محمد قرائی - قحطی وفقردرروستاهای خراسان!

اتومبیل درمیان گرد وغباروآفتاب داغ، ازپیچ وخم دره میگذرد. مقصد روستایی است کوچک ومخروبه بادرختانی لخت وعور. سی کیلومتری شهرستان بیشه ازشهرهای استان خراسان جنوبی.
مثل بسیاری ازروستاهای ایران دراثرخشکسالی های پی درپی، آفات طبیعی وبی لیاقتی سردمداران غارتگرووطن فروش به ویرانه ای مبدل گشته است.
برخی میگویند روزگاری زعفران این ناحیه زبانزد خاص وعام درایران وجهان بود.
ازچشم دوربین فیلبردارکه بنگری خانه ها ویران، دامها هلاک، چشمه ها خشکیده،درختان ترکیده ومردمانش آواره اند.
پیرمردی با اشک درچشم وبغض درگلومیگوید:
نه آب داریم... نه برق داریم.همه کوچ کرده اند. قبلا چهل خانواده دراینجا زندگی میکردند وحالا ما دونفر
مانده ایم.زنش حرف پیرمرد را تکمیل کرده وبا اندوه میگه ، مو کجاداریم که بریم …
 راهنمای روستایی بااشاره به استخوانهای مرده دامها وبیابان تفدیده وبی آب وعلف ناله سرمیدهد:
می بینی آقای مهندس! چه بدبختی ها برسرما آمده است.تمام زندگانی ما همه ازدنیا رفت وخواهد رفت.یک مال برای مانمانده، تمام عمری که ما زحمت کشیدیم وجان دادیم ازبین رفته است…
یکی با لهجه خراسانی سوزناک میخواند: دگرغم ازدوتارم برنخیزد   دلم آهسته دارد می گریزد!
آنسوترک درروستای جمال آباد، پنج کیلومتری همین شهرستان، دامداران ازهلاکت دسته جمعی دامها دراثرگرسنگی وتشنگی می گویند.
درکوچه وپس کوچه های مخروبه ده جمال آباد، دوربین فیلمبردارکودکی را شکارمی کند.
کلاس چندمی؟
 - پنجم
چندتاخواهروبرادرداری؟
- هشتا!
 درآمد پدرتان چقدراست؟
کودک خردسال من ومن کنان ... فوت کرده است آقا!
 درآمدخانواده ازکجا تامین می شود؟!
وکودک شرمگین وسربزیر درحالی که سکوت کرده یک دنیا حرف برای گفتن دارد.
بازهم صدای سوزناک تاروآوازحزین پیرمرد خراسانی که باتمام وجود دردش را فریادمیزند:
دگرغم ازدوتارم برنخیزد   دلم آهسته دارد می گریزد!
راستی هم وقتی کلام ازتوصیف حادثه ای قاصراست موسیقی است که فریادرس است.
 مشکل کجاست وراه حل چیست؟
کافی است کیسه پولی به زمین خشکیده کویربزنی.ازآن جنس کیسه هایی که شبانه روز به جیب ازما بهتران واریزمی شود.آنگاه چشمه ها خواهند جوشید وجویبارهای زلال دردشت پدیدارخواهند گشت.
راستی دراین سه دهه حکومت منحوس خمینی وخمینی صفتان، بر روستاییان زحتمکش ما چه رفته است؟!
نسل ما فراموش نکرده است قول وقرارهای عوامفریبانه خمینی دجال ، دررابطه با مستضعفین و پابرهنه هایش!

"… دلخوش به این مقدارنباشید که فقط مسکن می سازیم،آب وبرق را مجانی می کنیم، اتوبوس را مجانی می کنیم… دلخوش به این مقدارنباشید. معنویت شمارا، روحیات شمارا عظمت میدیم…"
سخنرانی خمینی ، 12 بهمن 1357 ،بهشت زهرا
خمینی کسی که با گرگ دنبه میخورد  وبا چوپان گریه میکرد.
" دجال ضد بشر!" هلاک کننده حرث ونسل مردم ایران.

 اندرتعریف لغوی "دجال" گفته اند، دجال ازریشه دجل به معنای دروغگوی حیله گراست.
ودرجای دیگر"دجال" به معنای روکش نمودن یک شیئی است که باطن آن کم ارزش باشد.


برای دیدن فیلم ازآدرس زیراستفاده نمایید
http://www.youtube.com/watch?v=dBm-JuBtuQs&feature

محمد قرایی- سوئد
آذرماه