ـ مشاور مدیرکل یونسکو، محقق بنیاد ملی علوم سیاسی درفرانسه
سئوال یک: آقای گارسه این حکم از چه اهمیتی برخوردار است؟
اهمیت حکم دادگاه اسپانیا دوگانه است، از یک طرف به موقعیت قانونی ساکنان اشرف مربوط میشود و این سئوال را مطرح میکند که آنها از چه حقوقی برخوردار هستند.
دادگاه در این رابطه بسیار روشن قضاوت کرده است: آنها افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون 4 ژنو میباشند، از این رو هر یک از اشرفیها میتواند کنوانسیون ژنو را باز کرده و حقوق خود را در آن بخواند. حقوقی که باید در رابطه با آنها مورد احترام قرار گیرد.
دومین بعد قابل توجه در حکم دادگاه این است که به مقامات عراقی تفهیم میکند در اجرای حق حاکمیت و استقلال خود، آنها به طور آزادانه این کنوانسیون را امضا کرده اند. لذا یک تعهد آزادنه و داوطلبانه از جانب دولت عراق برای احترام به این کنوانسیون بوده است. آنها نیز کافی است لیست حقوق را بخوانند تا بدانند چه انتظاری از مقامات عراقی در قبال ساکنان اشرف میرود.
سئوال دوم: شما اشاره کردید به کنوانسیون 4 ژنو، لطفا توضیح بدید که چه حقوقی از حقوق ساکنان اشرف طبق کنوانسیون چهارم ژنو نقض شده ؟
متأسفانه تمام حقوق اشرف به نوعی نقض شده است. حق آزادانه رفت و آمد، بدین معنی که بتوان آزادانه به اشرف وارد و خارج شد. حق برخورداری از رسیدگیهای پزشکی، نباید هیچ محدودیتی در رسیدگی پزشکی به اشخاص وجود داشته باشد.
حق برخورداری از امکانات تغذیه، هم اکنون محدودیتهایی در زمینه مواد غذایی که وارد اشرف میشود وجود دارد.
حق مالکیت، کنوانسیون هر گونه تعدی و تخریب اموال را ممنوع کرده و از حق مالکیت دفاع میکند. اما اموال ساکنان اشرف در مواقعی ربوده شده و بعضاً تخریب شده است.
حق حیات، ممنوعیت بدرفتاری، احترام به حیثیت انسانها. اما آنها به طور مستمر از طریق بمباران صوتی به مرگ تهدید میشوند و مورد شکنجه روحی قرار میگیرند که مغایر کنوانسیون ژنو است. این اعمال باید فورا متوقف شوند و دولت عراق باید به تعهداتی که آزادانه با امضای کنوانسیون داده، احترام بگذارد.
سئوال سوم: شما چه شواهدی به دادگاه ارائه کردید؟
در کشوری که قضات مستقل و تنها به قانون متعهد هستند، باید با مدرک و سند به آن مراجعه کرد.
اگر مدرکی وجود نداشته باشد، دادگاه نمیتواند شکایت را بپذیرد.
دادگاه بعد از یک سال تأمل و کار و بررسی اسناد به این نتیجه رسید که صلاحیت رسیدگی به شکایت خانواده های ساکنان اشرف را دارد.
این امر دو چیز را اثبات میکند:
از یک طرف پایه های حقوقی، به ویژه کنوانسیون ژنو بسیار محکم هستند، در غیر این صورت دادگاه شکایت را رد میکرد. باید بگویم که این امر صرفاً نتیجه صحبت کردن با شاکیان و دادگاه نبوده است، بلکه یک طرف سوم هم وجود داشته و آن هم دادستان وزارت کشور است.
دادستان مستقل از هر دو طرف، یعنی هم از قضات و هم از دولت میباشد.
دادستان اسپانیا تحلیل قضایی و جدی بودن مدارک ارائه شده را قبول کرد.
سئوال چهارم: چرا دادگاه اسپانیا که ظاهراً ربطی به عراق نداره، این موضوع را دنبال می کند؟
در اینجا چند بعد هست که باید مورد توجه قرار بگیرد.
از یک طرف جامعه بین المللی با تصویب کنوانسیون ژنو در 50 سال پیش به این نتیجه رسیده است که نقض کنوانسیون صرفاً مربوط به شخصی که حقوق او نقض شده یا دولتی که این حقوق را نقض کرده نمی شود، بلکه مربوط به همه جامعه بین الملل است. همه کشورهای امضا کننده که اکثریت کشورهای جهان را شامل میشود، به ویژه عراق، متعهد میشوند که نقض کنوانسیون در کشور ثالث به همه امضا کنندگان مربوط است . تا آنجا که کنوانسیون به همه اجازه میدهد دستگاههای قضاییه کشورهای عضو برای پیگرد تجاوزاتی در کشور ثالث رخ داده است اقدام کنند.
