کورش در روز ۲۹ اکتبر ۵۳۹ق.م، حدود دو هفته پس از فتح بابل، فرمان تاریخی خود را، که آن را نخستین «منشور ملل» یاد می کنند، صادر کرد (سُفالنبشته آن، به خط میخی دوره هخامنشی، در موزه بریتانیا در لندن نگهداری میشود).
روز ۲۹ اکتبر (۷آبان)، سالروز صدور فرمان تاریخی کورش، به نام «روز کورش» نامگذاری شد.
چند بند از «منشور کورش» را در زیر می خوانید:
«... خدای بزرگ، مَردوخ، دلهای مردم بابل را با من همراه ساخت، زیرا من او را ستایش کردم و بزرگ داشتم. ارتش بزرگ من در آرامش و نظم به بابل وارد شد. من به احدی اجازه ندادم ... به آزار و گزند مردم دست بگشاید. آشفتگی شهر و معبدهای آن دلم را به درد آورد، کوشیدم تا نظم و آرامش در شهر و معبدهایش پدیدآید.
من بردگی را برانداختم و به رنج مردم پایان دادم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند؛ فرمان دادم که احدی مردم شهر را آزار ندهد و به داراییهای آنها دست درازی نکند...؛ فرمان دادم همه معبدهایی را که بسته شده بودند، از نو بگشایند و همه خدایان این معبدها را به جایگایشان برگرداندم. مردمانی را که آواره شده بودند، به خانه هایشان برگرداندم و خانه های ویران آنها را آباد کردم... ».
کورش پس از فتح بابِل «۴۰ هزار» اسیر یهودی را، که از سال ۵۸۶ ق.م، از سرزمین آبایی، به اجبار، به بابِل کوچانده و به بردگی واداشته و نزدیک ۵۰ سال در اسارت بودند، آزاد کرد و به آنها یاری داد به سرزمین خود برگردند. از این روست که یهودیان او را مسیح (=رهایی بخش) نام داده اند.
.jpg)
***
لشکرکشی دولت بابِل به فلسطین در دوره فرمانروایی نَبوکَد نَصَّر (بُخت نَصر دوّم) رخ داد. قلمرو کشور بابل در این دوره، به گسترده ترین حدّ خود رسید. این پادشاه ۴۵ سال (از سال ۶۰۵ تا ۵۶۱ ق.م) بر امپراتوری بابل فرمانروایی داشت. او در امپراتوری وسیع بابل، پرستش همه خدایان را ممنوع و معابدشان را ویران کرد و پیروان همه ادیان را ناگزیر کرد که مَردوخ، خدای بابل، را پرستش کنند.
نبوکدنَصّر در سال ۵۸۶ ق.م، به فلسطین لشکرکشی کرد و حکومت کوچک «یهودا» را ازمیان برد و تختگاه آن «اورسالم» (=اورشلیم) و معبد اصلی یهودیان را به کلّی ویران کرد و دهها هزار تن از یهودیان را به بردگی گرفت و به بابِل برد.
چندین قرن پیش از این تاریخ، یهودیان در مصر به بردگی افتاده بودند و حضرت موسی آنها را از بردگی رامسس دوّم، فرعون مصر، رهانید. رامسس دوّم، از سال ۱۲۹۸ تا ۱۲۳۲ ق.م، زندگی کرد و در ۶۶ سالگی درگذشت. یورش نَبوکد نَصّر به فلسطین حدود ۷۰۰ سال بعد از آن تاریخ رخ داد.
کورش پس از سرنگون کردن دولت بابِل، منطقه را از جنگها و کشتارهای بی پایانِ فرسایشی رهایی داد؛ امنیت و ثبات را بر سرزمینهای پراکنده گسترد و با مدارا و دلجویی از پیروان آیینهای گوناگون و پشتیبانی از اقوام مغلوب، گامی بزرگ در راه همزیستی مداراجویانه همه اقوام و ملل برداشت.
کورش برجسته ترین و خوشنام ترین و معروف ترین فرمانروای سرزمین کهن ایران زمین بود و الگو و شاخص فرماندهی دلیر و توانمند، که جز به مهر ایران و سربلندی این سرزمین کهن و مردمش، نیندیشید و جز آن راهی نسپرد و هرگز گِرد ستمگری و آزار و چپاول سایر ملل نگشت.
***
«کاهنان بابِل» در سروده یی که از آنها به جامانده، درباره اقدامات کورش پس از چیرگی بر شهر بابل می نویسند: «... کورش... عفو همگانی اعلام کرد... او فرمان داد ویرانیها را بازسازی کنند، خودش برای این کار پیشگام شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به بازسازی دیوار شهر نمود... مجسمه های خدایان بابل؛ اعمّ از زن ـ خدا و مرد ـ خدا، را به جاهای خود برگرداند؛ خدایانی که از سالها پیش از جایگاهایشان دور شده بودند. او با این کار ارواح خدایان را آرامش بخشید... مردم نادار به یاری او جان گرفتند، زیرا پیش از آن نانهایشان را از آنها گرفته بودند و او نانها را به آنها برگرداند... اکنون همه مردم بابِل شاد و خوشنودند. آنها مانند زندانیانی هستند که درهای زندانشان گشوده شده و رهایی یافته اند... ».
«از آباد کردن جهان شادکرد/ جهانی به نیکی از او یادکرد»
***
مزار کورش در حدود ۲۵۶۰ سال پیش، ساده و بی هیچ پیرایه یی ساخته شد. با این که پس از درگذشت کورش، پسرش کمبوجیه فرمانروای سراسر سرزمین پهناور هخامنشیان بود و می توانست، اگر می خواست، بر مزار پدر، قصری باشکوه برپاسازد، امّا چنین نکرد.

این بنای ساده کورش پسند، در تمام این سالهای طولانی، استوار و بی شکست پابرجا ماند و همواره و به ویژه، در این سالهای شورشی اخیر، معبد و میعادگاه جانشیفتگان آزادی و آبادی ایران زمین شد.

(مزار کورش در «پاسارگاد» در روز ۷آبان ۱۳۹۶)