حسین یعقوبی: باتلاق سرنگونی، شمشیر داموکلس آلترناتیو سازمانیافته و سیاست کثیف مماشات  

 

سیاست کثیف مماشات! این واژه ای است که چند دهه در گفتمان سیاسی مقاومت ایران بر زبانها و نوشتارش جاری است. بسیاری از کارشناسان، این سیاست را حتی یکی از عوامل ماندگاری رژیم می دانند. آنها در استدلال خود برای نمونه، به مهیب ترین بمباران های قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین در هماهنگی قبلی با عوامل رژیم، در جریان جنگ خلیج فارس  استناد می کنند.

اما اینکه تا چه حد صفت «کثیف» برازنده این سیاست است، را می توان در کمپین بی شرمانه ای که هفته نامه «کانارآنشنه» در ۱۸ مارس ۲۰۲۵ بر علیه مقاومت ایران و ترور شخصیت سمبل و نماد آن، خانم مریم رجوی براه انداخته، بخوبی دید.

اگرچه در نگاه نخست دشواراست، بتوان این حد از سقوط چندش آور پرنسیپ های اخلاق سیاسی در آنچه دموکراسی های اروپایی نامیده میشود را بخاطر حفظ منافع حقیر وبه تبع آن بدست آوردن دل ملاهای عصرحجری حاکم بر ایران باور کرد! اما این  واقعیتی است که سیاست مماشات از دهه ها پیش خود را به ننگ آن آلوده کرده و بی شرمانه پیش پرداخت آن را، حتی قبل از سررسید موعد، با شتابی غیرقابل تصور از جیب مقاومت خونبار یک خلق تحت ستم پرداخت می کند.

کودتای ننگین ۱۷ ژوئن بر علیه مقاومت ایران، نمونه غیرقابل تصوری از این دست شناعت اخلاقی است که قول آن را وزیر خارجه وقت فرانسه،  قبل ازعملیاتی شدن آن در تهران به ملاها داده بود.

سردبیر روزنامه «ژورنال دودیمانش» که خود شخصا و بطور اتفاقی در ماه مارس ۲۰۰۳، یعنی مدتی قبل از هجوم به دفتر شورای ملی مقاومت توسط پلیس فرانسه، شاهد گفتگوی دومینیک دوویلپن با کمال خرازی وزیر خارجه وقت ملایان در تهران بود، بعداً در کتاب «اگر تکرار کنید، تکذیب خواهم کرد!» پشت‌پرده زد و بند رژیم ایران و دولت وقت فرانسه، برای حمله ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، علیه مقاومت ایران و دستگیری خانم رجوی را با جزئیات برملا کرد. در قسمتی از این کتاب تحت عنوان «شکار مجاهدین» آمده است: «خرازی خواهان نابود کردن مجاهدین می‌شود و وزیر خارجه فرانسه متعاقباً به او جواب می‌دهد که عملیات وزارت کشور فرانسه علیه سازمان مجاهدین خلق ایران در ژوئن به اجرا در می‌آید.»

اکنون ۲۲ سال پس از آن رسوایی حقوقی، سیاسی و اخلاقی و در حالیکه پس از ۱۴ سال تحقیقات قضایی و برحسب حکم منع تعقیب قاضی هیچ اثری از تخلف، کار غیرقانونی و پولشویی در آن پرونده یافت نگردیده، مجددا سیاست مماشات در مقابل باج خواهی و سیاست دیپلماسی گروگانگیری ملایان متحجر و خون ریز زانومی زند و بهای آزادی شهروند خود، الیویه گروندو را از جیب مقاومت ایران می پردازد!

چندش آور آنکه، سیاست مماشات، اینبارشناعت خود را تراز شیطان سازی های مبتذل رژیم کرده و همچون آخوندهای خمینی صفتی که زمانی مجاهدین را به «براه انداختن بساط لهو لعب» متهم می کردند، اتهامات سخیف و کاملا بی اساسی را متوجه شخص خانم رجوی می کند

ظاهرا همنشینی کارگزاران سیاست کثیف مماشات با آخوندهای دجال، آنچنان آنها را در اخلاق مداری آخوندی ذوب کرده، که اساسا خود را موظف به ارائه سند و مدرکی برای رویاپردازی های مضحک شان نمی بینند. آنها در دروغپردازی خود، مدعی دسترسی داشتن به اسناد بوده و مبالغ ساختگی را تا یوروی آخر آن   اعلام می‌کنند اما زحمت الصاق حتی یک برگ کپی از آن اسناد موهوم را در مقاله به خود نمی دهند!

