خطبه های نماز جمعه -طنز

سوم دسامبر 2010
به گزارش ایرنا، سید محمد حسینی با تاکید بر اینکه رهبر انقلاب در تمام مسائل صاحبنظر هستند گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در همه مسائل جامع الاشراف هستند و در ابعاد گوناگون پیشگام، الگو، اسوه و نمونه به شمار می روند.
 وزیر ارشاد احمدی نژاد به عنوان نمونه در زمینه هنرمندی خامنه ای در سینما و موسیقی داد سخن داد و گفت: «در بخش سینما هم معظم له اطلاعات کاملی دارند و همچنین در مورد موسیقی، ایشان درس خارجشان در زمینه موسیقی بود».
وزیر فرهنگ و ارشاد رژیم در خصوص ذوق ادبی «رهبر فرزانه انقلاب» نیز ادامه داد: همه شعرا رهبر معظم انقلاب را یک شعرشناس می دانند و ایشان در مجالس نکات ظریفی را برای شعرا بیان می کنند.

مجری نمازجمعه:
و حالا نوبت می رسد به مردی از تبار شیخ زبیر کبیر، همان که بعدها شکسپیر شد. مردی از تبار بتهونگ، از سلاله اورسن ویلز و هیچیکاک و فلاینی ، هنرمندی معظم، فیلمسازی شاعرمسلک و شاعری فیلمساز مسلک، نمایشنامه نویس و کارگردان تاتر و سینما، مجسمه سازی از تبار میکلانج و شعرشناسی لحاف دوز،  و لحاف دوزی عالی مرتبه. موسیقی دان بزرگ و استاد قره نی سناتوری، ساندیس نگار ساندیس تبار ساندیس گذار، حضرت آیت اله امام خامنه ای که با خطبه های دشمن شکن خود آرامش و سکینه و سامیه و صفیه ثمانه را به قلوب، و اعتماد و امنیت و شکوفایی و نفت را به سفره مومنین هدیه کنند.
خامنه ای:
از اینکه این برادر اینگونه شفاف و شعر گونه بنده را به خدمت شما معرفی کردند حقیقتا طیب اله. البته در بعضی از ابیات قافیه بطور کامل مراعات نشده بود که میشود به شعر نو احاله داد. اما باید عرض کنم که بنده  چون به تازگی کلید چاپ توضیح المسائل داخلی ام را زده ام و چندین اپیزود اون رو، مخصوصا اون سکانسهایی که به مسائلی نظیر نجاسات و استفاده علمی و شرعی و هنری از مستراح است رو به پای ادیت رسانده ام و اونها رو با الهام از روح عصیانگر امام راحل که از شاگردان مکتب نو تاتر بودند، در چارچوب سبک رآلیزم ایتالیایی و موج نوی سینمای فرانسه، تراشی رافائل گونه داده ام، کمی خسته هستم و وقتتون رو زیاد نمی گیرم. موضوع مهمی که باید در همین قسمت تیتراژ و پیش درآمد خطبه اول براتون کلید بزنم، همین لانگ شاتی است که رئیس جمهور محترم از نفت و سفره مومنین داده است. بنده معتقدم که این نفت سی سال است که سر سفره مومنین بوده و این حرف رئیس جمهور خدمتگزار خودش نوعی تاتر را تداعی می کند که خوب بنده چندان مایل به بازی در آن نیستم.