از این رو این وظیفه به عهده کشور اسپانیا به عنوان امضا کننده میباشد، و کشورهای دیگری مثل آرژانتین، برزیل، سوئد و هر کشوری که در برابر این تجاوز بر انگیخته باشد. این است قدرت ساکنان اشرف، آنها از قدرت قانون برخوردار هستند که در طرف آنها قرار دارد.
آنچه غیر قابل فهم است این است که مقامات عراقی با رعایت نکردن این حقوق شخصاً خود را درگیر میکنند و باید در برابر دیگر کشورهای امضا کننده کنوانسیون جوابگو باشند.
به این ترتیب حقوق بین الملل و دادگاه اسپانیا میگویند: شما آقایان قضات عراقی دارای حقوق، وظیفه و اولویت برای تحقیق در این رابطه هستید.
این تردید ناپذیر است. دادگاه گفت: این است شکایتی که من دریافت کردم و آنرا جدی و محکم یافتم، آن را به شما قضات عراقی از طریق کانالهای دیپلوماتیک منتقل میکنم تا به من بگوید آیا پروندهیی را باز کرده اید؟ و نتیجه تحقیقاتتان چه بوده است؟
پس می بینم که احترام کامل به اصل حق حاکمیت ملی و استقلال عراق وجود داشته است. اگر مقامات عراق پاسخ داده، متأسفانه این اتفاق نیافتاد، پاسخی که به دادگاه اسپانیا رسید یک پاسخ کاملاً مبهم بود. آنها گفتند ما تحقیقاتی را آغاز کرده ایم اما گفته نشد چه کسی تحقیق میکند و چه نتیجهیی داشته است. لذا این یک پاسخ ناکافی بود.
از طرف دیگر دادگاه از گزارشهای گزارشگر سازمان ملل و دیگر سازمانها و دیگر اسناد مطلع شد که نشان میداد که هرگز تحقیقات قضایی واقعی در عراق وجود نداشته است. لذا بعد از اینکه یکسال فرصت داده شد تا مقامات عراقی به این سئوال پاسخ دهند و با توجه به این که یک پاسخ رضایت بخش وجود نداشت، دادگاه اسپانیا با موافقت دادسرا تصمیم گرفت تحقیقات را خود بهعهده بگیرد.
اولین اقدام این بود که عامل مظنون به ارتکاب جرم را احضار کند. دادگاه به او گفت در 8 مارس حاضر شوید و از خود دفاع کنید و هر توضیحی میخواهید بدهید، همراه یک وکیل بیاید تا حقوقتان بیشتر رعایت شود. در صورتیکه وکیل معرفی نکنید، قانون به شما اجازه میدهد یک وکیل تسخیری داشته باشید تا همه موازین حقوقی محترم شمرده شوند.
اینکه موضوع در یک دادگاه حل و فصل شود یک تضمین برای همه است. مستقل از اینکه مطبوعات چه میگویند، استراتژی برنامه دفاع از ژنرال عراقی مربوط به خود اوست. او و کلایش در مورد استراتژی برنامه دفاع مورد پسند خود برای اثبات بی گناهیش تصمیم خواهند گرفت، این وسط کسانی بوده اند که مسئولیت داشته اند زیرا نباید فراموش کرد که 11 نفر کشته شدند، و 500 نفر زخمی شدند.
عدم حضور در دادگاه این خطر را در بردارد که بهعنوان یک فراری از عدالت محسوب شود و این چیز خوبی نیست.
سئوال پنجم: حال که این موضوع را از نظرگاه حقوقی بررسی کردید، به نظر شما این موضوع برای اشرفیان چه اهمیتی داره؟
پیام این دادگاه برای ساکنان اشرف و خانوادهشان این است که آنها توسط دنیا فراموش نشده اند. صحرا وسیع است ولی آنها در صحرا گم نشده اند. اگر چه محصور هستند ولی قانون وجود دارد. قانون عراق و قانون بینالمللی. آنها حقوقی دارند که باید محترم شمرده شود. اگر دادگاه عراق قانون را بهطور مؤثر اجرا نکند قانون بین الملل از حقوق آنها حفاظت میکند. پیام این است که آنچه برای شما اتفاق افتاده به اطلاع همه رسیده است و به عنوان تعدی به حقوق بین المللی محسوب میشود.
در حقوق جزایی اسپانیا آنچه در اشرف اتفاق می افتد، محاصره و نقض حقوق اولیه به عنوان «جنایت علیه جامعه بین المللی» محسوب میشود.
