محمود احمدینژاد اعلام کرده که قرار است خبرگزاری ایرنا "با ارتقای جایگاه اداری" زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری شود. البته این بار اول نیست که این سخنان از سوی مقامات دولت دهم بیان میشود. حدود پنج ماه پیش از این، رحیم مشایی رئیس دفتر احمدینژاد اعلام کرده بود که قرار است ایرنا با ارتقای تشکیلاتی تحت نظر ریاست جمهوری قرار گیرد.
برخی رسانهها نیز پیش از این اعلام کرده بودند که بر اساس طرحی از سوی شورای اطلاعرسانی دولت قرار است دبیرخانه شورای اطلاع رسانی، خبرگزاریهای ایرنا و ایسنا، موسسه ایران (شامل روزنامه ایران و دیگر نشریات وابسته به آن) و معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در هم ادغام شده و همگی زیر نظر دفتر ریاست جمهوری قرار گیرند.
در حال حاضر مدیرعامل ایرنا با پیشنهاد وزیر ارشاد و تصویب رئیس جمهور تعیین میشود. از زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد تا به امروز چهار مرتبه ریاست این خبرگزاری تغییر کرده. غیر از عبدالله ناصری آخرین مدیر ایرنا در دولت محمد خاتمی که بعد از ریاست جمهوری احمدینژاد خود از این سمت استعفا داد، سایر مدیران این خبرگزاری برکنار شدهاند.
گذشته از تغییر مدیران، تغییر رویکرد این رسانه نیز مورد توجه فعالین مطبوعاتی قرار گرفته است. خبرگزاری ایرنا که به قاعده سایر خبرگزاریها باید محل تولید خبر باشد، بعد از ریاست جمهوری احمدینژاد به محل انتشار یادداشتهای تند علیه منتقدان دولت تبدیل شده و کارکرد خبریش را تا حد زیادی از دست داده است.
محمد تهوری روزنامهنگار مقیم امریکا درباره این تغییر مشی ایرنا میگوید: «ایرنا تنها مجموعهی اطلاعرسانی رسمی دولت جمهوری اسلامی است. یعنی اینکه نه تلویزیون زیرمجموعهی دولت است، نه هیچکدام از روزنامهها مستقیماً زیر نظر دولت هستند، ایرنا و روزنامهی ایران، تریبون رسمی رییسجمهور هستند. بنابراین وقتی صدا و سیما تبدیل میشود به تریبون رسمی آقای خامنهای و مجموعهی حکومت، ایرنا هم برای خودش این حق را میبیند که تبدیل شود به تریبون رسمی آقای احمدینژاد و این کار را انجام بدهد. نه صدا و سیما کارش حرفهای است، نه ایرنا کارش حرفهای است».
سلب امکان نظارت مجلس بر ایرنا
در حال حاضر علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی احمدینژاد و رئیس ایرنا، یکی از نزدیکان فکری خط احمدینژاد است بنابراین اصرار مجموعه دولت برای قرار گرفتن ایرنا زیر نظر ریاست جمهوری کمی عجیب به نظر میرسد.
محمد تهوری در توضیح این اصرار عجیب دولت میگوید: «برداشت من این است که وقتی شما یک دستگاه دولتی که زیرمجموعهی یک وزارتخانه است را زیر نظر ریاست جمهوری میبرید، اولین اتفاقی که میافتد، این است که امکان نظارت بر این نهاد را از پارلمان سلب میکنید».
وی اضافه میکند که در حال حاضر ایرنا در یک وضعیت دوگانه قرار دارد، از یک سو مسئولیتش همچنان با وزرات ارشاد است ولی از دیگرسو چون ریاست آن با تایید رئیسجمهور انتخاب شده از وزیر ارشاد حرفشنوی ندارد و خود را تابع رئیسجمهور میداند. آقای تهوری اضافه میکند: «در چنین وضعیتی، وزیر ارشاد مسئولیتاش در قبال عملکرد خبرگزاری جمهوری اسلامی باقی است. یعنی پارلمان هنوز میتواند وزیر ارشاد را بابت عملکرد ایرنا مورد سئوال قرار بدهد، ولی عملاً وزیر ارشاد کارهای نیست. این اتفاق باعث میشود که وزیر ارشاد فشار بیاورد که خبرگزاری از این حالت دربیاید؛ یا زیرمجموعهی وزارت ارشاد باقی بماند و وزارت ارشاد روی آن نظارت و کنترل داشته باشد، یا اینکه مستقیماً برود زیر نظر ریاست جمهوری و وزارت ارشاد از خودش سلب مسئولیت کند. من فکر میکنم، این اختلاف باعث شده که اینها به این جمعبندی رسیدهاند که کلاً ایرنا را ببرند جزو زیرمجموعهی ریاست جمهوری که وزیر ارشاد هم اینجا مسئولیت و الزامی به پاسخگویی نداشته باشد».
