برادر این زندانی نوجوان در گفتگو با گزارشگر هرانا ضمن شرح چگونگی بازداشت برادرش با توجه به رسیدن وی به سن قانونی از احتمال صدور حکم اعدام برای وی ابراز نگرانی کرده و خواهان توجه سازمان های مدافع حقوق بشر به موضوع بازداشت برادرش است.
متن کامل گفتگویی وی با گزارشگر هرانا به شرح زیر است:
لطفا زمان و نحوه بازداشت محمدصابر را برای ما شرح دهید:
برادرم محمد صابر ملک ریسی در تاریخ بیست وچهارم سپتامبر سال قبل یعنی شانزده ماه پیش حدود ساعت ۳۰: ۱۸ در «بیمارستان علی ابن ابی طالب» شهر چابهار هنگامیکه بالای سر برادر کوچکترم بوده همراه با برادرزادهٔ هفت ساله و خواهرزادهام که هم سن سال محمد صابر میباشند توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر میشوند. برادرزاده و خواهرزادهام را پس از بازجویی در ساعت یازده شب جلوی درب منزلمان رها میکنند.
البته همزمان با دستگیری محمد صابر دو برادر دیگرم را هم که بیست و سی سال سن دارند، در نقاط مختلف شهر دستگیر میکنند که بعد از ۴ ماه با قید وثیقه ۷۰میلیون تومانی ازاد میشوند. در ضمن آنها این چهار ماه در وزارت اطلاعات بودهاند؛ جای که محمد صابر را تا الان به صورت گروگان در انجا نگه داشتهاند.
با توجه به اینکه برادر شما در بیمارستان دستگیر شده، شما از چه طریقی متوجه این بازداشت شدید؟
ببینید بلافاصله بعد از دستگیری برادرانم یعنی در ساعت ۳۰: ۱۹ ماموران به منزلمان هجوم میبرند و با تفتیش کامل منزلمان و با محاصره کامل خیابانی که به طرف منزلمان میرود و کوچههای نزدیک منزلمان، به ایجاد فضای با رعب و وحشت میپردازند و رییس این گروه به پدر و مادرم میگوید که سه تا از فرزندان شما را دستگیر کردیم اگر عبید الرحمن را تحویل ندهید انها را اعدام میکنیم! آیا شما میخواهید سه نفر بیگناه به خاطر یک نفر اعدام بشوند!؟ پس بهتر است تحویلش بدهید. با این حساب آنها حتی خودشان هم اعلام کردند که این کارشان گروگان گیری هست.
وضعیت برادران شما در طی بازداشت به چه صورت بوده؟
هر سه برادرم در طول بازداشت به شدت شکنجه شدند. دو برادر بزرگترم شکنجهها را تحمل کرده و اقراری نداشتند ولی از اعترافات محمد صابر که آن زمان تنها ۱۶ سال و هفت ماه، سنش بوده چیزی نمیدانیم و با توجه به اینکه نوجوانی بیش نبوده احتمال دارد که به دلیل شکنجهها مجبور به اعتراقاتی شده باشد.
پیگیریهای خانوادهٔ شما در مورد وضعیت محمدصابر به کجا رسیده است؟
در مورد پیگیری پرونده محمد صابر پدرم به فرمانداری وشهرداری و اداره اطلاعات چابهار و زاهدان مراجعه کرده اما نتیجهٔ خاصی نگرفته چون آنها هیج جوابی نمیدهند. البته وزارت اطلاعات اوایل گفته بود که اینها با گروههای مسلح ارتباط دارند و با عبیدالرحمان هم ارتباط داشتند و میخواستند یک کارهایی انجام بدهند.
بغیر از پدرم، باقی بستگان به خاطر ترس از بیقانونی و اینکه وزارت اطلاعات انها را هم شریک جرم قرار دهد، جرات پیگیری پرونده را ندارند.
در طی این مدت آیا دادگاهی برای ایشان برگزار شده است؟
برادر من هنوز با گذشت ۱۶ ماه در بلاتکلیفی قرار دارد و در سلول انفرادی نگهداری میشود و هنوز محاکمه نشده است و دو برادر دیگرم که به قید وثیقه آزاد هستند هنوز حکمی دال بر محکومیتشان صادر نشده است زیرا که تنها اتهام آنها ارتباط با من بوده است.
وضعیت جسمی و روحی محمد صابر در حال حاضر چگونه است؟
ضعیت جسمیاش در ملاقاتی که ۷ماه بعد از دستگیریش با خانوادهام انجام شده بود به ظاهر خوب بوده، خانودهام در کل چهار ملاقات با محمد صابر داشتهاند و دو ماه هست که نتوانستهاند وی را ببینند. وضعیت روحیاش هم زیاد مشخص نبوده به ظاهر خوب بوده اما در تماسهای تلفنی همیشه به خانوادهام گفته که «به عبیدالرحمن بگید بیاد خودش رو معرفی کنه وگرنه منو اعدام میکنند واگر بیاد کار من هم درست میشه.»
یکبار هم در ملاقات از مادرم «پفک» خواسته بود که بازجوها گفتند ما براش میخریم.
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟
برادرم الان در وضعیت بسیار خطرناکی قرار دارد چون موقع دستگیری ۱۶سال سن داشتند و الان چند ماهی هست ۱۸ ساله شده و امکان دارد به خاطر ایجاد رعب و وحشت در بلوچستان و با توجه به شرایط خاص منطقه، از چنین زندانیهایی برای اتهامات دروغین و اعدام استفاده کنند.
من میخواهم بدانم در کجای این کره خاکی، در کشوری همچین قانونی وجود دارد که به خاطر جرم کسی دیگر شخص دیگری را دستگیر کنند. اینها به خاطر جرم ناکرده و به خاطر همکاری نکردنم با وزارت اطلاعات و به خاطر عدالت خواهی برای ملت مظلوم بلوچ من را مجرم شناختند. اما اگر من هم مجرم باشم چرا به خاطرجرم من، برادر کوچکترم را زندانی یا گروگان کردند و خانوادهام را تحت بدترین شرایط روحی و راونی قرار دادهاند.
ایا از نظر قوانین بین المللی از نظر حقوق بشری قابل قبول هست که با اذیت و آزار خانوادهام میخواهند من را تحت فشار قرار دهند؟
من از همه فعالان حقوق بشر تقاضا دارم برای آزادی محمد صابر تلاش کنند. برادر من یک دانش آموز دبیرستانی است که در طی دو سال گذشته به دلیل بازداشت از حق تحصیل هم محروم شده و جرمش تنها این است که برادر من است.