سئوال ششم: اخیراً پدر یکی از اشرفی ها ، بدلیل دیدار با فرزندش در اشرف اعدام شد، این موضوع البته نه اولین بوده و نه آخرین، کما اینکه رژیم چندین نفر رو به همین اتهام زیر اعدام داره . این موضوع را چطور می بینید؟
هزاران سال پیش در بعضی از تمدنها وقتی کسی مجرم شناخته میشد، اعضای خانواده او نیز میتوانستند در جرم او مسئول شناخته شوند.
حالا خیلی سال هست که تمدن عصر جدید مسؤلیتها را تفکیک کرده و میگوید آقای ایکس متهم به جرمی است و حق دفاع از خود را در برابر یک قاضی مستقل دارد. اما نمی توان دیگران را مسئول دانست چونکه همسایه یا پدر یا عمو مجرم میباشد.
این یک سطح بسیار عقب مانده یی است که عصر آن سر رسیده است. نمیتوان پذیرفت که اشخاص صرفاً به خاطر این که خویشاوند یکی از ساکنان اشرف هستند، محکوم شوند.
به همان میزان هم نمیتوانیم بپذیریم که حقوق بین المللی مربوط به رفت آمد در مورد این خانواده ها رعایت نشود آنها باید بتوانند آزادانه به خویشاوندان خود سر بزنند و به خانه خود برگردند.
اینجا صحبت از حقوق جامعه بین المللی است. در طول تاریخ موارد زیادی از خشونتها و قتل عامها وجود داشته است، در همه تمدنها و همه ملتها .
اما در مقطعی از تاریخ در قرن بیستم این قتل عامها به اوج خود رسیدند و بشر به این نتیجه رسید که این وضعیت دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند و تکرار شود. این بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1945 -1939 بود.
دهها میلیون انسان به قتل رسیدند، اردوگاههای مرگ و نابودی برپا شد.
از سال 1945 در فردای پیروزی جبهه بین المللی ضد فاشیستی یکسری حقوق بین المللی تدوین شد که به عنوان قوانین جبهه ضد فاشیستی است که در جنگ جهانی دوم برنده شدند.
این همان حقوقی است که امروز اجرا میشود. حقوق جزایی بین المللی همانند حقوق مدنی و قوانین بین المللی توسط سازمان ملل متحد تدوین شد.
این قوانین همه شهروندان جهان در بر میگرد مجزا از این که در چه کشوری به سر میبرند. ایران امضا کننده بیانیه جهانی حقوق بشر است، که در سال 1948 در مجمع عمومی ملل متحد تصویب شد. ایران همچنین کنوانسیون ژنو را امضا کرده است. این است قوانینی که وجود دارد. که ایرانیان را نیز شامل میشود مجزا از اعتقادات سیاسی یا مذهبی آحاد ملت. زیرا قوانین بین المللی میگویند شما حق داشتن اعتقادات خود را دارید، شما حق دارید که بخاطر اعتقاداتتان مورد سرکوب قرار نگیرید.
قوانین بین المللی پیگرد افراد بخاطر اعتقادات مذهبی شان، بخاطر تفاوت نژادی یا عقاید سیاسی را ممنوع اعلام کرده است.
سئوال هفتم: تهاجم به اشرف با 176 مجروح که 91 نفرشان از زنان قهرمان اشرف بودند، و همینطور شکنجه روزمره اشرفیان با 180 بلندگو که یکساله است حدوداً ادامه داره، را از نظر حقوقی چطور می بینید؟
اعتقاد من بر این است که این وضعیت در رابطه با اشرف باید هر چه زودتر خاتمه یابد، این وضعیت غیر عقلانی است. نوعی شکنجه است.
شکنجه گران مدتهاست با پدیده E WHITE NOISیا صدای سفید آشنا هستند.
یعنی قرار دادن فرد در برابر بلندگوهای قوی در یک اتاق که موجب میشود بعد از چند ساعت فرد مربوطه ثبات روانی خود را کاملاً از دست بدهد.
شخصیت او متلاشی میشود و این هدف شکنجه است. این، چیزی است که ما مشاهده میکنیم با بلندگوهایی که نصب کرده اند دارند نوعی از ازمایش را انجام میدهند. این بار روی یک نفر صورت نمیگیرد بلکه روی یک جمع انجام میشود. این وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند مخصوصاً که این کار را علنا انجام میدهند.
جهان دارد نگاه میکند و واکنش نشان میدهد، تظاهرات و محکومیت علیه این اعمال انجام میشود.
دادگاه اسپانیا به آنها گفته است که این جنایت علیه جامعه بین المللی است، شما چکار میکنید؟
امیدوارم که این هشدارها توسط مقامات عراقی شنیده شوند و حقوق اولیه انها مورد احترام قرار بگیرد.