سالها پیش پروفسور ریموند تنتر در کتاب تحقیقی خود بنام ( Appeasing The Ayatollahs And Suppressing Democracy) در باره شیوه های رذیلانه شیطان سازی رژیم آخوندی بر علیه مجاهدین منجمله نوشته بود: «…دستگاه اطلاعاتی رژیم، سازمان مجاهدین خلق را رسماً «منافقین» می‌نامد تا اقشار سنتی‌تر و مذهبی، به‌ویژه شیعیان را متقاعد کند که اعضای این گروه صرفاً ایمان خود را تظاهر می‌کنند. در عین حال، همین رژیم ناگزیر است که در روایتی متناقض، مجاهدین خلق را گروهی متعصب، افراطی و محجبه معرفی کند تا جوامع شهری‌تر، سکولار و حتی غیرمسلمان را فریب دهد.»

ظاهرا حربه های شیطان سازی مورد اشاره پروفسور تنتر، دیگر کارساز نبوده و درد اصلی رژیم اکنون– نه فریب اقشار سنتی و نه جریانات غیرمسلمان و سکولار بوده، چرا که کسی دیگر به چرندیات رژیم کمترین اعتنایی ندارد - پیوستن روزافزون جوانان عاصی به کانونهای شورشی است که حق الزحمه آزادی گروگان فرانسوی را اینگونه از سیاست مماشات طلبیده، تا به شیوه انجمن هابیلیان به جوانان «فریب خورده» گوشزد کند که بی جهت جانشان را بخاطر رهبری که برخلاف ادعایش تنها در فکر «زندگی اشرافی» اش است، به خطر نیاندازند!     

واقعیت اما چیست؟

  • ستون های فاشیزم مذهبی حاکم بر میهن ما بعد از قیام های مردم خشمگین در سال‌های گذشته به تلوتلو افتاده است! کما اینکه تغییر در عامل بین المللی، بعد از پایان دوره بایدن در دولت آمریکا، چشم انداز تیره و تاری را در مقابل رژیم قرار داده است!
  • بر اساس تحلیل های راهبردی خود خامنه ای، بعد از فروپاشی عمق به اصطلاح استراتژیک رژیم و سقوط دیکتاتوری اسد، که رژیم، آن کشور را استان ۳۵ م خود تلقی می کرد، رژیم ولایت فقیه بیش از هر زمان در انتظار وقوع “جنگ در خیابان‌های همدان و اصفهان و تهران است”، جنگ اصلی بین رژیم از یک سو و مردم عاصی و ارتش گرسنگان و مقاومت سازمان یافته آنها از سوی دیگر است!
  • در چنین شرایطی تمام هم و غم خامنه ای و دستگاههای اطلاعاتی او جلوگیری از پیشروی خیره کننده آلترناتیو دموکراتیک به رهبری خانم رجوی در صحنه بین المللی و پیوستن موج فزاینده جوانان به کانونهای قهرمان شورشی در داخل میهن اسیر است!

برغم همه اعدام ها و تمهیدات امنیتی - سیاسی، منجمله ماراتن دادگاه فرمایشی بر علیه مجاهدین خلق در تهران، اوجگیری فعالیت های چشمگیر کانونهای شورشی حاکی از شکست رژیم در جلوگیری از موج پیوستن جوانان به آنهاست. در صحنه بین المللی، لشکرکشی های سیاسی اخیر مقاومت در پاریس و درخشش نام یک زن، مریم رجوی، درنقطه رهبری کننده جنبش و الهام بخش زنان ستمدیده میهن به مثابه پیشتازان قیام، بیش از هر چیز رژیم زن ستیز آخوندی را می آزارد. و واضح است که همه تشبثات رذیلانه خود را در فعال کردن سیاست مماشات برعلیه مقاومت ایران و مخدوش کردن چهره این نام به مثابه سمبل مقاومت ایران بکار می گیرد.

اما آیا این بازی کثیف، حقیقت را مخدوش خواهد کرد؟

هرگز!

مماشات، این سیاست ننگین و شرم آور، گرچه همچنان در پس پرده تاریکخانه های سیاست‌های خارجی در تکاپو است، اما آینده را نه مماشات با استبداد متحجر دینی، که اراده ملتی خواهد ساخت که در برابر ظلم قد علم کرده است. فردا از آن کسانی است که در برابر ستم سکوت نکردند. فردا از آن آزادی است..