام بیماریها و فروپاشی بخش های درمان میباشد. بدین سان در نبود حمایت های دولتی و در سایه حذف سوبسید ها شاهد افزایش آمار قربانیان در میان بیماران و نیازمندان بویژه « بیماران مبتلا به سرطان و یا دیابتی و قلبی » خواهیم بود.
سایت حکومتی فرارو (۲۴دیماه ۱۴۰۳) ضمن اعتراف به تبعات مخرب این وضعیت بحرانی مینویسد : « مدتهاست که صحبت از سهم درمان در سبد هزینههای خانوادههای مزدبگیر بیشتر به یک شوخیِ تلخ شبیه شده است؛ بعضی وقتها کل درآمد خانواده پول داروی یک بیمار نمیشود. ابراهیم. م، یک فرهنگی بازنشسته است که همسرش سه سال پیش در اثر سرطان پیشرفته فوت کرده است؛ او میگوید: بعد از سی سال کار یک پراید داشتم که آن را هم برای درمانِ همسرم و پول شیمیدرمانی فروختم».
همچنین باید به عدم حمایت مالی ازسوی بیمه های درمانی که تماما بخشی از تیول چپاول رژیم میباشند، اشاره نمود. این وضعیت بحدی است که بنابرداده های میدانی بسیاری از بیماران مجبور می شوند تا بیش از ۵۰« درصد» از هزینه دارو و یا درمان را شخصا متقبل گردند.
اگر به این وضعیت قرارداد های سفید و نبود بیمه های اجتماعی و درمانی برای میلیون ها کارگر، بازنشسته و زحمت کش را اضافه نمائیم، در آنصورت تصویر واقع بینانه تری از ابعاد این بحران ضد انسانی بدست می آید.