آیت الله بی بی سی برای دومین بار در این هفته یک مأمور وزارت اطلاعات به نام سعید شاهسوندی را بار دیگر عضو سابق مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران قالب کرد تا به فردی که ۳۶ سال پیش در سال ۱۳۶۷ در حین عملیات فروغ جاویدان با خیانتها و ندامتهای غلیظ به خدمت اطلاعات آخوندها در آمده است، اعتبار بدهد.
این ترفند کثیف آیتالله بیبیسی از همان امدادهای رذیلانه به اطلاعات آخوندی است که در روزهای ۲۰ بهمن، ۲۰ اسفند و ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ تکرار شده است.
آیتالله استعماری با منتسب کردن مأموران اطلاعات به مجاهدین به صفت «سابق» برای آنها اعتبار میخرد، اما صفت و مأموریت «لاحق» آنها در خدمت وزارت شکنجه و سرکوب و جاسوسی را عمداً درز میگیرد.
سازمان مجاهدین بار دیگر آنچه را در مصرف این شاگرد جلاد در محضر آیتالله بیبیسی در ۲۳ خرداد و اول تیر ۱۴۰۲ نیز اعلام کرده بود، خاطرنشان میکند.
آیتالله سانسورگر، مانند همریشان خود در داخل کشور، استاد چیرهدست مخفیسازی وضعیت لاحق مزدوران و مأمورانی است که زندهیاد احمد شاملو آن را در مورد بیبیسی «حرامزادهترین نوع سانسور» توصیف کرد.
سازمان مجاهدین خلق ایران، سعید شاهسوندی را در سال ۱۳۶۷ به عنوان شاگرد جلاد اوین افشا کرده و همه از آن مطلعند. اما بخش فارسی بیبیسی به عمد اشارهای به آن نمیکند و آن را پوشیده نگه میدارد این یک بده و بستان شناخته شده بین آیت الله بیبیسی و آخوندهای انگلیسی تبار در ایران است که از زمان مصدق بزرگ علیه جنبشهای ملی ایران سابقه دارد.
وزارت اطلاعات قبل از صدور این مزدور به خارجه برای بهرهبرداری علیه مجاهدین، او را در نمایشهای سیاسی برای ندامت و مجیزگویی از خمینی در شهرهای مختلف ایران میگرداند تا علیه مجاهدین لجنپراکنی و شیطانسازی کند.
سعید شاهسوندی در یک مراسم ندامت در دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که چطور توبة خود را اثبات میکنید؟ گفت مانند سایر مردم محو شده تحت رهبری امام (خمینی) او هم محو خواهد شد تا در حد توان با افشای هر چه بیشتر سازمان (مجاهدین) به اثبات برساند (روزنامه جمهوری اسلامی- ۶ خرداد ۱۳۶۸)
از این پیشتر شاهسوندی در «گردهمایی بیعت اعضای گروهکهای مشمول عفو عمومی با حضرت امام» به خاطر «همکاری با امپریالیسم و دشمنان ایران» به نشخوار لجنپراکنیهای مورد نظر وزارت اطلاعات علیه مجاهدین پرداخت (روزنامه رسالت- ۴ اسفند ۱۳۶۷)
شاهسوندی از نخستین مأموران وزارت اطلاعات به عنوان شاهد در دادگاه سوئیس برای توجیه ترور دکتر کاظم رجوی و رفع اتهام از رفسنجانی و فلاحیان بود. سند در نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان مرداد ۱۳۷۰ و در کتاب «ای جلاد ننگت باد» منتشر شده است
این شاگرد جلاد و مأمور اطلاعات باید در برابر عدالت قرار بگیرد، پاسپورتش باطل و محاکمه و اخراج شود. مأموریت او را ادارات حراست و دوایر اطلاعاتی و امنیتی کشورهای اروپایی و همچنین بیبیسی به روشنی میدانند.
سعید شاهسوندی به نوشته خودش توسط سعید حجاریان معاون وقت وزارت اطلاعات در خرداد ۱۳۷۰ برای محاکمه رهبر مقاومت که هماکنون نیز در بیدادگاه قضائیه جلادان در جریان است، از تهران به آلمان فرستاده شد
دژخیم سعید حجاریان همان کسی است که یک دژخیم دیگر از باند رقیب به نام حسین اربابی فر او را لو داد و در خبرگزاری حکومتی ایسنا در اول مهر ۱۳۸۱ نوشت :«یکی از کسانی که به مغز متفکر اصلاحات معروف است، در همین شیراز یکی از منافقین (مجاهدین) را بازجویی میکرد. این آدم را به درخت بست و دستش را با طناب به تراکتور بست و با تراکتور حرکت کرد تا بازوی این فرد کنده شد، در آن زمان متدینان اعتراض کردند که این چه وضع برخورد است؟»
ارتقای شاگرد جلاد به یکی از کارشناسان آیتالله بیبیسی و لابد فعال حقوق بشر! تعجب و تازگی ندارد.