حالا که صحبت از ایشان شد توجه دوربین شما را جلب کنم به حرکت مذبوحانه اخیرا پارلمان اروپا در حمایت از مجاهدین، که البته اونطور که به بنده خبر داده اند پارلمان اروپا به دستور نخست وزیر اسرائیل اینکار را کرده که امریکائیها هم به دستور همان شخص صهیونیست اسم اینها را از لیست تروریستی دربیارن. البته خود این نخست وزیر صهیونیست هم از استکبار جهانی فرمان می گیرد و ایشان هم از عوامل دشمن زبون هستند. و البته همه ی شما بخوبی میدانید که دشمن زبون خود از عوامل صهیونیزم جهانی است. و در نهایت همه اینها نوکر استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا هستند. چنانچه شاعر فرموده آمریکا توخالی است. وینتام گواهی است. بود خرتوخر اوضاع جهانی. همانطور که بنده در جریان قتلهای خودسرانه و سعید اسلامی عامل اسرائیل گفتم دنیا تحت حاکمیت این صهیونیستهاست و فقط ما هستیم که زیر نفوذ اونها نیستیم. خوب بنابراین  بنده کات می کنم به صحنه ای که تازه در تلویزیونشون مشاهده کردم و یک فلاش بک میدم از اون شعارهایی که برادران بسیجی شما و خانواده هاشون در جلوی قرارگاه اشرف اونها میدادند. همان شعاری که می گوید "احمدی نژاد شرف ملت ایران است " و از این قبیل. خوب این شعار، هم از نظر فلسفی و رئالیسم و اصول تدوین خطی سینمایی اشکال دارد و هم از نظر شعری. این آتوی وزن و قافیه ای دادن به دست دشمن زبون برای پاسخ و ساختن اشعار مستهجن است. شما توجه کنید که عوامل دشمن میتونن این شعار را به همان شعر آن شاعر دوران رضاخان ربط بدهند و مثلا بخوانند که:
شرف ملت ایران اگر این بی شرف است
بر چه و چه و فلان و بهمان باید فلان کرد
از نظر فلسفی و سینمایی اشکالش این است که اگر ایشان در واقع "شرف ملت ایران" هستند، پس ولی فقیه چکاره است؟ ظاهرا دولت خدمتگزار و دوستان وزارت، عرض بند ه را در مورد اینکه خانواده ها را به جلوی قرارگاه اشرف ببرند، عوضی فهمیده اند و خانواده خودشان را اونجا برده اند. بنده عرض کردم که خانواده های این مجاهدین را ببرند تا شاید علائق خانودگی باعث بشود که اونها دست از کاراشون بکشن نه اینکه خانواده خودتان را ببرید که صحنه را خراب کنند و از این شعارها بدهند. این حرکت درواقع باعث خراب شدن این نمایش هنری تاتری شده. بنده به عنون یک نمایشنامه نویس و کارگردان تاتر و موسیقی دان شعر شناس و لحافدوز پرسابقه عرض میکنم که لحاف برادران وزارت اطلاعات در این قضیه تا حدودی پاره شده و باید در دوختن این لحافها و ساختن این شعارها دقت کافی و شعرشناسانه بکنند که دشمن نتواند از این شعارها اینگونه سوء استفاده کند. مثلا اگر شعار داده شود که:
 خامنه ای عظمت و افتخار ملت ایران است
 آنوقت بر اساس این شعارها نمیشود اشعار مستهجن ساخت مگر آنکه رعایت قافیه و وزن نشود که بنده تصور نمی کنم که استکبار جهانی و دشمن زبون جرات و توان و قدرت اینکه بخواهد قافیه و وزن شعر را رعایت نکند داشته باشد. شعر باید معنا و موسیقار خودش را داشته باشد و بد آموزی نکند. البته بحمداله ترانه های دوره طاغوت دیگر از جامعه محو شده. وگرنه جوان دانش آموز وقتی مواجه میشود با یک ترانه ای که می گوید بابا کرم دوستت دارم و ادامه می دهد که شیشه بابا را نشکنی. این جوان تصورش اینست که به او گفته اند که شیشه هجره پدرش و شیشه کلاس و شیشه بانک را نشکنی و آنوقت است که در یک فتنه ای که ایجاد می شود  این جوان از روی لجبازی شیشه های بانکها و غیره را می شکند. درست به همین دلیل است که بنده بارها گفته ام که تحریم نه تنها به ما لطمه نزده و نخواهد زد بلکه برای ما نعمت است. درست همانطور که جنگ برای امام راحل نعمت بود.


حرفهای هنری دیگری هم دارم بنده. یک مسئله که خیلی برای دولت مهم است مسئله محاسبات هنری است. وقتی دولت در قضیه یارانه ها اعلام می کند که دو دو تا میشود سی و دو تا، این یک اکت هنر مدرن است و حالت سورآلیسم دارد. اما متاسفانه مردم  انتظاراتشون زیاد می شود. امام همیشه می فرمود که دو دو تا میشود هشت تا یا حد اکثرش در شرایط خاص که پای منافع روحانیت و اسلام درمیان باشد، میشود ده تا. بنده هم همین نظر را دارم. دولت خدمتگزار باید در این زمینه ها هم دقت لازم را مبذول بکند که یکوقت دوربینش شاتی از سفره ی مومنین را نشان ندهد که پیت نفت معلوم نباشد. دشمن کمین کرده تا هرلحظه یک سکانس جدیدی را در مخالفت با ما کلید بزند. منشی صحنه باید دقیقا سفره را صحنه آرایی اسلامی کند. بنده البته یک زمانی یک نمایش نوشته و میخواستم به صحنه بیاورم که مسئولیتهای مربوط به کارهای هنری و کلید زدن توضیح المسائل فرصت نداد. این نمایشنامه داستان عشق آسمانی دو بسیجی معتقد بود به نام غضنفر و صغرابگم که در اثر عدم احساس مسئولیت و نا کار آمدی خانواده هاشان، و بینش صهیونیستی دشمن زبون، کارشان به خودکشی کشید. در حالی که اگر خانواده های این دو بسیجی به قوانین قضایی ما و مسئله صیغه اشراف داشتند این اتفاق تراجیک پیش نمی آمد. البته بعدها شخصی از عوامل دشمن زبون که یک انگلیسی وابسته به انتلیجنت سرویس بود به نام شکسپیر همین ایده بنده را دزدید و تاتری به نام رومیو و جولیت را نوشت و شاید هم کلید زد که البته با حمایت استکبار جهانی توانست در برخی کشورها به صحنه برود و جوایزی هم ببرد که در واقع اون جوایز حق مسلم همین شما امت همیشه در صحنه بود. والسلام و علیکم و علی ساندیسکم کثیرا
------------------------------------
وبلاگ نوشته های حسین پویا
 http://hosseinpooya.blogspot.com/