آنچه که اصل قضیه است در واقع سازماندهی اجتماعی بزرگی برای در اختیار گذاشتن منابع انسانی و مالی کشور در دست حاکمیت دیکتاتوری مذهبی- نظامی است که در راه رسیدن به بمب اتم از شخم زدن تمام کشور ابائی ندارد. اگر در دوران جنگ ضد میهنی هشت ساله با اراجیفی مثل اقتصاد صلواتی در جبهه ها، رژیم به پروراندن نفرات وابسته به خود می پرداخت و وفاداری به نظام الهی! را با اجر دنیوی! جبران می کرد که مثلا پاسدار آدمکشی مثل محصولی الان نمونه ای از این است الان تلاش رژیم برای بسیجی کردن لشکر بیکاران و فقرائی است که برای قوت لایموتی باید جیره خوار دولت بشوند.
کمک هزینه چند ده هزارتومانی در حالی که خط فقر روی هشت صد هزار تومان در ماه قرار دارد، شاید چندان به نظر نیاید .اما با چشم انداز انفجار فقر مطلق در ایران آخوندی، رژیم تلاش می کند تا شاید زمینه را برای انفعال یک قشر فراهم کند. خامنه ای می خواست با یکدست کردن حاکمیت در بالا این مرحله از سازماندهی جنگی کشور را سریعتر و بی شکاف طی کند. اما قیام قهرمانانه مردم ایران رژیم را در نقطه ضعفی گذاشته که بهای هر روز حکومت بسیار سنگین تر از یک یا دو سال گذشته است. سیاست همه چیز در خدمت اتمی شدن رژیم که مفر استراتژیک رژیم محسوب می شد بر اثر افشاگری های مقاومت و مجاهدین به طنابی دور گردن رژیم تبدیل شده که رهائی از آن میسر نیست. تقلای رژیم برای جستن از این دام قابل درک است اما شکست مفتضحانه خامنه ای در سفر به قم حاکی از فعال بودن شکاف در رأس رژیم است.
سیاست ضد ایرانی مماشات ترک خورده است. مردم با قیام خودشان نشان داده اند که خواستار تغییر بنیادی هستند. مجاهدین اشرف در کارزار نابرابر هر روز قویتر و مستحکمتر ایستاده اند. توطئه های خامنه ای- مالکی برای حذف اشرف شکست خورده است. مقبولیت میهنی و مردمی شورای ملی مقاومت و رئیس جمهور منتخب مقاومت در تاورنی و تظاهرات نیویورک خود را برجسته کرده است. مجموعه داده ها از زمینه یک تحول عمیق در ایران خبر می دهد. با این دیدگاه می توان به شکست و درهم ریختگی حکومت ضدایرانی و ضد مردمی آخوندی، در این طرح اقتصادی ایقان داشت.