«مهمترین آلترناتیو جمهوری اسلامی خود جمهوری اسلامی خواهد بود»! دعاوی مزدوران ارتجاع و استعمار علیه مجاهدین با چماق «نظرسنجی» موهوم

«مهمترین آلترناتیو جمهوری اسلامی خود جمهوری اسلامی خواهد بود»!

دعاوی مزدوران ارتجاع و استعمار علیه مجاهدین با چماق «نظرسنجی» موهوم

یک مزدور آخوندنشان به نام شاهین مدرس با عناوین دهان‌پرکن و مضحک «آکادمیسین» و «نماینده گروه همگرایی و بحران» در روز 26 مهر در نروژ به بهانة «حقوق بشر» دعاوی و احکامی شامل موارد زیر صادر کرد:

1-«مهم‌ترین آلترناتیو جمهوری اسلامی اگه این وضعیت بخواد ادامه پیدا کنه خود جمهوری اسلامی خواهد بود»

-این ادعا طابق النعل بالنعل همان دستگاه رژیم آخوندی و «آکادمیسین»‌های ولایت‌فقیه از قبیل حسین شریعتمداری و جواد لاریجانی است.

2-«جریان دوم سیاسی که وجود داره که طبق آمار مؤسسه گمان چیزی در حدود 35 درصد طرفدار داره در حال حاضر آقای رضا پهلویه»

-این ادعا نیز همچنان‌که در افشاگریهای اخیر به اثبات رسیده است، مطلقاً دروغ و ناشی از نظرسنجی‌ها و تقلب و جعلیات و حساب‌سازیهای رباتیک و مصنوعی است.

3-طبق همین آمار  «مجاهدین در مجموع چیزی در حدود نه دهم درصد طرفدار دارن. یعنی به یک درصد هم حتی نمی‌رسه»

-به نظر می‌رسد «آکادمیسین» بحران‌زده پس از دگردیسی از اصلاح‌طلبی به شاهپرستی و اکنون جمهوریخواهی، هنوز نمی‌فهمد که نظرسنجی در دوران اختناق در رژیم اعدام و قتل‌عام چیزی جز چرندبافی و کلاهبرداری نیست. آن هم در مورد سرخ‌ترین نام یعنی مجاهدین که پس از ۴۴ سال اعدام و فتوای قتل‌عام هنوز محاکمه آنها به جرم «محاربه و بغی» در برابر رژیم آخوندها ادامه دارد و دادگاه ۱۰۴ تن از آنها در همین مقوله تاکنون ۴۰ جلسه برگزار شده است. علاوه بر این احکام اعدام ۱۷ تن دیگر صادر و در دیوانعالی رژیم تأیید شده و ۲ نفر نیز در پنجم مرداد گذشته سربدار شدند. مجاهدین از ۴۴ سال پیش اعلام کرده‌اند که در دوران اختناق که امکان انتخابات و نظرپرسی آزاد وجود ندارد، مقاومت تنها معیار مشروعیت است. این یک اصل تجربه شده علمی و جامعه‌شناسی است که آکادمیسین‌های باسمه‌ای و پادوهای ارتجاع و استعمار که هیچ دستی در آتش ندارند، هیچ درک و فهمی از آن نمی‌توانند داشته باشند.

4-« ولی مسئله این هست از اونجایی که رفتار فرقه‌ای ما در بینشون می‌بینیم از اونجایی که رفتار دیکتاتوری و تمامیت خواه می‌بینیم آینده‌ای نمی‌تونن بهتر از جمهوری اسلامی رقم بزنن در بهترین حالت نسخه‌ای عقب مانده از جمهوری اسلامی رو می‌خوان پیاده کنن. وضعیت داخلی که خودشون در حال حاضر دارن»

-باز هم کلمه به کلمه «همگرایی» و بازنشخوار اراجیف تکراری مأموران معلوم‌الحال که این بار از منبر حقوق بشر عرضه می‌شود و با عربده، رژیم ضدبشری و آدمخوار را بر مجاهدین مرجح و بسا پیشرفته‌تر می‌داند! با این تفاوت که ترجیع‌بند «شاهزاده» را پس از ترکیدن بادکنک سلطنت ترک نموده و می‌گوید «بنده خودم به کمپ جمهوریخواهان تعلق دارم». پیوندتان مبارک!

ماده ۹۵بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت جهت اطلاع هموطنان ضمیمه است.

