در شرایط هولناکی که رژیم خون آشام و اراذل دست آموزش در فاز پایانی حکومت ننگینشان با افزایش سرکوب و اعدام، محض ممانعت از قیام و سرنگونی محتوم بر مردم اسیر و فقیر ایران تحمیل کرده و میکنند، با اینحال اما هراس گریبانگیر ناگزیر از حضور چشمگیر دلاور کانونهای شورشی در شرایط ناهنجار جاری که رژیم هار فاشیسم دینی با حمایت از تروریزم و ساخت بمب اتمی بر مردم ایران تحمیل کرده و میکند، بی تردید در چشماندازی نزدیک حکومت دستاربرسران آدمخوار را به اعماق لجنزار تاریخ پرتاب خواهد ساخت. منتهی در این میان حکایت داستان «ربع شاه» است که گرچه از « آبرو» فاقد «ربع رو» هم هست و هنوز هم و حالا نیز جز عیش و طرب و سیر و سفر و گاهی شوی آشپزی، موج سواری و یوگا بازی هیچ کاری نداشته و ندارد، اخیراْ گرچه به ارتکاب یک فقره سرقت شعار مجاهدین «ایران را پس میگیریم» هم رو کرده، اما در دوره گردیها که از انقلاب مهسا بدجور عادتش شده نه از مشاور مربوطه که در زندان ینگه دنیا آب خنک میل میکند حرفی میزند و نه از گزارش روزنامه اسرائیلی و موَسسه ای در کانادا که حکایت جعل و فریب سایبری برای «بچه شاه» را افشا کردهاند، که ضربالمثل فارسی چه خوش گفت: که یکی را در ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت و گمان کنم که این «نوچه شاه» بی تخت و تاج و بی جذبه و جبروت که توان مهار لومپنهای دور و بر و حتی زوجه مربوطه را نیز نداشته و تنها به امید امدادهای غیبی استعمار مکار و ارتجاع قهار در پی کسب تاج کیان است، انگار دچار نسیان هم شده یادش نیست که مردم ایران ابوی را به علت ابعاد آنهمه جنایت، خیانت و ساواک در معیت خانواده با ثروت هنگفتی که از خزانه ملت ایران چاپیدند به عزلت غربت پرتاب و حالا با شعاری فراگیر در نفی دیکتاتوری چکمه و نعلین نوید افراشتن پرچم آزادی و استقلال میهن را برفراز بام البرز با غریو غرور رزم آوران مجاهد تکرار میکنند که در ایران آزاد و آباد نوین آتی، همه اقوام و اقشار میهن با هر دین، سنت و باور آرمانی، در حق مهم سیاسی و ملی با یکدیگر یکسان و برابرند، بی شک، به یقین.