طی چندسال گذشته خبرهای متناقضی درباره ربوده شدن وی توسط سیا وموساد یا پناهندگی وی آمریکا منتشر می شد. تا این که روز ۲۷ دسامبر ۲۰۱۰، روزنامههای اسرائیلی هاآرتص و یدیعوت اخرونوت با درج خبری بر روی وبگاههای خود، به نقل از یکی از نزدیکان ایهود باراک نوشتند که علیرضا عسگری در سلول خود در زندان آیالون دست به خودکشی زدهاست.
علیرضا عسگری، سرتیپ سپاه پاسداران، در دهه ۱۹۸۰ میلادی از فرماندهان سپاه پاسداران در لبنان و همچنین در دههٔ ۱۹۹۰ یکی ازمأموران اطلاعاتی بلندپایهٔ رژیم ایران در لبنان بود و با حزب الله همکاری میکرد. بر اساس گزارشی او مسئول انتقال خلبان اسیر اسرائیلی رون آراد به ایران بودهاست.
عسگری در ۷ فوریه ۲۰۰۷ در استانبول ترکیه پس از پرواز از دمشق سوریه ناپدید شد. گزارشی حاکی از آن است عسگری در ترکیه قصد دیدار با یک دلال اروپایی اسلحه را داشتهاست. زیبا احمدی همسر علیرضا عسگری دراین مورد میگوید که همسرش که پدر پنج فرزند است به ترکیه پناهنده نشدهاست و شواهد نشان میدهد که او ربوده شدهاست. او همچنین اعلام کرد که همسرش به خاطر تجارت روغن زیتون به سوریه سفر کردهاست. گزارشها نشان میدهد که دو فرد دیگر اتاقی را در «هتل سیلان ترکیه» به مدت سه شب برای او رزرو کردند ولی پس از رسیدن عسگری به ترکیه او به هتل ارزان قیمت «گیلان» رفت.
در ۸ مارس ۲۰۰۷ روزنامه واشنگتن پست در گزارشی اعلام کرد که عسگری به صورت داوطلبانه اطلاعاتی را درباره حزب الله لبنان و ارتباط این سازمان با ایران را دراختیار سازمانهای جاسوسی غربی قرار دادهاست. او همچنین اطلاعاتی را دربارهٔ انفجار در یک سربازخانهٔ آمریکا , در لبنان در سال ۱۹۸۳ را نیز دادهاست.
در مارس ۲۰۰۹ هانس روله، روزنامه نگار آلمانی و رئیس پیشین ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان (که بر روی فعالیتهای هستهای تمرکز دارد) طی مقالهای در روزنامه نویهتسورشه تسایتونگ نوشت که اسرائیل با استفاده از اطلاعاتی که از عسکری بهدست آورده بود، به تاسیسات هستهای سوریه حمله کرده است. اسرائیل مدعی است ایران بین ۱ تا ۲ میلیارد دلار برای راه اندازی این تاسیسات در سوریه به کرهٔ شمالی پرداخت کرده است.
در این میان، یک رسانه حکومتی موسوم به «ملت آنلاین» روز دوشنبه در مطلبی با عنوان «اسراییل و ربایش علیرضا عسگری» ناگفته های تازه ای در باره پشت پرده برکناری و ربایش علیرضا عسگری، منتشر کرده است. این سایت نوشت: پس از سالها بیخبری از ناپدید شدن و سرنوشت یکی از معاونان اسبق وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران در کشور ترکیه، یکی از خبرهای مهم و غمانگیزی که هفته گذشته از سوی یکی از پایگاههای اطلاعرسانی اسراییل منتشر شد، موضوع قتل سردار علیرضا عسگری در زندان عیالون رژیم صهیونیستی بود. گرچه انگیزه پخش چنین خبری از سوی محافل صهیونیستی به وضوح مشخص نیست ولی آنچه محرز میشود مساله ربایش و تایید زندانی بودن این ایرانی مفقود، توسط سازمان جاسوسی اسراییل است.
در سالهای گذشته هرگاه که سخن از چرایی ناپدید شدن این رزمنده دوران دفاع مقدس به میان میآمد برخی از افرادی که او را در ایران زندانی کرده بودند، مساله احتمال پناهنده شدن وی را به امریکا مطرح میکردند و نمیخواستند باور کنند که ترکیه محل فعالیت آزادانه عناصر موساد و رصد ایرانیان از سوی دستگاههای اطلاعاتی اسراییل است.
این امر باعث شده بود که حتی وزارت امور خارجه و وزارت دفاع جدیت لازم را برای پیگیری سرنوشت این تبعه ایرانی به خرج ندهند تا اینکه چنین خبر تاسفباری منتشر شد. شاید اگر عسگری با مشکلات بازداشت در دوره خدمتی و بازنشسته شدن زودهنگام مواجه نمیشد، امروز شاهد انتشار چنین خبر ناراحتکنندهیی نبودیم.
رها شدن افراد مهمی مثل او که جهت تامین معیشت مجبور به کسب و کارهای جدیدی میشوند، فرصت را برای دشمن جهت دنبال کردن برنامههای خود و شکار افراد مورد نظر بوجود میآورد و این هشداری آگاهیبخش به مسوولان جهت مراقبت از رفتارهای خویش است.
عسگری از اعضای برجسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. در زمانی که وی فرماندهی سپاه کردستان را برعهده داشت، نقش موثری در برقراری امنیت در آن خطه با همکاری و همیاری اهالی کردستان ایفا کرد و در دورانی هم که فرمانده بسیج استان تهران بود، به توسعه بعد مردمی بودن بسیج میاندیشید.
او ماموریت بسیج را گسترش آرامش در بین مردم میدانست و معتقد بود که مردم بیش از آنکه به گفتار مقامات کشور بنگرند، به رفتار آنان بویژه به سلوک بسیجیان در مسائل مختلف مانند موضوعات اجتماعی توجه دارند. او راه رسیدن به بسیج 20 میلیونی را استقبال آحاد مردم از اندیشه و تفکر بسیجی آنگونه که (خمینی) بیانگر آن بود میدانست.