بخش خصوصی هم ایرنا را نمیپذیرد
تا پیش از این بحثها، ایرنا مشمول اصل ۴۴ قانون اساسی بود و قرار بود به بخش خصوصی واگذار شود. در حقیقت مثل خبرگزاری
فارس حامی دولت بماند ولی بودجه آن به صورت خصوصی تامین شود. علیاکبر جوانفکر مدیرعامل کنونی ایرنا اما اخیرا فاش کرد که طی نامهای به خامنه ای از وی خواستهاند تا ایرنا را از لیست اصل ۴۴ خارج کند که این کار هم انجام شده است.
محمد تهوری اصولا بعید میداند که بخش خصوصی قادر به اداره خبرگزاری ایرنا باشد. او میگوید: «ایرنا از مجموعههای پرهزینهی دولت است. هیچکدام از شرکتها و دستگاههای پرهزینهی دولت، به بخش خصوصی واگذار نشده است. آن چیزی به بخش خصوصی واگذار میشود که بخش خصوصی قادر به ادارهاش باشد. ایرنا از مجموعههایی است که بخش خصوصی قادر به ادارهاش نیست».
این همکار سابق روزنامه ایران، خبرگزاری ایرنا را به یک غده سرطانی تشبیه میکند که تنها راه حل برای آن انحلال آن است: «ایرنا در مجموعهی حاکمیت تبدیل به یک غدهی سرطانی شده که هیچکارش نمیتوانند بکنند. ایرنا مجموعهای است که از کار حرفهای کاملاً فاصله گرفته، پرسنل ایرنا، تا آنجایی که من در جریان بودم، میانگین سنیشان بالای ۳۷-۳۸ سال بود و خیلیهایشان به سن بازنشستگی نزدیک شدهاند، بنابراین کارکرد حرفهای و کارکرد خبریشان را از دست میدهند. در عین حال چون اینها پرسنل خبرگزاری هستند، دولت امکان انتقال آنها به نهادهای دیگر را ندارد، چون آنها کار تخصصی خبرنگاری قرار است انجام بدهند و من بعید میدانم که هیچ بخش خصوصیای حاضر بشود، چنین دستگاهی را خریداری کند».
محمد تهوری معتقد است با آمدن تکنولوژیهای نوین ارتباطی و خبررسانی، خبرگزاری ایرنا با آن ساختار قدیمی و سنتی دیگر کارکرد خود را از دست داده و توانایی رقابت با ابزار نوین اطلاعرسانی را ندارد بنابراین وی معتقد است بهترین کار در حال حاضر انحلال این خبرگزاری است: «کاری که باید بکنند، نه خصوصیسازی ایرنا، بلکه بهنظر من، انحلال آن است. چون الان با آمدن تکنولوژیهای جدید اطلاعرسانی و تعدد خبرگزاریهایی که وجود دارد، ایرنا نشان داده که دیگر توانایی رقابت با آنها را ندارد. زمانی ایرنا و واحد مرکزی خبر، دو دستگاه خبررسانی بودند که انحصاراً تولید خبر را در اختیار داشتند. امروز دیگر این انحصارشان شکسته شده. بنابراین اینها دیگر کارکرد ندارند و حتی قادر به رقابت با دستگاههای دیگر نیستند. شما اگر ایرنا را حتی با ایسنا مقایسه کنید، مبلغ بودجهی ایرنا دهها برابر بیشتر از دستگاههای دیگر است، ولی کارکرد خبریاش خیلی ضعیفتر است. بنابراین، من فکر میکنم که زمان انحلال این دستگاهها رسیده است».
هدف اصلی چیز دیگری است
وقتی اخبار اخیر مربوط به تغییر و تحولات احتمالی در خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی را در کنار اخبار مربوط به رسانهها در یک سال اخیر میگذاریم متوجه میشویم که مجموعه دولت در نظر دارد تا آنجا که ممکن است رسانهها را در اختیار خود داشته باشد. بستن تمامی رسانههای مستقل و منتقد دولت در طول یک سال و نیم گذشته، بازداشت و زندانی کردن خبرنگاران تا حدی که به گفتهی سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران را "بزرگترین زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه" تبدیل کرده و سلب امکان کار از روزنامهنگاران باقیمانده، فعالین مطبوعاتی را به این نتیجه رسانده که هدف اصلی این جابهجاییها و تغییر و تحولات چیز دیگری است.
محمد تهوری در این باره میگوید: «مجموعهی دولت و مجموعهی حاکمیت اعتقاد و باوری به جریان آزاد اطلاعرسانی ندارد. هرچه میگذرد، بیشتر تلاش میکند که ابزارهای اطلاعرسانی را در کنترل و انحصار خودش دربیاورد. منتها اتفاق مثبتی که رخ داده، این است که تکنولوژیهای جدید اطلاعرسانی و شبکههای نتوورکی که جدیداً جهان را و نه فقط جامعهی ما را دربرگرفته، این تلاش دولت را بیاثر کرده است. دولت میکوشد با در کنترل قرار دادن دستگاههای اطلاعرسانی، اخبار را انحصاراً در دست خودش نگاه دارد، منتها شبکههای اطلاعرسانی جدید و شبکههای اجتماعی، این کار را از دست دولت گرفته و دولت عملاً آب در هاون میکوبد».
دویچه وله