 

سازمان مجاهدین خلق ایران

۲۸ مهر ۱۴۰۴

 

 

ضمیمه

۹۵ـ خدمات بچة شاه و بقایای سلطنت به رژیم ولایت به حدی بود که روزنامة «وطن امروز» رژیم هم روز ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ نوشت: «فعالیت‌های سلطنت‌طلبان به‌رغم بی‌تأثیری، می‌تواند به نوعی فرصت برای جمهوری اسلامی باشد. این جریان که از پیش باخته است، خود را به عنوان رقیب جمهوری اسلامی معرفی می‌کند. یک رقیب ضعیف، همیشه برای حکومت‌ها یک نعمت به شمار می‌رود. سلطنت‌طلبان به دلایل مختلف ضعیف هستند و نمی‌توانند هرگز به عنوان یک نظام جایگزین مطرح شوند... می‌توان گفت سلطنت‌طلبان بختی برای کسب قدرت در آینده نخواهند داشت و این امر برای نظام جمهوری اسلامی یک فرصت است. پهلوی‌خواهان با اختلاف‌افکنی میان اپوزیسیون، خدمتی به جمهوری اسلامی کردند که هیچ گروه دیگری قادر به انجام آن نبود. وجود یک جریان ضعیف و بی‌ریشه مانند سلطنت‌طلبی، می‌تواند به بقای جمهوری اسلامی کمک کند. این خدمتی است که خاندان سلطنتی به مردم ایران می‌کند».

 رویکرد بچه شاه و باندهای وابسته به او با ”جنگ ۱۲روزه“ آن‌قدر مفتضح بود که لوموند در ۵ ژوئیه تحت عنوان «بازگشت فرصت‌طلبانة رضا پهلوی در فردای حملات هوایی آمریکا به ایران» نوشت: هر بار که بنظر می‌رسد رژیم ایران دچار تزلزل شده، رضا پهلوی بار دیگر روی اکران تلویزیون‌هایمان ظاهر می‌شود. ولیعهد آخرین دودمان سلطنتی تهران، که در نتیجه انقلاب ۱۹۷۹ از حکومت رانده شد، اکنون بر موج شوک ناشی از بمباران سایت های اتمی ایران توسط نیروی هوایی آمریکا در روز ۲۱ ژوئن، سوار شده است. اما او که در ایالات متحده اقامت دارد، با آن که از آتش بس اعلام شده از سوی دونالد ترامپ در روز ۲۴ ژوئن غافلگیر شد، هنوز از تدارک بقیه قضایا دست برنداشته است... او در شبکه های اجتماعی برای نوعی صندوق پستی آنلاین ویژه استفادة اعضای سرویس های امنیتی جمهوری اسلامی که احیاناً قصد تغییر کمپ خود را داشته باشند، تبلیغ کرد».

 روزنامه فرانسوی اومانیته در مقاله‌یی به قلم ژان پیر برار، نمایندة افتخاری مجلس ملی فرانسه و رئیس کمیتة فرانسوی دوستان ایران آزاد، در ۱۱ تیر ۱۴۰۴ ضمن اشاره به تاریخچة مقاومت علیه رژیم و قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و دیگر جنایات فاشیسم دینی، نوشت: «با این حال، امروز، امید وجود دارد. راه هنوز طولانی است، اما پیروزی هرگز نزدیک‌تر از این به نظر نمی‌رسید. استراتژی سرنگونی با بمبارانهای اخیر نه استراتژی درستی است و نه منبع امید. اینها بیشتر رویاهای غیر واقعی کسانی بودند که مانند پسر شاه تصور می‌کنند تاریخ می‌تواند تکرار شود. اما از آنجایی که پدرش در سال ۱۹۵۳ توسط کودتای سازمان‌یافته سیا به قدرت بازگردانده شد و پدربزرگش به خواست امپراتوری بریتانیا بر تخت سلطنت نشست، شاهزاده کوچک فقط مسیرهای تحمیل‌شده از بالا را می‌شناسد، هرگز مسیرهایی را که توسط یک ملت آزاد طی شده است، نمی‌شناسد».

یک شاهبرگ (!) دیگر ارتجاعی و استعماری، ارائة یک نظرسنجی سخیف در روز ۲۸ مرداد بود. نظرسنجی بیات‌شده‌یی که به اعتراف متولّی آن، در خرداد ۱۴۰۳ انجام شده و حالا بعد از ۱۵ ماه نتایج آن اعلام می‌شود و قبل از هر چیز نیازمندی شدید بچه شاه را به «محبوبیت» پس از مفتضح شدن «دفترچه استبداد و وابستگی» نشان می‌دهد. مسئول شورای ملی مقاومت در ۳۰ مرداد در این رابطه نوشت: «در سالگرد کودتای سیاه 28 مرداد، جادوگر بار دیگر از کلاه شعبده، خرگوش بیرون کشیده و بچه شاه را طبق نظرسنجی‌اش در ۱۵ ماه پیش، در میان ملت ایران دارای ” بیشترین میزان محبوبیت“ معرّفی کرده است! در ابتدای سال ۱۴۰۱ نیز با همین ترفند ارتجاعی و استعماری در پوشش علمی و آکادمیک، از جعبة مارگیری نظرسنجی، این نتیجه بیرون آمد که اگر در ایران انتخاباتی آزاد برگزار شود ۳۹،۵ درصد به بچه‌شاه و ۱۷،۴ درصد به ابراهیم رئیسی جلاد قتل‌عام رأی می‌دهند. معنی‌اش این بود که ۵۷ درصد مردم ایران در عقب‌ماندگی مفرط شاهی و شیخی هستند!

