چند روز از تظاهرات پرشکوه "نه به احمدی نژاد" که با همت مقاومت سرفراز ایران زمین و ایرانیان آزاده در نیویورک گذشته است ولی هوای جان هنوز از عطر دل انگیز آن پر است. عطر عزم و اراده های پولادینی که کوهها و صخره ها، دشتها و جنگلها، رودها و دریاها را درنوردیدند و خود را به آنجا برسانند. عطری که در واژه ای مقدس که در راز شگرف گوهر آدمی نهفته است. و در سرایش آن هیچ انسانی سر از پا نشاید که بشناسد. واژه مقدس آزادی .
آری هزاران هزار ایرانی از سراسر جهان آمدند تا از حضور تبهکاری تباهنده که دین فروشانی شیطان سرشت را نماینده بود فریاد بر آورند:
جباران تباهنده بدانند
ایران ... خانهی من است
و او که به ویرانکردن این کاشانه برخیزد
کَمَرش را خواهم شکست
کیشبانان تباهنده بدانند
که آسوده نخواهند زیست
تباهی سرانجام در تباهی به تباهی خواهد رسید
صدایی سراینده از دهان همگان به یکسان دیوار های سر به فلک کشیده آسمانخراشها را در می نوردید و در ژرفای آسمان به باد می پیوست. در گلوی فرزانگان می نشست و کوچه به کوچه به خیابان های به خون کشیده شده شده ایران مان می پیچید. در گلوی جوانان دلیر سرزمین مان می نشست ، دیوارهای سرد زندان ها در می نوردید در گلوی اسیران دلاور مانده بر پیمان می نشست و ازکوه ها و دشت ها می گذشت و در کنار دجله را به سرزمین پایداران می رسید و آنجا تندری می شد پرخروش! برخاسته از گلوی به پای دارندگانش در اشرف پایدار و باز هم در گلوی هزاران هزار عاشقان مقاومت طنین می افکند، طنینی از آن دست که ناشنواترین گوش ها را نیز می شکافت.
گویی ترانه سرایی کهن سال از اعماق تاریخی خونبار می خواند و ما نیز به همسرایی ایش می خواندیم:
مردمان ما
شایستهی آرامش و آزادیاند
مردمان ما
شایستهی شادمانی و ترانهاند
مردمان ما
شایستهی عدالت و علاقهاند
دست هیچ دشمنی
به سرزمین ما نخواهد رسید
ایران عزیز ما بیگزند خواهد ماند
من پایداری مردمانم را به نیکی میشناسم.
آن روز در نیویورک قله ها را فتح شده می دیدیم، خورشید بر فراز آسمان چهره بر خنده گشوده بود و پاییز نسیم بهاران آزادی را در میان می پراکند. دیگر اما هیچ شبهه ای نمانده است که با این مقاومت، با رهبری فرزانه و پاکبازش، با کوه زنان و مردان پایدار اشرفی اش، و با این یاران و مردمان نیک سرشت و آزادیخواهش پیروزی بر دیوان و ددان دژخیم تضمین شده است. بی تردید:
پیشآهنگ پاکان از افق آزادی
پدیدار خواهد شد
خوشیها و خردهای بیکرانه خواهد آورد
او خواهد آمد
و به فروزهی بیزوال آزادی
فرمان زندگی خواهد داد
او خواهد آمد
گره از کار فروبستگان خواهد گشود
او
رهوار بیخلل پروردگار من است
او که دو دست دانایش
به هیچ خونی آلوده نخواهد شد
او
روشناییبخش بزرگ من است
گُل و نور و کامروایی خواهد آورد
و جهان شما را
به شادمانی فراخواهد خواند.
خوشایند و بیخلل
شادمان و پُرشکوه باد میهن ما و مردمان ما.