بخشهایی از سخنرانی های زینت میر هاشمی و ابوالقاسم رضایی
زینت میرهاشمی، سردبیر نبرد خلق، عضو کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
درود به شما که در این جا برای بزرگداشت رستاخیز سیاهکل حضور دارید و درود به شرکتکننده ها در شبکه زوم. سپاس فراوان از همبستگی شما و بهویژه از همرزم مجاهد آقای محسن رضایی که دعوت سازمان ما را برای سخنرانی پذیرفت. حماسه سیاهکل، آغاز همکاری و اتحاد عمل در میدان واقعی مبارزه بین دو سازمان بود. همانگونه که در بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بهمناسبت پنجاه و دومین سالگرد قیام سیاهکل آمده است: «تلاشهای مذبوحانه برای درهم شکستن اتحاد ما در شورا چه آگاهانه و از جانب نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و چه ناآگاهانه و غرضورزانه، نمیتواند خللی در عزم ما برای ادامه راهی که بدون تزلزل و فرصتطلبی انتخاب کردهایم، ایجاد کند».
استبداد دینی ولایت فقیه با رهبری خمینی میوه دیکتاتوری سلطنتی و بند و بست قدرتهای استعماری با خمینی است. همه کسانی که این میوه فاسد را به حساب نیروهای چپ و انقلابی و بهویژه به حساب فداییها و مجاهدین میگذارند، اگر مغرض و یا کارگزار نهادهای امنیتی رژیم و یا سرویسهای بیگانه نباشند، در خوشبینانهترین ارزیابی افراد ناآگاهی هستند که تاریخ را به میل خود تفسیر و تحلیل میکنند.
در سراسر فلات آفتاب و باد، «زنگ انقلاب» به صدا در آمده، «توفان شکوفه» داده و «آفتابکاران جنگل» ماندگار و تکثیر شده است.
«مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر خامنهای، زنده باد آزادی»
«زنده باد انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران»
ابوالقاسم رضایی، معاون دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران:
آن که میگفت حرکت مرد در این وادی خاموش و سیاه، برود شرم کند!
در فروردین سال۱۳۵۰ روزنامههای حکومتی و دولتی اسامی و عکسهای ۹نفر را تحت عنوان خرابکار اعلام کردند که برای دستگیری آنها جایزه تعیین شده بود: امیر پرویز پویان، عباس مفتاحی، اسکندر صادقی نژاد، جواد سلاحی، منوچهر بهایی پور، رحمت الله پیرو نذیری. محمد صفاری آشتیانی، احمد زیبرم و حمید اشرف.
این عکسها برای من که تازه یک سال بود در مناسبات تشکیلاتی مجاهدین قرار گرفته بودم و با کنجکاوی این حادثه را دنبال میکردم، سمبلهای شرف یک خلق بودند و اسامی و تصاویرشان در ذهنم نقش بست.
دو جریانی که از درون زندانهای شاه و شیخ و شکنجهگاههای آن، با هم پیوند خوردند حالا با جمع دیگری، با وفاداری به پرپایی حکومتی عاری از شاه و شیخ، درون شورایی هستند که یگانه آلترناتیو رژیم ارتجاعی آخوندی است. این شورا همواره دست اتحاد به سمت هر کسی که فقط سه تا اصل را قبول داشته باشد دراز میکند:
سرنگونی
جمهوری
جدایی دین از دولت
این را از ۲۰سال پیش اعلام کرده است
آیا اینها خیلی زیادهخواهی است
آیا تحمیل به کسی است؟