در ۳۶ سال گذشته دهها تن از مهرههای رژیم در اطلاعات و سپاه و کمیته و حتی کیهان خامنهای به مناسبتهای مختلف همکاریهای سعید شاهسوندی «با برادران اطلاعات» را خاطرنشان کرده اند.
پاسدار سرتیپ ناصح جانشین قرارگاه نجف سپاه در ۶مرداد ۱۳۹۸ تصریح کرد که فردی به نام سعید شاهسوندی خود را در عملیات فروغ جاویدان تسلیم کرد و او را سریع منتقل کردند به «عقب» (پشت جبهه) «بعد همکاری هم کرد، یعنی اطلاعات خوبی رو در اختیار گذاشت» (کانال تلویزیونی نیروی تروریستی قدس به نام افق).
جعفری معاون سیاسی امنیتی استاندار رژیم در کرمانشاه در ۳ مرداد ۱۳۸۶ در تلویزیون حکومتی گفت فردی به نام سعید شاهسوندی در مقر سپاه میگفت از خارجه به قرارگاه مجاهدین آمده و هیچ مسئولیتی هم نداشته و او را با یک راننده قرار دادند. شاهسوندی فریاد میزد «من باید در دنیا افشا بکنم که چهره منافقین چه بود و چرا به اینجا رسیدند».
دژخیم عزت شاهی در ۱۶ خرداد ۱۳۹۸ در همین تلویزیون گفت : سعید شاهسوندی، هی میگفت «من را نکشید، من را نگهدارید، من را بچههای اطلاعات، کارم دارند».بهخاطر اینکه زنده بماند، هر کثافت کاری کرد! لذا آزادش کردند رفت اروپا که بر علیه اونها (مجاهدین)حرف بزند.
جالب توجه است که در ۹ اسفند ۱۳۹۰ یکی از مجریان بیبیسی در گفتگو با شاگرد جلاد اوین به او خاطرنشان کرد«در نهایت وقتیکه آقای خامنهای و دیگران تصمیم میگیرند که شما بهرحال زندهتان بهتره، بیشتر به درد جمهوری اسلامی میخوره تا مردهتان، و آزاد میشوید، درعمل هم این ثابت میشه بهشان! بهدلیل اینکه شما هم علیه سازمان صحبت میکنید و هم در مصاحبه تلویزیونی [نظام] شرکت میکنید و هم حالا، بهزعم مجاهدین حتی ممکنه همکاری هم با وزارت اطلاعات کردید».
سعید شاهسوندی پاسخ داد : «این حرف کاملاً درسته، اولین بار هم خود من گفتم، آقای خامنهای که در آنموقع، در آن ایام ریاستجمهوری را داره، توسط دوستان آقای سعید حجاریان که در واقع نطفههای اصلاح طلبی آنموقع در درون حکومت جمهوری اسلامی هستند. اسم باید بیاورم، نظیر آقای نادر صدیقی [یکی از پرسنل وزارت اطلاعات] که جزء یاران آقای حجاریان بود، به دیدن من میآمد در زندان».
شاهسوندی در سال ۱۳۶۵ بعد از اصابت اولین موشک به مجاهدین در عراق، برید و به خارجه باز پس فرستاده شد.او در مرداد ۶۷ درخواست شرکت در عملیات فروغ جاویدان کرد و به عراق آمد اما در جریان عملیات خود را به دشمن تسلیم کرد و به خدمت وزارت اطلاعات در آمد.
شایان یادآوری است که قبل از آن هم سعید شاهسوندی یکبار دیگر در ۴۲ سال پیش به دلیل سرقت پول و وضعیت وخیم اخلاقی از سازمان مجاهدین اخراج شده بود.
داستان مرکزیت ۶ ماهه او در سال ۱۳۶۴ هم توسط ستاد اجتماعی مجاهدین در پاسخ به آیت الله بیبیسی در ۱۹ دی ۱۴۰۱ برملا شده است.گویا مرکزیت مجاهدین ولو در ۴۰ سال پیش آنقدر مهم است که ارتجاع و استعمار هنوز هم میخواهند نان آنرا بخورند!
باید منتظر بود و دید که آیا آیتالله بی بی سی با به اصطلاح مستندش در مورد احمد خمینی که شاگرد جلاد و ریزشیهای رژیم را هم در آن بکار گرفته است آیا میخواهد فتوای قتلعام مجاهدین را خنثی کند و مسئولیت آن را از گردن دجال ضدبشر بردارد یا به قول شاگرد جلاد عملیات فروغ جاویدان را علت و «کاتالیزور» آن جلوه دهد؟!
اما این سناریو در دادگاه سوئد که دو هفته هم برای شهادت گرفتن از مجاهدین به آلبانی آمد، از اساس باطل شد