نداشتن مدرسه
روستای گاودانه علاوهبر مشکل آمدوشد مشکلات دیگری نیز دارند که در آخرین سفر استانی احمدینژاد به اطلاع وی رسانده بودند. از جمله این روستا فاقد مدرسه است و دانشآموزان باید مسیر خانه تا رودخانه، رودخانه تا جاده و جاده تا روستای قلعه گل را پیاده بروند تا به مدرسه برسند. برخی از این دانشآموزان به دلیل نداشتن انگشت (ناشی از این حوادث) در نوشتن تکالیف درسیشان دچار مشکل جدی هستند.
چنانکه خبرگزاری دولتی ایرنا گزارش داده، احمدینژاد در پاسخ به این روستائیان با گفتن این جمله که «من خادم و نوکر شما هستم» وعده داده بود که با اجرای طرحهای مورد نظر وی، در آینده «حتی یک فقیر در ایران پیدا نخواهد شد».
عصبانیت نماینده کهگیلویه
نماینده شهرستان کهگیلویه در مجلس ادعا میکند کار خبرگزاری دولتی مهر در انتشار گزارش قطع انگشتان بیش از ۳۰ تن از اهالی روستا "بزرگ کردن مسئله" است.
به گزارش مهر (۹ نوامبر) سیدعلیمحمد بزرگواری پس از اینکه نشانی روستای گاودانه را در شهرستان کهگیویه از خبرنگار مهر پرسید گفت: «بعضی از روستاها در طرف دیگر رودخانه بزرگ مارون قرار گرفتهاند و برای رفت وآمدشان به روستاهای دیگر و عبور از رودخانه مشکل دارند. بنابراین باید برای آنها روی رودخانه پل زده شود.»
روستائیان با شناکردن عبور کنند!
بزرگواری افزود: «باید برای مردم روستای گاودانه هم پل آهنی ساخته شود تا بتوان وسایل سبک را از روی آن عبور داد. اما قبل از هر اقدامی باید طرح پل نوشته شود. اداره راه و ترابری شهرستان آن را آماده کند. اداره راه شهرستان طرح مورد نظر را به کمیته برنامهریزی استان بدهد. کمیته برنامهربزی آن را تائید کند. بعد آن طرح برای دولت فرستاده شود تا دولت بودجه لازم برای ساخت پل را در اختیار اداره راه استان قرار دهد البته اگر با آن طرح موافقت شود؛ بنابراین شاید تا زمان ساخت این پل، چند سال زمان طول بکشد.»
این نماینده مجلس در واکنش به این پرسش که هر روز ممکن است یک فرد دیگر در روستا از ناحیه دست نقص عضو شود، از "اغراق روستائیان" انتقاد کرد و گفت: «شما هم مسئله را خیلی بزرگ می کنید. همیشه میشود با شنا کردن از رودخانه عبور کرد».
وی مدعی شد: «اگر مردم روستا حواسشان را جمع کنند انگشتشان قطع نمیشود».
خبرگزاری مهر در گزارش خود میافزاید در زمستان آب رودخانه مارون طغیان میکند و راه دسترسی مردم این روستا با جاده قطع میشود. حتی سالهای گذشته آب رودخانه به حدی زیاد میشد که امکان سوار شدن روی گرگر هم وجود نداشت.
برگرفته از دویچه وله