جنایات «رضاشاه» به روایت تاریخ

 

 

جنایات رضا شاه به روایت تاریخ

انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران

نئوفاشیست‌های بازمانده از دیکتاتوری شاه لقب جعلی «پدر ایران نوین» را برای رضاشاه به کار می‌برند، اما او «پایه‌گذار اختناق نوین» ایران است: یک دستگاه به‌شدت متمرکز برپایه شکنجه، زندانهای مخوف و قتل مخالفان. 
بنیادگذاری زندان قصر، رواج دادن شکنجه، کشتار مخالفان در ابعاد گسترده، ممنوع کردن فعالیت سیاسی و دادن قدرت فوق‌العاده به یک سردژخیم (سرپاس مختاری)، همه عناصری است که دیکتاتوری دهشتناک یک قرن اخیر بر پایه آنها رشد کرده است: از قصر به اوین رسیده است، از سرپاس مختاری به ثابتی و لاجوردی و از شهربانی رضاشاهی به ساواک شاه، و وزارت اطلاعات خمینی و خامنه‌ای.
پس از سقوط رضاشاه روزنامه باختر فاش کرد که که در دوره رضاشاه هزاران زندانی در زندان قصر کشته شده‌اند که عموماً از آزادیخواهان و روشنفکران و افراد عشایر و ایلات بوده‌اند. جمعیت ایران تا پایان حکومت رضاشاه به زحمت به ۱۲میلیون نفر می‌رسید. 
دکتر تقی ارانی در بیدادگاه رضاشاه فاش کرد شکنجه‌گران گفته‌اند که رضاشاه ««فرمودند آن قدر شکنجه بدهید که هرچه شما می‌خواهید اقرار کند. شکنجه به قصد کشت باشد. اگر هم مرد به درک...»
در برنامه منظم روزانه‌اش، بعد از خوردن صبحانه و کشیدن تریاک، «ساعت هفت صبح رئیس شهربانی را می‌پذیرفت گزارش‌های جنایتکارانه در همین ساعت به عرض می‌رسید و اوامر سهمگین که احیاناً متضمن نابود ساختن عائله‌ها و افراد بی‌گناه بود در همین ساعت صادر می‌گردید».
رضاشاه خون بسیاری از رجال سیاسی و هنرمندان و روشنفکران آزادیخواه هم‌چون فرخی‌یزدی، میرزاده عشقی، نسیم شمال و مدرس و دکتر ارانی را بر زمین ریخت.
رضاخان قزاق در لشکر بدنام عین الدوله در تبریز با مجاهدان مشروطه می‌جنگید. او مسلسل‌چی و به رضا ماکسیم معروف بود. 
رضاخان در جنگ با مجاهدان جنگل در صفوف باراتف روسی مزدوری می کرد. سرانجام خالو قربان سر بریده میرزا کوچک‌خان را به عنوان هدیه برای رضاخان سردار سپه به تهران برد. 
رضاخان درجه نایبی(معادل ستوان) خود را پس از کشتار هموطنان ترکمن که مدافع مرزهای ایران در برابر تجاوز ۱۹۱۶ روسیه تزاری در شرق دریای مازندران بودند، گرفت. 
در جنگ جهانی اول ‌که قوای کلنل محمدتقی‌خان پسیان در دفاع از وطن، با قوای اشغالگر روس در نبردی نابرابر می‌جنگیدند، رضاخان قزاق سرکرده یک واحد نیروی قزاق در ارتش اشغالگر روس بود.
رضاشاه با هموطنان بلوچ‌که در برابر ژنرال گلداسمیت انگلیسی از مرزهای ایران دفاع کردند به جنگ برخاست و از آنان کشتار کرد.
رضاشاه عشایر لر را کشتار کرد، باقی‌ماندگان قتل‌عام لرستان را در سرمای زمستان پای پیاده و با زنجیری به دست هردونفر، به خراسان کوچ داد که بسیاری در میانه راه جان‌باخته و در طول مسیر دفن شدند.
رضاشاه هموطنان عرب و عشایر وطن‌پرست را در خوزستان و مناطق جنوبی ایران از بوشهر و برازجان تا بندرعباس و کازرون سرکوب کرد. بسیاری کشته یا مجروح شدند و برخی راه تبعید پیش گرفتند
رضاشاه زمین‌های حاصل‌خیز قشقایی‌ها را غصب کرد و در خاش یک ریگزار برهوت به آنها داد و سرانشان را به تبعید فرستاد.
رضاشاه در کشتار جمعی مسجد گوهرشاد مشهد در 22 تیر ۱۳۱۴ بیش از 2 هزار نفر از مردم مشهد را قتل‌عام کرد.
رضاخان قزاق که تا ۴۴ سالگی اجاره نشین بود اما هنگام اخراج از ایران 44 هزار سند و قباله زمین غصبی برای جانشین خود بر جا گذاشت و روزنامه آژیر نوشت پول‌های او را در بانک‌های خارج توسط انگلیس‌ها ۳۶۰ میلیون دلار برآورد می‌شود.
ارتش رضاشاه در جنگ جهانی دوم مانند یک تکه یخ آب شد و حتی یک سرباز به حمایت از او برنخاست.


 انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران