نامه یی از کرج: زندگی شده مثل جهنم

یک هموطن از کرج طی نامه کوتاهی گوشه یی از دردهای مردم این شهر را ترسیم کرده است:
...پول برق ما و بقیه مردم این دفعه ده برابر شده، به اعتراضها رسیدگی نمیشود. مثلا قبلا بیست هزار تومان بود این ماه  شده دویست هزارتومان.

برخی که پنج هزارتومان میدادند این ماه شده پنجاه هزار، ده هزار یا  صد هزارتومان.
بد تر از همه مدرسه باز شده است و همه چیز گران شده است و حتی مدر سه های غیر انتفاعی هم پول میخواهند و وسایل مدرسه بچه ها آنقدر گران است که نمیدانم چه بگویم. ما که دستمان  به دهانمان می رسد اینطوریست و داد ما در آمده است، بیشتر مردم ندارند، چون پولها دست تعداد معدودی است، راستش نمیدانم چه بگویم. از دکتر و دارو و بیمارستان که نگو و نپرس. پوست آدم کنده میشود، کسی نیست بداد مردم برسد. هر روزهمه چیز گرانتر میشود. خدا خودش رحم کند. و آنقدر سرطان و بیماریهای لاعلاج زیاد شده است و مرگ و میر ناگهانی جوانان که بهتر است آدم درخانه اش بنشیند و تکان نخورد. چون همه اش باید داستان غم و غصه این و آن را گوش کرد. واقعا خسته کننده است . وقتی به قبرستان میروم جگرم میسوزد. چقدر جوان سکته می کند و می میرد.راستش من که بریدم. زندگی خیلی سخت و دردناک شده است. برای تعطیلات رفته بودیم شمال که البته شمال سبز و خرم و پر نعمت. ولی مردم خیلی درد میکشند. بالا نشین ها که دزدند و سیر و بی خیال مردم و مملکت. خدا خودش رحم کند. زندگی شده است مثل جهنم...