 اکنون طبق نظرسنجی خرداد ۱۴۰۳ ” ۲۰ درصد ایرانیان حامی تداوم جمهوری اسلامی‌اند“ و ”حدود ۲۱ درصد نیز از نظام پادشاهی حمایت می‌کنند“! علاوه بر این ”حدود نیمی از جامعه (۴۳ درصد) پذیرای حکمرانی اقتدارگرای فردی هستند“! پیدا کنید ”پرتقال فروش“ را که چگونه تحت حاکمیت فاشیسم دینی در ایران و با این درجه از اختناق، به چنین نظرسنجی که دموکراسی‌های غربی را تداعی می‌کند، دست یافته است! شاید هم آزادی بیان و نظرسنجی در ایران برقرار شده و ما بی‌خبرانیم!

 در دیماه ۱۴۰۲ که بحث‌های انتخابات مجلس رژیم بالا گرفته بود، یک کارشناس حکومتی در گفتگو با تلویزیون رژیم ناپرهیزی کرد و بر سرخ‌ترین نام یعنی مجاهدین در رابطه با رد یا تأیید صلاحیت‌ها در شورای نگهبان ارتجاع انگشت گذاشت. او گفت : ”من اگر که یکی از اقوام درجه ۴ من، یکی از عناصر سازمان منافقین از کنار خانه اش رد شده باشد، تأیید صلاحیت نمی‌شوم ببخشید خیلی شفاف (گفتم)“ (مهدی نیکخواه، ۱۸ دی ۱۴۰۲).

 در ۱۹ تیر ۱۴۰۳ نیز در بیدادگاه قضائیه جلادان برای محاکمه مجاهدین و ۱۰۴ تن اعضای مقاومت ایران به خاطر ”بغی و محاربه“ که حکم آن اعدام است، آخوندک رئیس دادگاه، حتی به ایرانیان خارج کشور اعلام کرد: دادگاه ”از دادستان محترم کل کشور می‌خواهد، از وزیر امور خارجه می‌خواهد از این پس چنانچه ایرانیانی در خارج از کشور به دعوت متّهمین این پرونده در هر کجایی حاضر شوند به معنای هواداری از تشکیلات سازمان مجاهدین خلق قابل تعقیب در این دادگاه می‌باشند... هر نوع هواداری و حمایت از این متهمین از سوی این دادگاه‌ به معنای مواجهه با جرم جدیدی بوده... لذا از این پس شرکت در میتینگ آنها در هر نقطه‌ یی در خارج از ایران... دادگاه مکلف به اقدام قانونی در برابر آن می‌باشد“.

 خوشا مقاومت ایران که از روز اول در سال ۱۳۶۰ یگانه معیار مشروعیت را مقاومت شناخت. در سال ۱۳۹۲ هم تکرار کردیم که ”مقاومت تنها ملاک و شاخص و سرچشمه مشروعیت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد یا جریان سیاسی در دوران اختناق با مقاومت و ایستادگی او در برابر فاشیسم دینی و در جنگ با آن سنجیده می‌شود “.

مانند خرداد ۱۴۰۲ تکرار می‌کنیم : ماحصل تمام نمایش‌های بچه‌شاه و حاجبان و جارچیان ”دربار“ مربوطه به جیب ”شیخ“ می‌ریزد و بس. به اربابان کارفرما می‌گوییم: مقاومت ایران بر پایة ”نه شاه ـ نه شیخ“ بر جبهه خلق و آزادی و استقلال میهن به هر قیمت پا می‌فشارد».

 به این ترتیب مثل روز روشن شد که این قبیل نظرسنجی‌های «فرمایشی» هیچ پایه و مایه علمی ندارد و در عالم واقع به مفت نمی‌ارزد. مصرف آن آلترناتیوتراشی پوشالی و چماق کردن «محبوبیت» موهوم آن بر سر جایگزین دموکراتیک انقلابی است.

 در برابر این ترهات به سادگی باید پرسید که ملت ایران را چه می‌شود که یکصدسال هر چه بیشتر مبارزه می‌کند و فدیه و خون می‌دهد و هر چه بیشتر از شاه و شیخ توسری می‌خورد و سرکوب می‌شود، اما باز هم از شاه و شیخ دست‌بردار نیست و آنها در نظرسنجی‌ها همیشه برایش در صدر قرار دارند؟!