سخنران بعدی، تام ریج، اولین وزیر امنیت داخلی است. تام ریچ چهل و سومین فرماندار پنسیلوانیا از سال 1995 تا 2001 بود و بهعنوان نمایندة کنگره از سال 1983 تا 1995 انجام وظیفه کرده است.
تام ریچ: خیلی ممنون، قبل از هر چیز اجازه بدهید قدردانی کنم بهخاطر دعوتی که از من شد، تا در یک چنین کنفرانسی از شخصیتهای برجسته شرکت کنم.
سپاسگزارم که فرصتی داشته باشم تا با طرح نظراتم در مورد بحثی که دارید با شما سهیم شوم.
در خصوص بحثی که امروز داریم، به ژانویه سال 2002 برمیگردم، زمانیکه رئیسجمهور آمریکا در مورد دولتهایی مشخص و متحدان تروریستی آنها که بخشی از محور شر بودند صحبت کرد. شما حتماً این سخنرانی را بهیاد دارید که در رابطه با رژیمهای ایران، کره شمالی و عراق بود.
در هشت سال گذشته موفقیتی نداشتیم
به ذهن من زد که طی 8 سال گذشته، اگر ما به عقب برگردیم و ببینیم کشور ما چه کاری کرده و جهان چه کاری کرده و چه تلاشهایی برای کنترل و شاید در نهایت جایگزین کردن یک سیستم مذهبی سرکوبگر صورت گرفته است، آدم میتواند به این نتیجه برسد که در 8 سال گذشته ما موفقیتی نداشتهایم. بهرغم هر کاری که ما سعی کردیم انجام بدهیم. شما اگر با سربازانی که در صحنه در افغانستان و عراق هستند صحبت کنید به شما خواهند گفت که آنها بهواقع معتقدند که رژیم ایران نه تنها از القاعده، بلکه از سایر تروریستها نیز حمایت میکند.
آیا آنها حقیقتاً از سال 2002 قویتر هستند و منبع بیثباتی بیشتری در منطقه هستند؟ آیا آنها همچنان با بیاعتنایی، به تلاشهای هر چه بیشتر یکجانبه و دو جانبه و چندجانبه، بدون هر مانعی ادامه دادهاند؟ فکر میکنم که پاسخ به این سؤال مثبت است. به همینخاطر فکر میکنم که این بحث بسیار بهموقع دارد صورت میگیرد. به دلایل متعددی این بحث بسیار بهموقع میباشد. اول اینکه فرصت ما دارد تمام میشود. اگر شما به فضای سیاسی در واشینگتن نگاه کنید و اگر بهطور گستردهتر در تمام دنیا نظر بیندازید، بهنظر میرسد که بحران مالی و ناآرامیهای سیاسی سرتیترهای خبری را بهخود اختصاص دادهاند و توجهات شخصیتهای سیاسی در سراسر دنیا را بهخود جلب کردهاند.
برای لحظه ای تأمل کنیم و به این فکر کنیم که این برای بقیه دنیا در ارتباط به آمریکا چه معنی دارد؟ در مورد توانمندی ما در تأثیر گذاری روی وقایع ژئوپلیتیک چه چیزی را نشان می دهد؟ در مورد طرز تلقی دوستان و متحدان ما در آن منطقه نسبت به ما چه چیزی را نشان می دهد و توان ما در تأثیر گذاشتن و تغییر که روی زندگی آنها و امنیت آن منطقه تأثیر می گذارد. بعضی ها ممکن است بگویند که پذیرفتن اینکه ”این کار تمام شده است” تقریبا همان سیاست استمالت است زیرا که ما دیگر کاری نمی توانیم بکنیم. البته همیشه گزینه نظامی هست و افراد بعضا در این مورد صحبت می کنند.
ما داریم زمان را از دست می دهیم
ما میدانیم که اگر آمریکا در هماهنگی با کشورهای دیگر یا یکی دو کشور دیگر مستقلا دست به چنین اقدامی بزنند چه عواقب ببار خواهد آورد و در آن منطقه و بقیه جهان چه خواهد شد. به این خاطر، ما داریم زمان از دست میدهیم و راه کارهاییمان تمام میشود.
به همین خاطر است که ما جلسه امروز را تشکیل دادیم تا این دو شرایط ناگوار را به خودمان یادآوری کنیم.
یکی از مهمترین کارها
پس چگونه پیش برویم و اقدام بعدی ما چه باید باشد؟ فکر می کنم که دادستان کل بروشنی مشخص کرد که احتمالا یکی از مهمترین کارهایی که ما می توانیم بکنیم، مثل انگلستان و اتحادیه اروپا، خارج ساختن مجاهدین خلق از لیست است.
گمان میکنم که اکنون این موضوع در وزارتخارجه تحت بررسی است ولی همانگونه که میدانید در ژوییه امسال بود که فکر کنم دادگاه استیناف دی سی بود که گفت بر مبنای اطلاعاتی که شما به دادگاه ارائه کردید - متأسفاته این امر باید به دادگاه ارجاع میشد و همه باید برای خارج شدن از لیست وزارتخارجه به دادگاه بروند - و دادگاه گفت که اطلاعاتی که ارائه شده گذاشتن این سازمان در لیست تروریستی را تأیید نمیکند.
قوی ترین علامت
فکر میکنم که عواقب این تصمیم گیری خاص، برای وزارتخارجه به نظر من - شاید سایرین در این پنل بتوانند نظرات روشنتر و جدیدتری را در این زمینه ارائه دهند - این باشد که آنها به طور واقع و منصفانه و فعالانه چنین ره آوردی را تحت بررسی دارند.
فایده چنین ره آوری چه خواهد بود؟ اول از همه این قوی ترین علامتی است که نشان می دهد نحوه برخورد ما با ایران دارد تغییر می کند. این اقدام میگوید که 30 سال تعامل مسالمت آمیز مفید واقع نشده است و فکر کنم که همه دنیا آنرا می داند.
اجازه بدهید که من یک چشم انداز دیگری را ارائه بدهم، زیرا من فکر می کنم که این مسئله به این ربط پیدا می کند که چگونه بقیه دنیا به این مسئله نگاه می کنند و چرا ما باید اینکار را هر چه سریعتر انجام بدهیم.