رژیم آخوندی - ادامه پنهانکاری اتمی

 

 

مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در تازه ترین سخنان خود گفت: « ایران معتقد است برخی از سایتها ناایمن بوده و امکان دسترسی به آن‌ها وجود ندارد، اما آژانس باید بتواند به سایت‌های اصلی هسته‌ای ایران دسترسی داشته باشد تا ادعای ناایمن بودن آن‌ها را راستی‌آزمایی کند» (دویچه وله 29 آذر 1404).

دیکتاتوی ولی فقیه بخوبی می داند که پذیرش این خواسته بدان معنااست که بخشی از اطلاعات مربوط به ضربات دریافت شده به بیرون درز پیدا کرده و بدین سان دست طرف های مقابل برای ضربات بعدی را بازتر خواهد نمود. 

در تائید این کلمات نیز بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی رژیم اعتراف کرده است : «در شرایط فعلی درست نیست به دشمن اطلاع داده شود که چه میزان آسیب وارد شده است».

همچنین در تقابل با این خواسته معطوف به پیمان منع ساخت سلاح اتمی، محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم در سخنانی  آژانس را « فاقد پروتکل‌های مشخص برای بازرسی از تاسیساتی » دانسته است!!.

اسلامی تاکید کرده : « آژانسی که هیچ محکومیتی در قبال حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران صادر نکرده و دستورالعمل روشنی ندارد، حق طرح ادعای بازرسی از این تأسیسات را ندارد» ( همان منبع بالا).

واقعیت در این میان آن است که اتاق های فکر آخوندی در فردای بمباران بسیاری از زیرساخت ها  و سایت های اتمی، بهترین حربه را برای این دور از « دغل بازی و پنهاکاری»  با هدف گمراه نمودن آژانس بین المللی انرژی اتمی جستجو می کنند.

بدین سان خامنه ای با راه انداختن این سیاست به انتظار پایان دوره ریاست رافائل گروسی که  تا چند ماه دیگر به پایان خواهد رسید، نشسته  و امیدوار است که جانشین بعدی وی، فردی قابل مهار و در چارچوب خواسته های  رژیم آخوندی حرکت نماید.

به یقین این روند که ریشه در شکست تمامی تلاش های آژانس برای سرعقل آوردن ولی فقیه می باشد، اکنون به گفته بسیاری از کارشناسان مسائل اتمی دیگر قابل کنترل نیست، زیرا موضوع نه تنها به غنی سازی 3.5 درصدی، بلکه فراتر از آن به « 20 و 60  » رسیده است.

مضافا براین نکات نیزباید به حجم بسیار بالای اورانیم غنی شده 60 درصدی اشاره نمود که اساسا هدفی بجز ابعاد نظامی برای رفتن بسوی ساخت سلاح اتمی ندارد.

آنچه که مسلم است، در صورت دسترسی خامنه ای به سلاح اتمی نه تنها تعادل در منطقه بحرانی خاورمیانه تا آسیای مرکزی و شمال آفریقا  برهم خواهد خورد، بلکه این امر در منطق خود به رشد و نمو بنیادگرایی هار مذهبی در راس آن دیکتاتوری ولی فقیه نیز دامن خواهد زد.

این همان نکته کلیدی در تمامی کش و قوسها و خرید وقت از سوی یک دیکتاتور عنان گسیخته، جنگ افروز و تروریستی  است که عامدانه ضمن  بازی با کلمات, پنهانکاری، کلاهبرداری، گروگانگیری  و راه اندازی« مذاکره برای مذاکره », برای این سیاست راهبردی فرصت سازی کرده است.  

مضافا براین واقعیت باید به پروژه موشکهای بالستیک و ماهواره بر با سوخت جامد اشاره نمود تا بدین سان پازل دو برنامه موازی و هدفمند یعنی ساخت بمب و سیستم های حامل برای شلیک آن، روشن تر گردد.