محمد قرایی - بازتاب تظاهرات نیویورک بیانگر"اصالت وحقانیت" یک "استراتژی" صحیح وماندگار!

پاسدار تیرخلاص زن و پایوران شکنجه گرش چند روز قبل از سخنرانی او در سازمان ملل وارد نیویورک شده بودند. هتل هیلتون  ننگ استقرار این جرثومه فساد را تقبل کرده بود. مردم در اطراف محل سکونتش فریاد میزدند: هیلتون هیلتون شرمت باد.
اهالی خیابانهای اطراف هتل و رهگذران، طی روزهای متوالی ساعاتی ازروز را شاهد تظاهرات پرشور وشعارهای خشمگینانه هواداران مجاهدین علیه پاسدارتروریست بودند.
 شعارها لاینقطع ادامه داشت:
احمدی نژاد را ازسازمان ملل اخراج کنید. احمدی نژاد قاتل است، او را دستگیر و محاکمه اش کنید.
هرازگاهی پنجره ای باز و سر و دستی از مزدوران اعزامی رژیم در معرض دید قرارمی گرفت. جمعیت خشمگین منفجرمی شد و شعار مزدور برو گمشو آسمان منطقه را پرمی کرد. پنجره به سرعت بسته می شد و چشمانی از حدقه درآمده و هراسان پشت شیشه ها، نظاره گر برافراشته شدن پرچمهای پرافتخار ارتش آزادی و آرم پرافتخار سازمان مجاهدین و...
- مزدورچه قدرگرفتی دوربین به دست گرفتی؟!
- تروریست! تروریست! تروریست!...
صدای پرشور جمعیت تظاهرکننده خیابانها را در می نوردید. انگشتان تظاهرکننده گنندگان گوشه ای از میدان را نشانه میرفت. دوربین های عکاسان و خبرنگاران حرکات مردم را دنبال می کردند.

عابرین و حتی انبوه پلیس های محافظ هتل ازجمعیت پیروی می کردند. در گوشه ای از میدان هیکل نحس مزدوری با ریش احمدی نژادی دوربین به دست هویدا بود. اندکی بعد هزاران چشم، جانوری درنده وپلید را زیرضرب میگرفت. مزدور بیچاره نخست دوربین را پنهان می کرد و لاجرم دمش را روی کولش  گذاشته و خودش را در میان جمعیت گم و گور می کرد.
ذلت وخواری قاتلان حرث و نسل مردم ایران در مقابل چشم جهانیان بر شور و شعف ما می افزود.
قداره بندان خامنه ای از موضع استیصال بعضا دست به دامن پلیس می شدند و ملتمسانه درخواست می کردند تا جلوی شعارها را بگیرند. بیچاره شب پرستان تصور می کردند هنوز در خیابانهای تهران و تحت سیطره چماقداران و پاسداران آدم کشند. فریاد وامصیبتا بلند که به مقدساتشان توهین می شود! هربار نیز بور شده و دست از پادرازتر به مخفیگاه خویش پناه می بردند.
حمایت واستقبال ایرانیان، کارمندان سازمان ملل وآمریکاییان بی نظیربود. یک خانم کهنسال آمریکایی پس ازدیدن عکس باطل شده احمدی نژاد گفت شرم آوراست که این آدمکش را به آمریکا راه داده اند ومی گفت سازمان ملل می باید مثل یک موش دم این جانور را بگیرد و بیرون پرتابش کند.
یک مرد آمریکایی می گفت به عنوان یک شهروند از اینکه دولتم به این قاتل اجازه ورود داده است شرمنده هستم.  دانشجویی گفت ما ازدانشجویان و مردم ایران دفاع می کنیم و از هر کوششی در جهت افشای چهره ملاهای خونریز کوتاهی نخواهیم کرد.
یک هموطن ایرانی تازه آشنا شده با مجاهدین و مقاومت، پروانه وار دور تظاهرکنندگان میچرخید و با خریدن آب و میوه و پخش آنها در میان شرکت کنندگان خشم و کینش را نسبت به مزدوران رژیم نشان می داد.
به عنوان یک وظیفه بیش ازدو دهه تمام است که در انواع تظاهرات و فعالیتهای حمایت از مقاومت و مجاهدین شرکت داشته ام. هرگزچنین حمایتی از جانب مردم کشورمیزبان را شاهد نبوده ام. هرگز چنین اسقبالی از جانب رسانه های معتبر جهانی را سراغ ندارم. هر لحظه که هجوم خبرنگاران وعکاسان مطبوعات مطرح جهانی را می دیدم به رهبری مقاومت درود می فرستادم که با شناخت دوست و دشمن و با تبیین استراتژی صحیح و پایداری براصول، قادرشد ما و مقاومت سرافرازما را تا بدین نقطه کیفی و درخشان برساند. در میان انبوه رسانه ها، تلوزیونی بود که خبرنگارش  دنبال فردی اسپانیایی زبان در میان جمع بود. می گفت اهل ونزوئلاست. چهره آشنایی ازاهالی اورسوواز اعلام آمادگی کرد. درکنارش بودم وحرفهایش را گوش می کردم. با اینکه سنی از او گذشته است باشورو حرارت مثل میلیشیاهای فازسیاسی از برحق بودن مقاومت و مواضع  رئیس جمهوربرگزیده مقاومت دفاع می کرد. او یک فرانسوی شریف و از یاران قدیمی و فعال مقاومت است.